📌
📖 روزی، پس از آنکه پیامبر صلواتاللهعلیهوآله با اصحاب خود نماز گزارد، فرمود:
آیا در اینجا کسی از تیره «بنینجار هست؟ هماینک شخصی از این قبیله جلوی در بهشت زندانی گشته است و به وی اجازه ورود ندادهاند؛ زیرا به فلان شخص یهودی سه درهم بدهی دارد.» با آنکه او در راه خدا کشته شده بود.
💬 حضرت علی علیهالسلام
#خاطرات
🌐 @ShabNegar_RA
۲ فروردین
13.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای تلاوت جاودانهی «رَبّنا إنّنا سَمِعنا...» توسط استاد محمد اللیثی از زبان استاد عباس سلیمی
#خاطرات
🌐 @ShabNegar_RA
۲ فروردین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تلاوت جاودانهی «رَبّنا إنّنا سَمِعنا...» توسط استاد محمد اللیثی
🌐 @ShabNegar_RA
۲ فروردین
📌
📖 با یکی از رفقای هم دانشگاهی که ماشین شیکی داشت رفتیم به دنبال مرحوم شیخ #علی_صفائی_حائری تا جایی برویم. تا سوار ماشین شد بلافاصله عمامه خود را برداشت. دوست ما پرسید: «چرا عمامه را برمیدارید؟» در جواب گفت: «ما که نمیتوانیم برای مردم کاری بکنیم لااقل دل آنها را نسوزانیم. سوار این ماشینهای شیک شدن دل مردم را میسوزاند و به روحانیت بدبین میکند.»
💬 کتاب حکایتها و هدایتها
#خاطرات
🌐 @ShabNegar_RA
۲ فروردین
💬 «در شگفتم از كسى كه نوميد مىشود در حالى كه استغفار با اوست.»
#نهجالبلاغه
#امیرالمؤمنین
#حکمت - ۸۷
🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
۳ فروردین
#داستانک
📖 «گودال حسرت»
روزی جوانی نزد پدرش رفت و با چشمانی پر از شوق گفت: «دختری را دیدهام که زیباییاش چون ماه تابان است و نگاهش جادویی، مرا مسحور کرده. میخواهم با او ازدواج کنم و عمری را در کنارش بگذرانم.»
پدر با لبخندی از سر خوشحالی پرسید: «این دختر کجاست؟ تا برایت خواستگاری کنم.» پس هر دو راهی شدند تا دختر را ببینند. اما پدر، به محض دیدن آن دختر، دل به او بست و به پسرش گفت: «پسرم، این دختر همتراز تو نیست. تو نمیتوانی خوشبختیاش را تأمین کنی. او شایستهی مردی چون من است که تجربه و توانایی بیشتری دارد.»
پسر با حیرت و ناباوری پاسخ داد: «پدر، این ممکن نیست! اگر کسی قرار باشد با این دختر ازدواج کند، آن کس من هستم، نه شما!»
اختلاف بین پدر و پسر بالا گرفت و کارشان به دادگاه کشید. قاضی با دقت به ماجرا گوش داد و دستور داد دختر را به دادگاه بیاورند تا نظر خودش را بگوید. اما قاضی نیز، به محض دیدن دختر، شیفتهی زیبایی او شد و گفت: «این دختر شایستهی شما دو نفر نیست. او باید با مردی صاحبمنصب و بااقتدار مانند من ازدواج کند!»
این بار، سه نفر با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند. وزیر نیز، با دیدن دختر، گفت: «این دختر تنها شایستهی وزیری مانند من است!» و اینگونه ماجرا ادامه یافت تا به امیر رسید. امیر نیز، مانند دیگران، گفت: «این دختر تنها با من ازدواج خواهد کرد!»
بحث و مشاجرهها بالا گرفت و دختر، که تا آن لحظه ساکت بود، جلو آمد و گفت: «راه حل این مشکل نزد من است. من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید. هر کس که بتواند مرا بگیرد، با او ازدواج خواهم کرد.» و بلافاصله شروع به دویدن کرد. پسر، پدر، قاضی، وزیر و امیر، همه به دنبال او دویدند. ناگهان، هر پنج نفر به داخل چالهی عمیقی سقوط کردند.
دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و با لبخندی مرموز گفت: «آیا میدانید من کیستم؟ من "دنیا" هستم! من همانم که بسیاری از مردم، شب و روز، به دنبالم میدوند و برای به دست آوردنم با یکدیگر رقابت میکنند. در این راه، از خانواده، اخلاق، دین، ایمان و معرفت خود میگذرند و حرص و طمعشان هرگز پایان نمیپذیرد. تا آنجا که در قبر گذاشته میشوند، بیآنکه هرگز به من برسند...»
🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
#داستانک
📖 «حَمد نابجا»
در روزگاران قدیم، عارفی بود که سی سال پیوسته به استغفار مشغول بود.
روزی مریدی از او پرسید: «استاد، ما که از تو گناهی ندیدهایم، پس چرا این همه استغفار میکنی؟»
عارف جواب داد: «سی سال استغفار من به خاطر یک حمد نابجاست!
روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته؛ پرسیدم: حجرهی من چه شد؟
گفتند: مال شما نسوخته…
گفتم: الحمدلله…
معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک!
آن الحمدلله از سر خودخواهی بود نه خداخواهی.»
🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
23.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دیروز در ارومیه چه گذشت؟
▪️ حکایتی از یک فتنه خطرناک قومیتی که با حضور بیسابقه و هوشمندانه مردم بصیر ارومیه و نقشآفرینی هیاتهای عزاداری و پایبندی عموم مردم به عقاید دینی با سرعتی باورنکردنی در نطفه خفه شد.
🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
خلاصه الغارات - پادکست مناهج.mp3
36.78M
🎙 پادکست خلاصه کتاب «ترجمه الغارات»
🔹تألیف جناب ابنهلال ثقفی
🔹گوینده: عطا یاوری
🔹آنچه خواهید شنید:
00:30 معرفی نویسنده
02:43 معرفی کتاب
06:50 خلاصهای از بعد رحلت رسول خدا تا پایان نیمه اول حکومت امیرالمومنین
12:39 فضای جامعه اسلامی بعد از نهروان
18:46 بخش اول کتاب (تلاش برای تصرف بخشهایی از حکومت امام)
19:30 بخش دوم (فسادها و فرارهای اصحاب حضرت به شام)
24:17 بخش سوم(شورش گروههایی از خوارج)
24:58 بخش چهارم (اقدامات معاویه برای تصاحب شئون امیرالمومنین)
30:07 بخش پنجم (غارتها و شبیخونهای معاویه)
🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک نور از این ماه رمضان به ماه رمضان سال بعد برسانید، انشاءالله رستگارید.
مرحوم فاطمینیا
🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
💬 « در ادب بیاضطراب برای مخالفان کمتاب زهری هست.»
#رمان_مردی_در_تبعید_ابدی
#نادر_ابراهیمی
#گزینگویه
🌐 @ShabNegar_RA
۴ فروردین