فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه های مشهد
ارادتمندان واقعی #امامرضا(ع)
هدیهبهروحمدافعانحرممشهدی
#اللهمارزقناشهادت
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
@Shahadat1398🕊
باید میرفتیم ناهار.. چاره نبود.. بعضیها خسته و گرسنه بودند.. طبق آدرس حاجی رفتیم بسمت مهمانسرای حرم.. برنج بود و خورش لوبیا قرمز.. بااینکه کم بود ولی برکت و مزه عجیبی داشت.. خیلی مزه خوشی داشت.. اولش همه غر میزدن که چرا کمه؟! ولی آخرش هر کسی راضی و با خدایاشکرت اینم تبرکی خاصِ آقا، از سرمیز بلند میشد و آروم میرفت بیرون.. نمیدونم چرا با سید خندمون گرفته بود و هر کسی که بلند میشد بیاختیار نگاهش میکردیم.. دوست داشتیم بخندیم.. بلندبلند و ته دل.. نمیدونم چرا!! شاید بخاطر سبکی و حال خوبی که داشتیم بود.. شاید بخاطر اینکه تو کشور خودمون تو حرم #امامرضا(ع) سر یدونه برنج دعواست ولی اینجا به راحتی و بااحترام رزقمون بود.. نمیدونم دلیلش چی بود.. فقط میدونم حالمون خوب بود..
تا اذان چیزی نمونده بود.. رفتم نشستم توی حیاط حرم زیر سایهبونها و منتظر اذان شدم..
صدای اذان که طنین انداز شد حالم شبیه یک پرنده بود توی حرم واسه پرواز.. کبوترای حرم هم عاشق بودند و هرجا دلشون میخواست مینشستند.. شبیه کبوترای امامرضا(علیهالسلام) نبودند شاید بخاطر همین دلم رفت بقیع..
دوباره نماز لازم شدم.. ایستادم و همزمان با اذان قامت بستـم و دورکعت نماز زیارت خوندم.. چه لذتی داشت.. گرما و نسیم کمرنگی که بصورتم میخورد به همراه سکوت خاص حرم باعث میشد بیشتر توی حال خودم فرو برم و دل بدم به آسمون.. آسمونی که رنگ آبیش عجیب بود و ابرهای پراکندهاش رویاییش کرده بود.. باتموم شدن اذان نمازمنم تموم شد..
بعد از نماز ظهروعصر باید سریع برمیگشتیم که بریم #کاظمین..
غم سنگینی تمام وجودم رو گرفت.. احساس میکردم از وطنـم قراره جداشم در حالیکه نمیدونم باز قسمتم میشه بیام یانه!!
رفتم کنار #ضریح.. حالم بد شده بود و باز اشک چشمام راه خودشون رو پیدا کرده بودن.. اینبار دیگه التماسون رو نکردم.. دلم میخواست همونجا جون میدادم.. شاید اگر عشق دوباره دیدن کربلا نبود نمیتونستم دل بکنـم.. همیشه #وداع برام مثل جون کندن بوده.. اصلا بنظر من هیچ لحظهای سختتر از لحظه وداع نیست..
من مونده بودمو یه ضریح و یه دل که داشت میترکید و نمیخواست ازاونجا بره.. دلم میخواست جام بذارن یا تو حرم ساعتها گـم بشم و هیچکس دنبالم نگرده..💔
ولی چاره نبود انتظار بقیه زائرا توی اون گرما واسه یک نفر حقالناس بود و باید میرفتم..
دستم رو بااشک از دستای خنک ضریح جدا کردم و یک قدم اومدم و ده قدم گریه کردم..😭 جلوی در ورودی آخرین نگاه ملتسم رو به ضریح کردمو و گفتـم اگر زنده موندم این نشه آخرین دیدارمون.. خودت که میدونی من هیچکسی رو ندارم و بد شکستـم..💔
گفتـم: چون چاره نیست میروم و میگذارمت، ای پاره پاره تن بخدا میسپارمت..💔
نمیدونم چطور برگشتم فقط وقتی بخودم اومدم که اتوبوس نشسته بودمو از پنجره دنبال گنبد طلایی آقا میگشتـم.. آخرین نگاهـم به گنبد قفل شد و بغضم چنگ مینداخت به گلوم و مبخواست پارهاش کنه.. نا نداشتم، چشمام رو بستم و خودم رو توخیالـم توی حرم غرق کردم..💔💔💔
#ادامهدارد...
این تصویر از کفشداری حرم #امامرضا جان است♥️ کفشهای عروسکی که به کفشداری سپرده شده.
••دم اون خادم امامرضا گرم که خواسته اون دخترک رو محترم شمرد. دم اون خادم هم گرم که این تصویر رو برامون به یادگار گذاشت...
حرم آقا جان، امنترین جای جهاناست..
@Shahadat1398🕊
💞عشاقالرضاعلیهالسلام
چون که از مشهد برات کربلا باید گرفت.. در جوار مرقدش هرگز به کم قانع مشو
#امامرضا #اربعین
@Shahadat1398🕊
✔اهتزاز پرچم مشکی بر فراز گنبد حرم مطهر رضوی
🔹پس از اعلام خبر شهادت #سید_حسن_نصرالله، پرچم گنبد مطهر حرم #امامرضا تعویض و به رنگ مشکی درآمد.
#لبنان تسلیت🏴
اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج