فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و عرض ادب
قبلاً آموزشی را در گروه گذاشتم که به راحتی سابقه یک فیلم یا عکس را می شود در گوگل پیدا کرد یک جستجو نشان می دهد این فیلم اولین بار در یک حساب تیک تاک و ۲۶ روز قبل یعنی در ایام تاسوعا و عاشورا در لبنان منتشر شده و ربطی به عراق و اربعین ندارد. اولین اکانت فارسی نیز که آن را منتشر کرده علی قلیزاده به عنوان یک برانداز در آن ایام بوده است.
رفع اندوه مومن
🌼مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ القِيمَةِ
🌼هر كس اندوه و مشكلى را از مؤمنى برطرف نمايد، خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش برطرف سازد
🍃امام رضا(ع) ( الکافي ، ج۲ ، ص۲۰۰)
📌آقای #ظریف کسی از شما انتظار ندارد عربی بدانید و جامع المقدمات درس بدهید شما کاش می دادید آن #جامع_المزخرفات ، برنامه جامع اقدام ، همان برجام را برایتان درست ترجمه می کردند تا #تعلیق را نشانتان می دادند و سالها کشور ایران اینطور اسیر نمی کردید حالا هم طلبکاری کنید.
کاش ملت فریب نخورد.
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥صحنه آخرالزمانی از فلسطین ؛ آوارگی دوباره از شرق به غرب خانیونس
🔹در پی تهدیدات جدید ارتش رژیم صهیونیستی اهالی شرق خانیونس به سوی مناطق غربی این شهر در جنوب نوار غزه میروند
#شهدا
🌹غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد.
🌷سردار مدافع حرم «حاجمهدی نیساری» که در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد!فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهیدحججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت.
🌷ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسن حججی👉
بعد از شهادت حججی تا مدتها، پیکر مطهرش در دست داعشیها بود تا اینکه قرار شد حزبالله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزبالله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزبالله را آزاد کند.
به من گفتند:
«میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟»
میدانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. با یکی از بچههای سوری بهنام حاج سعید از مقر حزبالله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را میپایید.
پیکری متلاشی و تکهتکه را نشانمان داد و گفت:
«این همان جسدی است که دنبالش هستید!»
میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم.
رو کردم به حاج سعید و گفتم:
«من چهجوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!»
بیاختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحهاش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم:
«پستفطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دستهاش؟!»
حاجسعید حرفهایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه میکرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، میگفت:
«این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.»
دوباره فریاد زدم:
«کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!»
داعشی به زبان آمد و گفت:
«تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند میزد!»
هرچه میکردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم:
«ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.»
اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت:
«فقط همینجا.»
نمیدانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش میخواست فریبمان بدهد.
در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم:
«بیبی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.»
یکباره چشمم افتاد به تکهاستخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم بههم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاجسعید اشاره کردم که برویم.
نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بیخبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزبالله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزبالله، پیکر محسن را تحویل گرفتهاند.
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بیبی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد و گفت:
«پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمدهاند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.»
من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن میدانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم.
تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت:
«از محسن خبر آوردی.»
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل دادهاند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
گفتم:
«حاجآقا، پیکر محسن مقر حزبالله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.»
گفت:
«قَسَمَت میدم به بیبی که بگو.»
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.
دستش را انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت:
«من محسنم رو به این بیبی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضیام.»
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم:
«حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علیاکبر علیهالسلام اربا اربا کردن.»
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت:
«بیبی، این هدیه رو قبول کن.»
▫️هرگزشهدایی را که امنیت مان رامدیون شان هستیم،فراموش نکنیم.روحش شاد یادش گرامی.
۱۸مردادشهادت شهیدحججی
نصایحی به افراد بالای ۵۰ سال
◼️ نصیحت اول:
حجامت سالانه را بر خود لازم بگیر اگرچه که احساس بیماری نمی کنی
◼️ نصیحت دوم:
همواره آب بنوش اگرچه که احساس تشنگی نمی کنی ... زیرا بیشتر بیماری ها به علت کمبود آب بدن می باشند.
◼️ نصیحت سوم:
همواره ورزش بکن اگرچه در اوج مشغولیت بودی ... بدن همواره باید تحرک داشته باشد. با پیاده روی، شنا و یا هر ورزشی دیگر.
◼️ نصیحت چهارم:
خوراک خود را کم کن
«غذا برای انسان به اندازه ای کمرش راست شود، کفایت میکند»(حدیث)
پرخوری را رها کن زیرا هیچ فایده ای برایت ندارد ... خودت را در سختی نینداز بلکه خوردن را کم بکن.
◼️ نصیحت پنجم:
تا حد امکان از ماشین فقط در مواقع ضروری استفاده بکن. سعی کن برای رفتن به مسجد، مغازه، نانوایی ،دید و بازدید و بقیه کارهایت پیاده بروی.
◼️ نصیحت ششم:
عصبانی نشو
عصبانی نشو
عصبانی نشو
ناراحت نباش ... سعی کن چشم پوشی کنی ... خودت را در پریشانی نینداز ... همه ی این ها سلامتی ات را به خطر می اندازند و شادابی ات را از بین می برند. با کسانی مجالست کن که با آنها احساس آرامش میکنی
◼️ نصیحت هفتم:
همانطور که میگویند «مال خودت را در زیر آفتاب بزار و خودت زیر سایه بنشین» ... بر خود و بر اطرافیانت زندگی را تنگ نکن ... مال برای آن هست که با آن زندگی کنیم نه برای آن که غصه مال دنیا را بخوریم.
◼️ نصیحت هشتم:
بر هیچ کس و هیچ چیزی که نمیتوانی آن را بدست بیاری حسرت نخور.
خود را به فراموشی بزن بلکه اصلا فراموشش کن. اگر قرار باشد به تو برسد حتما میرسد اگرچه در تخت خود باشی و هرچه را که تقدیر تو نیست خداوند او را از تو منع میکند. هیچ چیزی را از تو منع نمیکند مگر بخاطر ضرری که برایت دارد ... همه ی ما این ها را میدانیم اما انسان فراموش کار است لذا نیاز به همچین یادآوری هایی داریم تا از آن نفع ببریم.
◼️ نصیحت نهم:
تواضع اختیار کن... تواضع اختیار کن... مال و جاه و قوت و قدرت همه با تکبر و غرور از بین می روند.
تواضع تو را در نزد انسان ها محبوب می کند و درجه ات را نزد خداوند بالا می برد.
◼️ نصیحت دهم:
سفیدی موی سر نشانه ی پایان عمر نیست بلکه نشانه ی این هست که زندگی بهتری شروع شده. خوش بین باش، سفر کن و از مال حلال خود بخور و لذت ببر.
◼️ و یک نصیحت دیگر:
زود بخواب و شب نشینی نکن
◼️ آخرین و مهمترین نصیحت:
نمازت را به هیچ عنوان ترک نکن زیرا که نماز برگه ی سود تو در دنیا و آخرت است. آن روزی که نه فرزند فایده میدهد و نه مال
◼️ اگر از این نوشته خوشت آمد پس سبب خیر باش و آن را نشر بده، و اگر خوشت نیامد پس دیگران را محروم نکن شاید که وسیله ی نفع آن ها شدی.
✨و مارا از دعاهای نیک خود فراموش نکن.
✨وفقنا الله وإیاکم إلی ما فیه خیر الدنیا والآخرة
✨روزگارتان با یاد خدا خوش و همیشه در پناه خداوند سلامت و سربلند و سعادتمند باشید
اللَّهُــمَّعَــجِّللِــوَلـِـیِّکَالـــفَــرَج
🛑شهید یپرم خان ارمنی !!!
▪️سایت اصلاح طلب رویداد ۲۴ به تعریف و تمجید از یپرم خان ارمنی پرداخته و در نهایت وی را شهید خطاب کردهاست.
🔻و اما در پاسخ باید گفت :
▪️یپرم خان ارمنی از عناصر سفاک و تندرو در طیف مشروطهخواهان سکولار است که پس از فتح تهران به ریاست نظمیه رسید. او مجتهد اول تهران یعنی آیت الله شیخ فضل الله نوری را به دار کشید و بعد با افتخار میگفت:
🔹 من پاپ مسلمانها را به دار کشیدم.(کلیک)
🔹همچنین نقل است وی بر جنازه شیخ فضل الله ادرار کرد و حتی قصد آتش زدن جنازه شیخ را نیز داشته است.
▪️ جالب است پس از هلاکتش توسط یه جوان کرمانشاهی ، اسقف همدان او را ارمني و مسیحی ندانست و از مراسم مذهبي خودداري كرد، ولي نوچه های ارمني یپرم، اسقف را به تير بستند و كشتند!(کلیک)
جسد ناپاک یپرم خبیث به تهران منتقل و علی رغم مخالفت ها، در محوطه کلیسای مریم مقدس دفن گردید
▪️درباره زندگی وی نیز باید گفت که اصالتا ایرانی نبود و در گنجه متولد شد.در طفولیت به سبب طبع سرکشش خیلی زود درس و مدرسه را رها کرد و به همراه دسته ای از آشوبگران ارامنه قصد ورود به خاک عثمانی را داشته که در مرز توسط روس ها دستگیر و به ۲۴ سال حبس با اعمال شاقه به سیری فرستاده میشه اما بعد از ۳ سال از زندان فرار می کنه و ابتدا به ژاپن و بعد به ایران می آید.
15.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خانمها نباید در عراق چفیه بندازند
🎙حجت الاسلام سید رضا موسوی واعظ، محقق و پژوهشگر قرآن
#اربعین
#چفیه
⚜️کانال سیاست و فرهنگ شعبانی سارویی با ارائه چالش ها و ظرفیت های دو حوزه سیاست و فرهنگ را در آدرس زیر دنبال کنید.👇
🌐 https://eitaa.com/Shabaniesarouie 👇