یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
تا میگم آرمان یادم میاد كِ ! بازویِ حرز بسته ؛ انگشترِ شکسته .. سری چاقو خورده ، صورتی زخمی .. تن
ما که آتیش گرفتیم ، امان از دل مادرت..💔
4_5942714787392654004.mp3
6.09M
✨💔
عزیزم حسین ...
#سیدرضاموسوی
@Shahadat1398🕊
مجنوناگرچهچندیست دستازجنونڪشیده، لطفابهاوبگویید: لیلاادامهدارد...💔
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
مجنوناگرچهچندیست دستازجنونڪشیده، لطفابهاوبگویید: لیلاادامهدارد...💔
میگفت:
خداڪنه گمشده ماهم برگرده🙂:)
هدایت شده از چندخطبرایتـُـو...
باز دلم یاد تو افتادو شکست
هدایت شده از چندخطبرایتـُـو...
به هوای دل بیچاره که تنگ است بیا
هیچکدوم از چراغهای این شهر حالمو خوب نمیکنه مرتضی . . .💔
#مسلم
- هر سال فاطمیه ده شب روضه داشت.💔 بیشتر کارها با خودش بود، از جارو کشیدن تا چای دادن به منبری و روضه خوان.. سفارش میکرد شب اول و آخر روضه حضرت عباس (ع) باشد. مداح رسیده بود به اوج روضه.. به جایی که امام حسین(ع) آمده بود بالای سر حضرت عباس.. بدن پر از تیر ، بدون دست و فرق شکاف خورده برادر را دیده بود. با سوز میخواند...*
*تا اینکه گفت: وقتی ابیعبدالله برگشت خیمه ، اولین کسی که اومد جلو سکینه خاتون بود. گفت:《بابا این عمی العباس..》ناله حاجی بلند شد !《آقا تو رو خدا دیگه نخون》دل نازک روضه بود.. بی تاب میشد و بلند بلند گریه میکرد. خیلی وقت ها کار به جایی میرسید که بچه ها بلند میشدند و میکروفن را از مداح میگرفتند.. میترسیدند حاجی از دست برود با ناله ها و هق هقی که میکرد..
@Shahadat1398🕊
راستی سردار !!
این فاطمیه میشه سه سال که متفاوت برگزار میشه..💔
تو نیستی و تمام چراغهای شهر خاموشند..
🖤رسولخدا صلیاللهعلیهوآله :
🏴فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی .
.
_سپهبدشهیدسلیمانی:
اگر این جمله معروف پیامبر(ص) را مبنا قرار بدهیم، میتوانیم این نتیجه را بگیریم که هر کس به فاطمهزهرا (س) سیلی زد، به پیامبر(ص) سیلی زده است.
میگفت: چون #فاطمه ست چون #زهرا ست ، از گل کمتر بهش نگید.. آخه یه گل بود که تاب درودیوار نداشت..
حتی سیلی زدن به صاحبان این نام..
#یارالیننه💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥اهتزاز پرچم عزای حضرت زهرا(س) در آستانه فاطمیه در نجف
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
فاطمیه باز اومد و من باز زندهام..💔
شب آخر فاطمیه پارسال یادته ؟
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
فاطمیه باز اومد و من باز زندهام..💔
انشاءالله امسال دیگه میخره منو..
انشاءالله امسال وسط هیات میبره منو..
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
شب آخر فاطمیه پارسال یادته ؟
آره رفیق ، داغ بر دل نشسته..
انشاءالله امسال دیگه امضا میکنه بیبی
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
آره رفیق ، داغ بر دل نشسته.. انشاءالله امسال دیگه امضا میکنه بیبی
ان شاءالله وسط روضه باهم 💔
صبح قبل نماز یخواب عجیب ولی جالب دیدم..
یجایی شبیه کوه و جنگل و دشت بودم.. وسط منو شهدا یچیزی شبیه دیوار بود.. اونطرف شهدا و اینطرف من .. هر کدوم از شهدا یکی یکی میومدن و یچیزی رو بشوخی میگفتن و میرفتن..
چهره شهیدان
#علیمنطقی
#رضاعمادی
رو خوب یادمه.. کنارشون پدرمم بود💔
بقیه شهدا بیشتراز شهدای #کربلای۴ بودند..
بین شهدا دنبال رفیق شهیدم #رضاساکی گشتم.. نبود .. از شهیدعمادی و بقیه پرسیدم گفتن رضا فلانجاست.. اشاره به یه جاده کردند.. رفتم دنبال رضا به یه دوراهی رسیدم که یکیشون خیلی سرسبز بود.. از کسی که اونجا بود پرسیدم دنبال رضاساکیام نمیدونید کجاست؟
با اشاره به همون جاده سرسبز و جایی که سبزه و گلهاش سوخته بود کرد و گفت اونجا رو ببین ، رضا اونجا شهیدشد..
خشکم زده بود به مقتل شهادتی که سوخته بود و زیرلب میگفتم رضا ..
و من از خواب پریدم و انگار رضا تازه بشهادت رسیده بود..💔🌹