🌷 شهید #تاسوعا
موقع اعزام حجت یه گوشه کز کرده بود رفته بود تو فکر،یکی از مسئولین متوجه اش شد ،گفت حجت چرا تو فکری اگر نگرانی و تردید داری، میتونیم اعزامت نکنیم اجباری نیست....حتی الان که موقع اعزام فرا رسیده،
✨میگفت حجت لبخندی زد وگفت نه بابا دارم به این فکر میکنم که میشه من هم مثل حضرت عباس شهید بشم!!!
رفیق حجت میگفت پس از آن شهادت حماسی و رشادت وار حجت که باعث نجات تعدادی از رزمنده ها هم شد،وقتی بدنش رو برگرداندند دو تا دستاش قطع شده بود... درست مثل حضرت عباس!!!
#شهید_حجت_اصغری_شربیانی 🕊
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌹 شادی روحش صلوات🌹
https://eitaa.com/joinchat/370540678C34b78df963
🌹همیشه تو سفر مشهد، دوست داشت، موقع ورود به حرم امام رضا عليهالسلام از ورودى باب الجواد وارد بشه، هتل ما داخل خیـابان نواب بود،اگه میخواستیم از باب الجواد بریم داخل، باید مسافت زیـادی را میرفتیم.
موقع رفتن که میشد، میگفت: من دور میزنم از ورودی باب الجـواد میام داخل،هرکس دوست داشت میتونه با من بیاد، تقریباً همه ی بچهها همراهش میرفتند.
🌹قبل وارد شدن به حـرم میگفت : بریم وضو بگیریم وبعد وارد بشیم، بچهها شاکی میشدند ڪه هـوا سرده،ما تو هتـل وضـو گرفتیـم، اما میگفت: این وضو را به نیت امام جـواد (ع) بگیرید.
وقتی وارد میشدیم، مقید بود زیارت عاشورا بخونـه، مُهر، تسبیح و زیارت عاشورا، تنهـا توشههایی بود که همیشـه میشد تو لباسِ آقا حجت پیدا کرد.
#شهید_حجت_اصغری_شربیانی
🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات
🌱@ShahadatNameOshagh