eitaa logo
"شب‌نگار | رضا احمدی"
161 دنبال‌کننده
10 عکس
38 ویدیو
0 فایل
🌌 در تاریکی‌های شب، با قلمی از نور، سکوت و خاموشی را خراش می‌دهم 📖 دنیا را از نگاه من ببینید... 💡💡💡💡💡
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 📖 روزی، پس از آنکه پیامبر صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله با اصحاب خود نماز گزارد، فرمود: آیا در اینجا کسی از تیره «بنی‌نجار هست؟ هم‌اینک شخصی از این قبیله جلوی در بهشت زندانی گشته است و به وی اجازه ورود نداده‌اند؛ زیرا به فلان شخص یهودی سه درهم بدهی دارد.» با آنکه او در راه خدا کشته شده بود. 💬 حضرت علی علیه‌السلام 🌐 @ShabNegar_RA
۲ فروردین
13.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای تلاوت جاودانه‌ی «رَبّنا إنّنا سَمِعنا...» توسط استاد محمد اللیثی از زبان استاد عباس سلیمی 🌐 @ShabNegar_RA
۲ فروردین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تلاوت جاودانه‌ی «رَبّنا إنّنا سَمِعنا...» توسط استاد محمد اللیثی 🌐 @ShabNegar_RA
۲ فروردین
📌 📖 با یکی از رفقای هم دانشگاهی که ماشین شیکی داشت رفتیم به دنبال مرحوم شیخ تا جایی برویم. تا سوار ماشین شد بلافاصله عمامه خود را برداشت. دوست ما پرسید: «چرا عمامه را برمی‌دارید؟» در جواب گفت: «ما که نمی‌توانیم برای مردم کاری بکنیم لااقل دل آنها را نسوزانیم. سوار این ماشین‌های شیک شدن دل مردم را می‌سوزاند و به روحانیت بدبین می‌کند.» 💬 کتاب حکایت‌ها و هدایت‌ها 🌐 @ShabNegar_RA
۲ فروردین
💬 «در شگفتم از كسى كه نوميد مى‌شود در حالى كه استغفار با اوست.» - ۸۷ 🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ فروردین
📖 «گودال حسرت» روزی جوانی نزد پدرش رفت و با چشمانی پر از شوق گفت: «دختری را دیده‌ام که زیبایی‌اش چون ماه تابان است و نگاهش جادویی، مرا مسحور کرده. می‌خواهم با او ازدواج کنم و عمری را در کنارش بگذرانم.» پدر با لبخندی از سر خوشحالی پرسید: «این دختر کجاست؟ تا برایت خواستگاری کنم.» پس هر دو راهی شدند تا دختر را ببینند. اما پدر، به محض دیدن آن دختر، دل به او بست و به پسرش گفت: «پسرم، این دختر هم‌تراز تو نیست. تو نمی‌توانی خوشبختی‌اش را تأمین کنی. او شایسته‌ی مردی چون من است که تجربه و توانایی بیشتری دارد.» پسر با حیرت و ناباوری پاسخ داد: «پدر، این ممکن نیست! اگر کسی قرار باشد با این دختر ازدواج کند، آن کس من هستم، نه شما!» اختلاف بین پدر و پسر بالا گرفت و کارشان به دادگاه کشید. قاضی با دقت به ماجرا گوش داد و دستور داد دختر را به دادگاه بیاورند تا نظر خودش را بگوید. اما قاضی نیز، به محض دیدن دختر، شیفته‌ی زیبایی او شد و گفت: «این دختر شایسته‌ی شما دو نفر نیست. او باید با مردی صاحب‌منصب و با‌اقتدار مانند من ازدواج کند!» این بار، سه نفر با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند. وزیر نیز، با دیدن دختر، گفت: «این دختر تنها شایسته‌ی وزیری مانند من است!» و این‌گونه ماجرا ادامه یافت تا به امیر رسید. امیر نیز، مانند دیگران، گفت: «این دختر تنها با من ازدواج خواهد کرد!» بحث و مشاجره‌ها بالا گرفت و دختر، که تا آن لحظه ساکت بود، جلو آمد و گفت: «راه حل این مشکل نزد من است. من می‌دوم و شما نیز پشت سر من بدوید. هر کس که بتواند مرا بگیرد، با او ازدواج خواهم کرد.» و بلافاصله شروع به دویدن کرد. پسر، پدر، قاضی، وزیر و امیر، همه به دنبال او دویدند. ناگهان، هر پنج نفر به داخل چاله‌ی عمیقی سقوط کردند. دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و با لبخندی مرموز گفت: «آیا می‌دانید من کیستم؟ من "دنیا" هستم! من همانم که بسیاری از مردم، شب و روز، به دنبالم می‌دوند و برای به دست آوردنم با یکدیگر رقابت می‌کنند. در این راه، از خانواده، اخلاق، دین، ایمان و معرفت خود می‌گذرند و حرص و طمعشان هرگز پایان نمی‌پذیرد. تا آن‌جا که در قبر گذاشته می‌شوند، بی‌آنکه هرگز به من برسند...» 🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
📖 «حَمد نابجا» در روزگاران قدیم، عارفی بود که سی سال پیوسته به استغفار مشغول بود. روزی مریدی از او پرسید: «استاد، ما که از تو گناهی ندیده‌ایم، پس چرا این همه استغفار می‌کنی؟» عارف جواب داد: «سی سال استغفار من به خاطر یک حمد نابجاست! روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته؛ پرسیدم: حجره‌ی من چه شد؟ گفتند: مال شما نسوخته… گفتم: الحمدلله… معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک! آن الحمدلله از سر خودخواهی بود نه خداخواهی.» 🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
23.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دیروز در ارومیه چه گذشت؟ ▪️ حکایتی از یک فتنه خطرناک قومیتی که با حضور بی‌سابقه و هوشمندانه مردم بصیر ارومیه و نقش‌آفرینی هیات‌های عزاداری و پایبندی عموم مردم به عقاید دینی با سرعتی باورنکردنی در نطفه خفه شد. 🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
خلاصه الغارات - پادکست مناهج.mp3
36.78M
🎙 پادکست خلاصه کتاب «ترجمه الغارات» 🔹تألیف جناب ابن‌هلال ثقفی 🔹گوینده: عطا یاوری 🔹آنچه خواهید شنید: 00:30 معرفی نویسنده 02:43 معرفی کتاب 06:50 خلاصه‌ای از بعد رحلت رسول خدا تا پایان نیمه اول حکومت امیرالمومنین 12:39 فضای جامعه اسلامی بعد از نهروان 18:46 بخش اول کتاب (تلاش برای تصرف بخش‌هایی از حکومت امام) 19:30 بخش دوم (فسادها و فرارهای اصحاب حضرت به شام) 24:17 بخش سوم(شورش گروه‌هایی از خوارج) 24:58 بخش چهارم (اقدامات معاویه برای تصاحب شئون امیرالمومنین) 30:07 بخش پنجم (غارت‌ها و شبیخون‌های معاویه) 🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک نور از این ماه رمضان به ماه رمضان سال بعد برسانید، ان‌شاءالله رستگارید. مرحوم فاطمی‌نیا 🌐 @ShabNegar_RA
۳ فروردین
💬 « در ادب بی‌اضطراب برای مخالفان کم‌تاب زهری هست.» 🌐 @ShabNegar_RA
۴ فروردین