29.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 عصر جمعه
صحن مسجد جمکران
و این مناجات #حاج_حسن_خلج 👌
#جمعههای_مهدوی
#مناجات_با_امام_زمان
🌐 @ShabNegar_RA
☀️ ظهر بخیر!
چند روز بیشتر تا پایان سال نمونده
زمان رو از دست نده
برنامه داشته باش.
🌐 @ShabNegar_RA
📋 سالها قبل از انقلاب، كتابي در پاسخ به بعضي شبهات روز، نوشته بودم. روحاني مشهوري آن را خواند و پسنديد. پيام داد كه به شهر آنها بروم تا به بهانه بزرگداشت من، مسائل روز اسلامي را تبليغ كنيم.
بليت قطار خريدم و سوار شدم. با خود گفتم إیكاش همسفر اهل علم و كتابي نصيب تا با مباحثه، راه كوتاه شود. ديدم سيد معمم بلند قدي بسمت كوپه من ميآيد. چهره زيبا، لباس فاخر، ريش آراسته و عمامه مرتبي داشت. گفتم خدا را شكر كه دانشمندي نصيب شد. شادمانيَم ديري نپاييد. دهان كه باز كرد، دريافتم جز چند متر پارچه عمامه، از دانش بهرهاي ندارد.
به ايستگاه مقصد كه رسيديم جمعيت فراواني از متدينين با پلاكارد خوشآمد، روي سكّو منتظر بودند. مؤمنين به قطار ريختند. دو آخوند ديدند، من و سيد خوش بر و بالا! بدون لحظهاي ترديد، سيد را كول كردند و با سلام و صلوات بطرف ماشينها دويدند. به هر كس التماس كردم كه مرا هم سوار كند و تا شهر برساند، قبول نكرد كه نكرد. گفتند آقا ما را براي بدرقه ملّاي دانشمند فرستاده. جاي اضافي نداريم و مسافر نميبريم.
ماشين زيباي حامل آقا سيد در جلوي دهها ماشين و ميني بوس مملو از مشايعين صلواتگو، راه افتاد و رفت.
به جان كندن، وسيلهاي يافتم و خودم را به خانه ميزبان رساندم. دقايقي بود كه سيد حيران به آقا رسيده بود و طرفين، تازه اصل ماجرا را فهميده بودند. خودم را معرفي كردم. آقا مرا كنار خود جاي داد و اكرام نمود . آن وقت، سر در گوشم كرد و به مطايبه فرمود: آشيخ! مردم حق داشتند كه اشتباه گرفتند. آخر، اين هم سر و شكل و لهجه است كه تو داري؟ ملّا كه هيچ، به آدميزاد هم نميماني!
💬 به نقل از علامه جعفری
#خاطرات
🌐 @ShabNegar_RA
📖 مقیم لندن بود، تعریف میکرد که یک روز سوار تاکسی میشود و کرایه را میپردازد. راننده بقیه پول را که برمیگرداند ۲۰ سنت اضافهتر میدهد!
میگفت : لحظاتی با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی …
گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم .
پرسیدم بابت چی؟
گفت میخواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم .
فردا خدمت میرسیم!
تعریف میکرد : تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت میفروختم.
#خاطرات
🌐 @ShabNegar_RA
✍ سالها پیش، در دوران نوجوانی، با دوستانم زمینی را برای برگزاری یک مسابقهی فوتبال هماهنگ کردیم. بازی شروع شد و من آنقدر هیجانزده و غرق در بازی بودم که تقریباً حواسام به اطرافم نبود. مصمم بودم به هر قیمتی که شده گل بزنم و برای تیمام پیروزی به ارمغان بیاورم.
در یکی از لحظات بازی، بدون اینکه به موقعیت بازیکنان یا زمین دقت کنم، پا به توپ شدم و با سرعت تمام به سمت دروازه دویدم. هر کس که سر راهم قرار میگرفت را دریبل میزدم و پیش میرفتم. وقتی نزدیک دروازه رسیدم، آماده شدم تا توپ را با قدرت به سمت دروازه شلیک کنم که ناگهان فریاد همتیمیهایم را شنیدم: «داداش داری چی کار میکنی؟! این دروازه خودمونه!»
یک آن به خودم آمدم و متوجه شدم که به جای حمله به دروازه حریف، در حال دویدن به سمت دروازه خودمان بودم! بازیکنانی که دریبل زده بودم، همتیمیهایم بودند و من در آستانه زدن یک گل به خودی تاریخی قرار داشتم! خشکم زد. سرم را بالا گرفتم تا واقعیت را با چشمان خود ببینم.
پ.ن: وقتی در گرمای بازی غرق میشوی، مواظب باش به کدام سمت حمله میکنی و چه کسانی را پشت سر میگذاری. مبادا در هیجان بازی، گل به خودی بزنی!
#خاطرات
🌐 @ShabNegar_RA
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تسلط دختر ۷ ساله بر پیدا کردن آیات قرآن با شنیدن ضربالمثل مربوط به آیه
🌐 @ShabNegar_RA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ دو جا خدا میزبان ماست و یک جا ما میزبان خدا
🌐 @ShabNegar_RA
💬 «اعتقاد، جهان را آباد خواهد کرد و صدای رسای مرد معتقد صدای اعتقاد است نه عربدهی ریا.»
#رمان_مردی_در_تبعید_ابدی
#نادر_ابراهیمی
#گزینگویه
🌐 @ShabNegar_RA
✅ امام حسن مجتبی علیهالسلام:
«هر که خدا را بندگی کند، خداوند همه چیز را بندهی او میکند.»
🌐 @ShabNegar_RA