eitaa logo
شیخ علی نوروزی
388 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
24 فایل
🔰بیا ای مایه امان اهل زمین... . 🔹سرعت حرکت به سمت ایجاد حکومت جهانی مهدوی خیلی بالاست 🔸️پس باید آگاهیمون رو نسبت به چند چیز بالا ببریم: ۱. علائم ظهور ۲. تحولات منطقه ۳. ویژگی های منتظران . . تو این راه ما تنها نیستیم✌️ . ✔ارتباط: @sh_ali_n
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️شمع های عزا را بیاورید پیراهن سیاه را بیاورید اماممان راهی کرب و بلا میشود .... ◼️◼️-------------------------------️◼️ ای شمع  من بسوز که پروانه می رود زین آستان، صاحب این خانه می رود ای شهر جدِّ اَمجَد و والا تبار من بنگر حسین چگونه از این خانه می رود مادر به پای خیز و دعا کن به کاروان موسای تو اگر چه دلیرانه می رود مادر ببوس دیده ی گریان دخترم نازش بکن رقیه به ویرانه می رود بنگر به اکبرم که چه تعجیل می کند عباس را ببین که چه مردانه می رود ای باغبان دگر بنشین در عزای گل فصل خزان رسیده و پروانه می رود _______________ @sh_alinorouzi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا حسین آقا جانم کوفه نیا.... نیا... ای کاش میشد زمان را به عقب برگرداند دل هایمان طاقت روضه خرابه و گودال ندارد....😭 ____________ @sh_alinorouzi
📿 ⚫️بیست و دو روز تا اول محرم 👈🏻بخوانیم هرروز یک به نیت: -فرج امام زمان -رفع مشکلات -آماده شدن قلب هامون برای عزای سیدالشهدا و ... بسم الله (* السَلامُ عَلَیکَ یااَباعَبدِالله السَلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسولِ الله ... *) زمان تقریبی قرائت زیارت عاشورا (۳تا۱۰ دقیقه) ___ 🔰 💠 @sh_alinorouzi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 یک میلیون حج همراه با 🌕 امام صادق علیه‌السلام فرمودند: 🔵 هر کس روز عرفه، قبر امام حسین علیه‌السلام را زیارت کند خدا در نامه اعمال او می‌نویسد: هزار هزار حج همراه حضرت مهدی علیه‌السلام و هزار هزار عمره همراه پیامبر صلی الله علیه وآله و آزاد کردن هزار هزار برده و راهی کردن هزار هزار سوار برای جهاد و خداوند در مورد او می‌گوید: بنده صدیق من، به وعده من ایمان دارد و فرشتگان در مورد او می‌گویند: او صدیق است و خدا از بلندای عرش خود، او را ستایش کرده است و در زمین سَرور فرشتگان خوانده می‌شود. 📚 کامل الزیارات، ص۱۷۲ 🟢 در روز از راه دور و نزدیک، زائر کربلا شویم به نیت تعجیل در امر فرج و رفع حوائج امام زمان ___________ 💠 @sh_alinorouzi
🍃امروز روز اعتراف و خلاصی از بار معصیت هاست 🤲🏻امروز باید به درگاه خداوند توبه کرد به سمت او برگشت از او مدد خواست و برای رضای او کار کرد 🌼زندگی روزمره و دنیایی ما باعث نشه یوقت از این روز که ملائک همه منتظر نوشتن اعمال ما هستند غافل بشیم 🟢به خود خدا قسم هیچ وعده ای جز وعده ای خدا میده راست نیست پس به اصل ماجرا چنگ بزنیم نه فرعیاتی که تهش برای ما هیچی نداره __________ 🔰 💠 @sh_alinorouzi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂آخر اي جان جهان خسرو خوبان بازآ ای يکی گوهر حق حجت يزدان بازآ... 🍂صبح رخشنده من جلوه کن و رخ بنما مهر تابنده من زين شب هجران بازآ... ____________ 🔰 💠 @sh_alinorouzi
