هدایت شده از سبک زندگی دینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علامه حسن زاده آملی:
گوشتان به دهان رهبری باشد چون ايشان گوششان به دهان حضرت خاتم انبیاست است.
🔹اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا ميكند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه طباطبایی درباره علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را كسي نشناخت جز امام زمان (عج)
@vellayatilife
✳️ مثل اسیران کربلا
🔻 جلوی من حرکت میکرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنهاش و ناخواسته کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیبوغریبی بود؛ توی گشت پشت عراقیا و پونزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوشرویی نپذیرفت.
🔸 راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو لنگلنگان اومده بود؛ بیهیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاولها و زخم پاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چرا تشکر؟»
گفت: « چه لذتی بالاتر از همدردی با #اسیران_کربلا!» و ادامه داد: «شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضهی یتیمان #اباعبدالله!»
اشک چشمام رو پر کرد.
#شهید_علی_چیتسازیان
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
💥 عبدالکریم اعتقاد داشت، *«کار فقط باید برای خدا باشد. کاری که برای خدا باشد، انتظار پاسخش را نداریم. همین که خدا ببیند، کفایت میکند*.
نه دوست داریم کسی جبران نماید و نه به کسی بگوییم تا از آن آگاه شود. »
💥 عبدالکریم در منطقه، حتی به جزییات نیز توجه میکرد. وقتی برای انجام عملیاتی مجبور میشدیم در منزل مردم سکونت یابیم، عبدالکریم روی فرش آنها نمیخوابید و نماز نمیخواند. پس از عملیات نیز پیگیری میکرد تا صاحب آن خانه را پیدا کند و حلالیت بگیرد.»
💥 در سوریه وارد منزلی شدیم که حیواناتش از تشنگی در حال تلف شدن بودند. عبدالکریم مسیر بسیار طولانی را از آن منزل تا یافتن آب طی کرد تا برای حیوانات آب تهیه کند.
#شهید_عبدالکریم_پرهیزگار🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
🍃 مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند.
حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند.
❣️دائما ميگفت:
"اگر دست جوانان را در دست امام حسين سلام الله علیه بگذاريم، همه مشكلاتشان حل ميشود و امام با ديده لطف به آنها نگاه ميكند.
❤️ شهيد ابراهيم هادی
🖤#اربعین_حسینی_تسلیت
@ShahadatNameOshagh
*شهید مهدی خندان*🌹
🌷مهدی متولد عاشورا بود و اربعین شهید شد چه مبارک تولدی و چه فرخنده شهادتی از عاشورای حسینی تا اربعین حسینی*
شادی روح شهدا #صلوات
@ShahadatNameOshagh
در ماه محرم به حرم امام حسین مشرف شده بود. زیر قبه از اباعبدالله خواسته بود که سال دیگه در روز اربعین شهید شود.(۱۳۹۵)
#مستجاب_الدعوه
کار جهادی کردن ، روحیه جهادی داشتن هم میخواد
یکی از خصوصیات #میرزا_محمود ، این بود که تبلیغ رو منحصر در مسجد و منبر و جلسات مذهبی نمیدونست.
در مناسبتها، ایام و یا برنامه های خاص اعم از فرهنگی ، اقتصادی ، محیط زیست و یا حتی ورزشی دنبال این بود که چطور میتواند نقش موثری ایفا کند.
یادمه در یکی از همین مسابقات شهرآورد فوتبال بین تیم استقلال و پیروزی خودش رو به ورزشگاه رسونده بود با مشقت فراوان ،تا اینکه بتونه به بهانه پاسخگویی به مسائل شرعی ، با جوان ها ارتباط چهره به چهره داشته باشه و میگفت جوانان رو که همیشه نباید در مسجد و جلسات مذهبی دید.باید سراغشون رفت.😊
شهید حجت الاسلام محمود این عملش آدم رو یاد مضمون روایتی میندازه که در مورد ویژگیهای پیامبر اکرم (ص) میفرمایند :
به سراغ مردم میرفت ومنتظر نمیماند که به سراغش بیایند.
#شهادت_ظهر_اربعین۹۵💔
#شهید_میرزا_محمود_تقی_پور
شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جگرم سوخت،آب نیست؟😭
#شهید_نعمت_الله_ملیحی 🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ما به مردم قول دادیم ....
🌷 به یاد همه ی شهدایی که کربلا ندیدن ... ولی راه کربلا رو باز کردن ...
@ShahadatNameOshagh
💐مادر شهید نقل میکنند: پسرم مردی نترس و شجاع بود. در رفاقت کم نمیگذاشت. از تجملات دوری میکرد. دست و دلباز بود. اهل صرفهجویی و سادهزیستی بود. از سن ۹سالگی شروع به حفظ و قرائت قرآن کرد و روزهی کامل میگرفت؛ خیلی خاص دل به نماز میسپرد.
💐او تا صدای اذان را میشنید، بازیاش را رها میکرد، وضو میگرفت و به نماز میایستاد. حتی مقید شده بود که نماز صبحش را هم بخواند. این کار تا روز شهادتش ادامه داشت. همیشه با وضو بود ؛ حتی شب که میخواست بخوابد، نماز شبش ترک نمیشد.
