🔶 علی رو به اسمان کرد و گفت:
«تو به من قول دادی، تو ده روز دیگر فرصت داری، به قولی که به من دادی عمل کنی وگرنه میروم و دیگه پشت سرم را نگاه نمیکنم»
🔸پای مصنوعیاش شکسته بود، با خنده کمی لیلی رفت و به ما گفت:«این پا روی مین رفتن داره»
بلاخره در ۲۲ بهمن ماه ،علی حدود ۶۲ الی ۶۳ مین را پیدا کرد.
🔸ناگهان صدای انفجاری مهیب در دشت پیچید، او با پیکری خونین روی زمین افتاده بود، باورم نمیشد اما خدا هیچگاه خلف وعده نمیکند.
🥀بهترین یادگاری از علی، مهری که خاک پیکر ۱۰۰ شهید را با خود به همراه داشت ...
#خاطرات_شهدای_تفحص
#شهید_علی_محمودوند🕊
شادی روح مطهرشان صلوات🌷
@ShahadatNameOshagh