🌸الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ🌸 🍃شکر خدا که مولایمان علی و ولی نعمتمان علیست🍃 🌺مشارکت در پیاده روی ۱۰کیلومتری از میدان امام حسین تا میدان آزادی 👈🏻برای تهیه اقلام و ... به عشق مولا علی اگر میخواین سهیم باشین از طریق شماره کارت زیر میتونید اقدام کنید 📲
6280231500866966
به‌نام علی نوروزی (با ضربه زدن برروی شماره کارت آن را کپی کنید) ------------------------------- 🔸این نذورات صرف هزینه پذیرایی، خدمات و انجام امورات فرهنگی در راه اهل بیت عصمت و طهارت خواهد شد. 🔸با انتشار این مطلب در راه لبخند و سهولت در مشارکت عزیزانی که علاقه به سهیم شدن در این امر دارن قدمی برداریم. ------------------------------ 💠 @sh_alinorouzi
امروز عیده برای امیرالمومنین و بهتر برگزار شدن موکب غدیر مشارکت کنیم
(ع) در صحرای عرفات‌ 🔖 قسمت اول حتما هر سه قسمت رو بخونید ⭕️ این تشرّف از مهم‌ترین و روح‌افزاترین رویدادهای زندگانی مرحوم فشندی (ره) است. تشرّف حاضر، به‌سبب بعضی از جنبه‌های منحصر به فرد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد مورد توجّه تعداد زیادی از شیفتگان امام عصر (ع) می‌باشد. ☑️آیت اللّه ناصری دولت‌آبادی ماجرای این تشرّف را خود، مستقیما از زبان حاجی شنیده و در کتاب «آب حیات» آورده است. همچنین جناب قاضی زاهدی نیز آن را از زبان خود آن مرحوم شنیده و در کتاب خود نقل کرده است. ما اینک تلفیق دو روایت را جهت تتمیم آن، برای خوانندگان محترم می‌آوریم. 🔰 حاج محمّد علی فشندی تهرانی می‌گوید: 🕋 سال اوّلی که به «مکّه مکرّمه» مشرّف شدم، از خدای مهربان در آنجا خواستم که توفیق دهد تا در سال‌های بعد نیز، تا بیست سفر به مکّه بیایم تا شاید امیر الحاج و امام زمان (ع) را هم زیارت کنم. خداوند هم توفیقی بخشید و منّتی نهاد که من علاوه بر آن بیست سفر، چند بار دیگر نیز موفّق به زیارت خانه خدا شدم. سالیانی بود که به همراه کاروانی به عنوان خدمه و کمکی کاروان مشرّف می‌شدم تا اینکه در سالی [ظاهرا ۱۳۵۳ ش.] مدیر کاروان به من اطّلاع داد که امسال از بردن من معذور است. شاید تصوّر و پندار او این بود که سنّ من رو به پیری رفته و نگران بود که نتوانم در کارهای خدماتی کاروان به او یاری برسانم. از شنیدن این خبر خیلی افسرده و پژمرده شدم. 🕌 بنابراین به سوی «مشهد مقدّس» حرکت کردم تا دست توسّلی به دامان سلطان طوس، حضرت رضا (ع) بزنم و از ایشان بخواهم که سفر معنوی حج را امسال نیز نصیب من کند. در حرم، خیلی منقلب و مضطرب بودم و به سختی می‌گریستم و از آن حضرت، برآورده شدن حاجت خود را می‌خواستم. پس از زیارت جانانه، به قصد بازگشت به «تهران» با آن حضرت وداع کرده، از حرم خارج‌ شدم. در این حین، سیّدی مرا صدا زد و فرمود: ▫️ آقا! سفر شما را حضرت حجّت (ع) امضا کردند و فرمودند: 🔶 «به حاج محمّد علی بگو برو! منتظر تو هستند!» ▫️ من از سیّد پرسیدم: 🔹 خود حضرت این سخن را فرمودند؟ ▫️ سیّد گفت: 🔸 «بله!» ▫️ من نیز بدون درنگ به منزل خود در «تهران» بازگشتم. به محض آنکه به خانه رسیدم، همسرم با عجله گفت: 🔸 «این چند روز را کجا بودی؟ مرتّب از کاروان زنگ می‌زنند و می‌خواهند شما را همراه خود ببرند.» ▫️ من هم بلافاصله به مدیر کاروان مراجعه کردم و پرسیدم: 🔹 شما که نیّت بردن مرا نداشتید، حالا چه‌شده که می‌خواهید مرا هم در این سفر همراه کنید؟! ▫️ مدیر کاروان سربسته اشاره کرد که از تصمیم قبلی خود پشیمان شده و می‌خواهد من نیز در این سفر طبق معمول سال‌های گذشته به عنوان خدمه با او همراهی کنم. به هر ترتیب، به عنوان کمکی کاروان، به «مکّه» مشرّف شدیم. شب هشتم ماه که فردای آن روز حاجیان می‌باید در «عرفات» باشند، مدیر کاروان مرا خواست و گفت: 🔸 «وسایل کاروان را زودتر از دیگر کاروان‌ها به «منا» منتقل کن و در عرفات در کنار «جبل الرّحمه» خیمه‌ها را برپا ساز تا کاروان ما در بهترین جای ممکن سکنا گزیند.» 🚙 من نیز فورا لوازم و خیمه‌ها را با اتومبیلی به آنجا منتقل کردم؛ ⛺️ چادرها را برافراشتم و فرش‌ها را گستردم. 👮🏽‍♂ در این حال یکی از شرطه‌های سعودی (پلیس‌های عربستان) نزد من آمد و به زبان عربی گفت: 🔸 «چرا حالا آمدی؟ اینجا که کسی نیست!» ▫️ من هم با زبان عربی شکسته بسته که تقریبا در این سفرها آموخته بودم بدو گفتم: 🔹 برای انجام مقدّمات کار، زودتر آمدم. ▫️ گفت: 🔸 پس امشب نباید بخوابی! ▫️ پرسیدم: 🔹 چرا؟ ▫️ گفت: 🔸 «به خاطر اینکه ممکن است دزدانی پیدا شوند و به وسایل حجّاج دستبرد بزنند یا اینکه شما را بکشند. باید خیلی مراقب باشی!» ▫️ با شنیدن این سخنان، ترس عمیقی وجود مرا فرا گرفت. در این حال به یاد حضرت ولیّ عصر (ع) افتادم. به آن حضرت التجا و پناه بردم و پیوسته و پیاپی نام مقدّس آن قبله عالم را بر زبان می‌آوردم. می‌گفتم: 🔹 یا حجّه بن الحسن ادرکنی! یا خلیفه اللّه الاعظم أغثنی! ____________ 🔰 💠 @sh_alinorouzi
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات‌ (تشرفی از حاج محمد علی فشندی) 🔖 قسمت دوم 🌌 تصمیم گرفتم شب را نخوابم. به همین جهت برای نماز و نافله شب وضویی ساختم و به نماز ایستادم. آن شب در آن بیابان تنهایی، به یاد امام زمان (ع) حال خوشی پیدا کردم. ⛺️ در همین حال صدای پایی شنیدم و به دنبال آن، پرده ی چادر کنار رفت. ✨ آقایی در آستانه خیمه بعد از سلام فرمود: 🔶 «حاج محمّد علی تنها هستی؟» ▫️ عرض کردم: 🔹 بله آقا، تنهایم! ▫️ و ناخودآگاه از جا برخاستم و پتویی را چند لا کرده، زیر پای آقا افکندم. آقا نشست و فرمود: 🔶 «حاج محمّد علی! خوب جایی را برای سکونت کاروان انتخاب کرده‌ای! این‌جا همان جایی است که جدّم حسین بن علی (ع) در روز عرفه خیمه زده بودند!» ▫️ بعد فرمودند: 🔶 «حاج محمّد علی! یک چایی درست کن!» ▫️ عرض کردم: 🔹 «اتّفاقا همه وسایل چای فراهم است جز چای خشک که آن را از «مکّه» نیاورده‌ام.» ▫️ فرمود: 🔶 «شما آب جوش تهیّه کنید، چای خشک آن بر عهده من!» ☕️ آب که جوش آمد، مقداری چای (که در حدود صد گرم بود) به من مرحمت‌ کردند. چای که دم کشید و آماده شد، فنجانی به ایشان تعارف کردم. نوشیدند و فرمودند: 🔶 «شما هم بفرمایید!» ▫️ من هم با اجازه آقا، فنجانی از آن چای نوشیدم که لذّت خوبی برای من داشت. در این‌وقت، دو جوان زیباروی نورانی (در روایت‌های قاضی زاهدی چهار جوان) جلوی چادر آمدند و همان‌جا با احترام ایستادند و به آقا سلامی عرض کردند. آقا از من خواستند که به ایشان چای تعارف کنم. من نیز اطاعت کردم و برایشان چای بردم. آنان چای را نوشیدند. آقا از من خواستند که چای دیگری نزد ایشان ببرم که من نیز دوباره چای برای آن دو جوان بردم. در این‌وقت آقا به آنان فرمود: 🔶 «شما بروید!» ▫️ آنان نیز خداحافظی کرده و رفتند. در این هنگام، آقا نگاهی به من کردند و سه‌بار فرمودند: 🔶 «خوشا به حالت حاج محمّد علی!» ▫️ گریه راه گلویم را بست. عرض کردم: 🔹 از چه جهت؟ ▫️ فرمود: 🔶 «چون امشب کسی برای بیتوته در این بیابان نمی‌آید. امشب شبی است که جدّم امام حسین (ع) در این بیابان آمده است.» ▫️ بعد فرمود: 🔶 «دلت می‌خواهد نماز و دعای مخصوصی را که از جدّم رسیده، بخوانی؟» ▫️ عرضه داشتم: 🔹 بله آقا جان! ▫️ فرمود: 🔶 «برخیز و غسلی به‌جا آور و وضو بگیر!» ▫️ عرض کردم: 🔹 هوا طوری است که نمی‌توانم با آب سرد غسل کنم. ▫️ فرمود: 🔶 «من بیرون می‌روم، تو آب را گرم کن و غسل نما!» ▫️ من هم بدون اینکه متوجّه قضایا باشم و اینکه این آقا کیست، مقداری آب را گرم کردم و غسل و وضویی ساختم. چون از غسل فارغ شدم، آقا به خیمه برگشتند و فرمودند: 🔶 «حالا دو رکعت نماز با این کیفیّت که می‌گویم بخوان: بعد از حمد [در هر رکعت‌] یازده مرتبه سوره توحید را بخوان که این نماز جدّم امام حسین (ع) در این مکان است.» ▫️ و بعد از نماز فرمودند: 🔶 «جدّم، امام حسین (ع) در این بیابان، دعایی خوانده است که من آن را می‌خوانم. تو هم با من بخوان!» ▫️ اطاعت کردم. دعای آقا نزدیک به بیست دقیقه به درازا کشید و در حال دعا، اشک از چشمان مبارکش مانند ناودان فرو می‌ریخت. هر جمله‌ای را که می‌خواند، در ذهن من می‌ماند و من فورا آن را حفظ می‌کردم. دیدم عجب دعای خوبی بود و چه مضامین عالی و بالایی دارد. من با اینکه با کتاب‌های دعا آشنا بودم، امّا تاکنون به چنین دعایی برنخورده بودم. در همین وقت به ذهنم رسید که فردا برای روحانی کاروان مضامین این دعا را بخوانم تا او آنها را یادداشت کند. به محض خطور این فکر در خاطر من، آقا فرمودند: 🔶 «این دعا مخصوص امام (ع) است و در هیچ کتابی نوشته نشده و کسی غیر از امام نمی‌تواند آن را بخواند و از یاد تو نیز می‌رود!» ▫️ با گفتن این سخن، ناگهان تمامی عبارات دعا از ذهن، زبان، خیال و خاطر من محو شد و حتّی کلمه‌ای از آن در ذهن من باقی نماند. (ادامه دارد) ___________ 🔰 💠 @sh_alinorpuzi
۰✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات‌ (تشرفی از حاج محمد علی فشندی) 🔖 قسمت سوم ▫️ پس از پایان دعا به آقا عرضه داشتم: 🔹 آقا این توحید من، به نظر شما خوب است؟ من می‌گویم که همه هستی را از درخت و گیاه و زمین و ... خداوند آفریده است. ▫️ فرمودند: 🔶 «خوب است! و بیش از این از شما انتظار نمی‌رود!» ▫️ عرض کردم: 🔹 آیا من حقیقتا دوستدار اهل بیت هستم؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «آری! و تا آخر هم خواهید بود. اگر آخر کار شیاطین بخواهند فریب دهند، آل‌ محمّد (ص) به فریاد می‌رسند.» ▫️ پرسیدم: 🔹 آیا امام زمان (ع) در این بیابان تشریف می‌آورند؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «امام الآن در چادر نشسته است!» ▫️ من با همه این نشانه‌ها و قرینه‌ها باز متوجّه نشدم. به نظرم رسید منظور این است که امام (ع)، اکنون در چادر مخصوص خود نشسته‌اند. دوباره پرسیدم: 🔹 آیا فردا امام (ع) با حاجیان به عرفات می‌آیند؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «آری!» ▫️ عرض کردم: 🔹 کجا می‌روند؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «جبل الرّحمه» ▫️ دوباره عرضه داشتم: 🔹 اگر رفقای کاروان بروند، امام (ع) را می‌بینند؟ ▫️ فرمود: 🔶 «می‌بینند امّا نمی‌شناسند!» ▫️ عرض کردم: 🔹 فردا شب امام زمان (ع) به چادر حاجیان هم سر می‌زنند و عنایتی می‌کنند؟ ▫️ فرمود: 🔶 «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عبّاس (ع) خوانده می‌شود، می‌آید.» ▫️ بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤال‌ها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده، فرمودند: 🔶 «حاج محمّد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج می‌گزارید؟» ▫️ عرض کردم: 🔹 خیر آقا جان! ▫️ فرمودند: 🔶 «می‌شود از طرف پدر من امسال نیابت کنید.» ▫️ عرضه داشتم: 🔹 بله آقا جان! ▫️ در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به ‏ من مرحمت کردند و فرمودند: 🔶 «این پول را بگیر و حجّ امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!» ▫️ پرسیدم: 🔹 آقا نام پدر شما چیست؟ ▫️ فرمودند: 🔶 «حسن!» ▫️ عرض کردم: 🔹 نام خودتان چیست؟ ▫️ فرمود: 🔶 «سیّد مهدی!» ▫️ آقا را تا دم چادر بدرقه کردم. ✨ در این‌وقت، آقا برای معانقه و روبوسی‌ جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقه‌ای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم. ___________ 🔰 💠 @sh_alinorouzi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیدتون مبارک😂😂 جشنواره گوسفندان در فرانسه🤦‍♂ فقط بععععع گفتن این جلویی که بعدشم ولو میشه خدایا اینا خود خَ🐴رن نه اینکه شبیهش باشنا مصدریه کامل خَ🐴رن اصلا خَ🐴ر اینان... اون همجنسبازا که صدا سگ در میارن اینا هم اینجوری واقعا به قول برنامه پاورقی اروپا و آمریکا سرزمین فرصت هاست میتونی حیوون بشی قبول باشه حسابی😄 ____________ 💠 @sh_alinorouzi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸زیارت ‌ در‌ روز‌ 🔸ای دل گوش به آسمان بسپار هر لحظه ممکن است منادی ندا دهد... 🔊علی یا اهل العالم ... ______________ 💠 @sh_alinorouzi
چقدر قشنگ اهل بیت علیهم السلام قربون‌صدقه ما می‌رفتن چندتاش رو بخونیم: 🌸پیامبر صلی الله علیه وآله: اهل آسمان و زمین از غیبت او اندوهگین می شوند...پدر و مادرم فدایش که همنام و شبیه من است. (۱) 🌸امیرالمومنین علیه السلام: خدا به دست مردی از ما اهلبیت فرج را خواهند رساند،‌ پدرم فدایش باد! (۲) 🌸امام محمد باقر علیه السلام: پدر و مادرم فدای او که هم‌نام من است... پدرم فدایش که زمین را از عدالت پر خواهد کرد...(۳) 🌸امام صادق علیه السلام: جانم به فدایت ای غائبی که از ما دور نیستی!... جانم به فدایت ای آرزوی هر مومن مشتاق! (۴) 🌸امام کاظم علیه السلام: مهدی چراغ تاریکی‌هاست، پدرم فدای او که به امر خدا قیام می‌کند. (۵) 🌸امام رضا علیه السلام: پدر و مادرم فدای او که همنام جدّ من است. هاله‌ای از نور گرداگرد او را گرفته که از انوار قدسی پرتو می‌گیرد. (۶) 📚منابع ۱. منتخب الاثر حدیث ۱۰۹ ۲. منتخب الاثر حدیث ۵۴۴ ۳. منتخب الاثر حدیث ۵۷۲ ۴. دعای ندبه ۵. منتخب الاثر حدیث ۱۲۴۶ ۶. منتخب الاثر حدیث ۹۷۳ 🌸 چه می‌شود که بیایی و منم شوم به فدایت🌸 _____________ @sh_alinorouzi