💐منوچهر به نیازمندان کمک میکرد؛ دلش میخواست هر کاری از دستش برمیآید، برای فقرا انجام بدهد. قسمت زیادی از حقوقش را به فقرا و مستمندان میداد. اگر در محل کارش چیزی به او میدادند، با فقرای محل تقسیم میکرد. خودش را به آب و آتش میزد تا کار مردم را انجام دهد.
💐فرزندم صبور، منطقی، مؤمن و احترامگذار بود. احترام به پدر و مادر در رأس کارهایش بود. در کارهایش رضایت خدا را میسنجید و به خاطر خدا روی حرف پدر و مادرش حرف نمیزد و هیچوقت صدایش را بلند نمیکرد.
#شهید_منوچهر_سعیدی🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
🌸فرهاد زندگی ساده ای داشت، عزم بسیار راسخی برای شهادت داشت. اخلاقش طوری نبود که در مورد کارهایش با کسی صحبت کند، بدون ریا کارهارو انجام میداد طوری که کسی نفهمه، در اموری که گیر میفتادم بنده را نصیحت می کرد.
🍃دختر بچه ایی را از طریق کمیته امداد تحت پوشش قرار داده بود و هر ماه مبلغی را برای کمک به حسابش واریز می کرد. هرماه واریز می کرد. به من میگفت: « آدم باید از حقوقی که می گیره یه مقداریش رو برای کسانی که نیاز دارند کنار بذاره ، اینا حق اونهاست».سوره معارج آیات 24 و 25
در رابطه با خمس هم بسیار مقّید بود. زمانی که اولین حقوقش واریز شده بود سال خمسی اش نیز فرارسید.
🌸 در منزلش جلسه قرآن برپا میکرد البته نوبت به نوبت بود، فرهاد حافظه بسیار بسیار خوبی داشت. و خیلی تلاش میکرد برای حفظ قران ... ولی وسط کلاس ها رفت سوریه و به شهادت رسید
#شهید_فرهاد_خوشه_بر
شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
🌹بهش گفتم : بابک من به خاطر خانواده ام نمیتونم بیام دفاع از حرم.
🌹گفت : توی کربلا هم دقیقا همین بحث بود، یکی گفت خانوادم، یکی گفت کارم، یکی گفت زندگیم، این طوری شد که امام حسین علیه السلام تنها موند...
"شهید بابک نوری هریس"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@ShahadatNameOshagh
🌹🍃بخشیدن همسر
💠 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجدهی آخرش، از خدا خواستم به خاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!»
🕊شهیدمجیدکاشفی
📙فرهنگنامهشهدایسمنان، جلد۸، صفحه۱۰۶
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
روز عملیات والفجر ۸ گردان های ما رفتند تا آن طرف اروند مستقر شوند.
هنوز خط تثبیت نشده بود و عراقی ها داشتند مقاومت میکردند.
تیربار عراقی چنان به نیروهای ما اشراف داشت که امان بچه ها را بریده بود.
خلیل با بیسیم به یکی از فرمانده گردانها گفت: "سریع حرکت کن و برو موقعیت تیربار عراقی و هر طوری هست خاموشش کن"
فرمانده گردان گفت: "حاجی حواست کجاست مگه میشه به تیربار نزدیک شد؟ توی سنگری نشستی و ... اینجا نیستی که ببینی چه خبرشده"!!
خلیل آن موقع خط مقدم بود نه در سنگر فرماندهی.!!
ساعتی نگذشت که آتش تیربار با دستان خلیل خاموش شد.
#شهید_خلیل_مطهرنیا
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
#شهیــدعلی_پورحبیب🥀
#اسم_نیکو
▫️ظرف ها را از مادر گرفت،
شست و گفت: دستات دیگه حساسیت گرفته مادر.
مادر رفت سراغ غذا که روی اجاق گاز بود.
پسر، دنبال مادر رفت؛
مثل اینکه میخواست به مادر چیزی بگوید.
رفت کنار مادر و خیلی مودب گفت:
مادر چرا اسمم را گذاشتید فرزام؟!
چرا علی نه؟! حسین نه ؟! ...
و ادامه داد که:
آخه آدم با شنیدن فرزام یاد هیچ انسان خوبی نمیافته!
من اصلا صاحب نامم رو نمیشناسم که بهش افتخار کنم!
از همان روز به بعد بود که همه علی صدایش میزدند.
📚آب زیر کاه، ص 37
💔#دورفیق_دوشهید
دو رفیق؛ دو شهیـــ🕊ـــد...
همه جا معروف شده بودن به
باهم بودن
تو جبهه اگه از هم جداشونم
میکردن آخرش ناخواسته و
تصادفی دوباره برمیگشتن پیش هم
خبر شهادت علی رو که آوردن، مادر محمد هم دو دستی تو سرش
میزد و میگفت:"بچم!!!"
اول همه فکر میکرن علی روهم
مثل بچش میدونه، به خاطر همین داره اینجوری گریه میکنه
بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی، تو هنوز زانوهات محکمه تو باید مادر علی رو دلداری بدی
همونجوری که های های اشک میریخت گفت:
"زانوهای محکم کجا بود؟!
اگه علی شهید شده مطمئنم
محمد منم #شهید شده اونا محاله
از هم جدا بشن
عهد بستن آخه مادر...
عهد بستن بدون هم پیش سیدالشهدا نرن
مامور سپاهی که خبر آورده بود کنار دیوار مونده بود و به اسمی که روی پاکت بعدی نوشته شده بود خیره مونده بود...
#شهید_سیدمحمد_رجبی🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh