.
فامیل فاسد رئیس جمهور در سریال #گاندو
در حقیقت حسین فریدون برادر رئیس جمهور سابق ایرانست!
لینک کانال ما در ایتا🌹
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقاد رهبر انقلاب اسلامی
از برهنه شدن در هیئت ها
#محرم
#رهبر_انقلاب
لینک کانال ما در ایتا🌹
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیرعلمتامنترینجایجهاناست...✨😍
#محرم🏴
#امام_حسین🍂
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین✨
لینک کانال ما در ایتا🌹
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند نکته در مورد چت کردن با نامحرم درفضای مجازی❌
لینک کانال ما در ایتا🌹
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
#پرچمتبالاارباب 💔
زیرعلمــــتامـنترینجـــایجهــــاناست
چیزیکهعیاناستچهحاجتبهبیاناست
#امام_حسین علیه السلام
#عکس_پست
#عکس_استوری
#بهاذنمادرسادات
#محرم_الحرام_1442
لینک کانال ما در ایتا🌹
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
#یارقیهخاتونسلاماللهعلیها 💔
باباببینکهزجرچهآوردهبرسرم
از مننماندهغیرنفسهایآخــرم
#محرم_الحرام_١٤٤۳
#عکس_استوری
#عکس_پست
#شب_سوم
لینک کانال ما در ایتا🌹
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
#امانازدلزینبسلاماللهعلیها 💔
باربگشایید،کهاینــجاکربلاست
آبوخاکشبادلوجانآشناست
#محرم_الحرام_١٤٤۳
#عکس_استوری
#عکس_پست
#شب_دوم
لینک کانال ما در ایتا🌹
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
#العجلبهحقحضرتمادر...
علتکورییعقوبنبیمعلوماست
شهربییارمگـــرارزشدیدندارد؟
#جمعه
#امام_زمان عجل الله فرجه
#عکس_پست
#عکس_استوری
#جمعه_های_دلتنگی
لینک کانال ما در ایتا🌹
https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
#روضه #شب پنجم
#محرم
روضه ی عبدالله هم روضه ی مادرش زهراست، هم روضه ی باباش امام حسن ِ، آی اونایی که منتظر یه ناله اید، منتظر یه ضجه اید، هم روضه ی مادرش ِ، هم روضه ی باباش، چرا میگم هم روضه ی مادر؟ چه زمانی دستش رو جدا کرد؟ همه ی شما می دونید،وقتی عمه اومد بالای گودال قتلگاه، زینب داره اون چیزی رو می بینه که یک مرتبه از خود بی خود شد، دست عبدالله رو گرفته، از بالای تل داره می بینه، همه دور حسینش حلقه زدن، شمشیرا بالا میره، یه مرتبه دید عمه دو تا دستش رو روی سرش گذاشت، تا دست عمه رو سرش رفت، دست عبدالله رها شد، دید حالا وقتشه، معلوم ِ یه خبری ِ، عمه ی من بی خود دست رو سرش نمیذاره، یه وقت دیدن بچه داره میدوه"وَالله لا اُفارِقُ عَمّی" این بچه ی ده ساله،یازده ساله، نه شمشیر داشت،نه زره داشت،رجز خوند رفت جلو، زود می خوام ببرمت مدینه،رفت وسط میدان، یه مرتبه دید شمشیر بالا اومد، الان ِ که سر عمو جدا بشه، یه مرتبه دست کوچیکش رو سپر کرد، تا دستش رو زدن گفت: آخ مادر. آخه مادرشم تو کوچه ها دید علی سپر می خواد، کمربند علی رو گرفت، اما آی مردم! عبدالله رو یه نفر زد، اما مادر مارو چهل نفر،..... با اسم امام حسن شروع کردم روضه ام رو با امام حسن روضه ام رو جمع کنم. وقتی دستش رو زدن، روایت میگه: با اون دستش،دست قطع شده اش رو گرفت، این پسر خون علی تو رگش ِ، من تازه فهمیدم سخن عباس رو، عموش عباس یه خطبه بالا کعبه خونده،خیلی خطبه اش شنیدنی است، یه جمله ی خطبه عباس اینه،میگه: ما رو از مرگ می ترسونید، ما قومی هستیم که مرگ رو تو کوچکی به بازی می گیریم، ما رو از چی می ترسونید؟ تازه فهمیدم این عبدالله همینه، این خانواده همینن، خود عبدالله هم بدون دست رجز خوند کربلا، حالا ببرمت سراغ روضه ی باباش، یه شباهت داره روضه ی عبدالله به روضه ی باباش امام حسن، کی می دونه روضه ی پسر با پدر چیه؟ بگم؟ همتون آماده اید، به هر دو تیر زدن، اما، تو مدینه به باباش تیر زدن، اما تیر به تابوتش زدن، اما کربلا حرمله نشست، یه تیر سه شعبه به گلوی عبدالله، ای حسین....
#روضه #محرم
#شب #پنجم
حسین ... حسین ... السلام علی غریب الغُربا ، تکیه به نیزه غریبی داد یا مُسلِمِ بنِ عَقیل وَ یا هانِی بنِ عُروِه وَ یا حَبیبَ بن مَظاهِر وَ یا زُهَیرِ بنِ قَین ... یا حَبیب ... کسی جواب حسین و نداد صدا زد یَا أَخِی یاأَبَا الفَضْلْ العَباس
حسین ... حسین ...
بمیرم او هم جواب نداد همه با بدنهای پاره پاره رو زمین اُفتادن صدا زد : مالی؟ چی به سرم اومده ... أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی صداتون می زنم جوابمو نمیدید . حسین .. حسین ..
یابن الحسن نوشتن دشمن جواب حسین و داد نانجیبی سنگ پرتاب کرد ... پیشانیِ وجهُ الله رو شکافت ... خون جاری شد دامنِ عربی رو بالا زد خون از صورت پاک کنه سپیدی نازنین بدن نمایان شد ، چه کردند با این نازنین بدن ؟ حسینیا ، اون ملعون یه تیر دیگه به چله کمان گذاشت هرچه کرد تیر رو از جلو بیرون بکشه نشد ... دست برد از پشت سر بیرون کشیدن ...
حسین .. حسین ..
عبدالله ابن حسن داره نگاه می کنه عمو گاهی دستاشو از خون پُر می کنه سمت آسمان می پاشه گاهی به محاسن سفیدش می کشه دیگه دعایِ قربانی می خونه بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و فی سَبیلِ اللّهِ ... دوان دوان اومد به طرف عمو جانش چشم عمو افتاد صدا زد ....... بگیر یادگارِ برادرمون رو زینب ... اما این اقا زاده عاشق عمو صدا زد والله لا اُفارقُ عمّی ... بخدا از عمو جدا نمیشم عمو غریبم و رها نمی کنم خودش و از دست عمه رها کرد اومد تا رسید دید شمشیر برهنه بالا سر عموِ چه کنه وسیله دفاع از عمو رو نداره تا رسید دستاشو سپر قرار داد حسین .. حسین ..
الهی بمیرم با دست بریده تو دامن عمو افتاد نوشتن دست بریده رو نشون عمو می داد صدا می زد عمو جان ببین دستمو جدا کردند اینجا بود یه داغ دیگه به دل ابی عبدالله گذاشتن چنان تیر به این اقا زاده زدند
حسین .. حسین جانم ..