eitaa logo
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
394 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
697 ویدیو
62 فایل
ـ﷽ - بیـٰادمَردان‌عآشـق‌و‌بی‌اِدعـآ•• - وَ روایَت‌هایی‌به‌قلـم‌دِل‌•• - هِدیه‌به‌پیشگاه‌ِ مولاٰوصـٰاحِبمـآن‌حَضرت‌مَھـدی‌ِفآطِمـہ (عَجل‌الله‌تعالی‌فَرجه‌الشَریٖف)••|❤ . #کپی‌باذکرصلوات‌برای‌ظھورآقاامام‌زمان‌عج‌آزاد ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌برتو ؛ به‌تعداد قطرات‌اشکی‌که‌درغمت‌چکیده شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ 💠استاد قرائتی: - استقبال از عاشورا در اسلام نداریم ! در مذمت روزشمار محرم ، چند روز مانده تا محرم یعنی چی؟ خلق عزاداری بدعت خطرناک ‌@Shahadat1398🕊
لقمه حرام انسان را دشمن دین می‌کند. همانطور که ٣٠ هزار حرام خوار در روز عاشورا با امام حسین(ع) دشمنی کردند، لقمه شبهه ناک هم انسان را شبهه افکن در دین می‌کند. -آیت‌اللّٰه‌قاضی‌طباطبایی(ره)
هدایت شده از تنهآی‌میان‌گودآل،سلآم..
enc_16593090745287926387314.mp3
3.82M
خیلی قشنگه♥️ |ترنم‌دلتنگی @Shahadat1398🕊
• اگر در زندگی وفور نعمت دارید با مداومت بر ذکر شریف الْحَمْدُلِلّٰه) وُفورش را بر خود تداوم دهید. پیامبراکرم"ص"
مَن فَرَّجَ مِن مُؤمِنٍ ، فَرَّجَ اللّه عَن قَلبِهِ يَومَ القِيامَةِ هر كس اندوه مؤمنى را بزدايد ، خداوند در روز قيامت ، غم از دلش مى زدايد . كافى|ج ۲|ص ۲۰۰
چه فرقی می‌کند نشستن روی نیمکت مدرسه در کنار همکلاسی‌ها یا نشستن روی صندلی اتوبوس در کنار همسنگران؟! مهم این است که من‌المهد الی‌اللحد -از گهواره تا گور- انسان در جاده‌ی مبارزه حرکت کند و این نشستن‌ها اگر در این صراط و مسیر باشد عین تحرک و پویایی و شدن است. خدایا به حرمت آن کودکی‌های معصومانه و آن لبخندهای ساده که معمای شهادت را به آسانی در خود حل می‌کرد، ما را در مدرسه‌ی جهاد فارغ التحصیل شهادت کن. @Shahadat1398🕊
کوک می‌کرد فلک با غمِ خود، سازِ مرا لحظه‌ای جان و دلم فارغ از این ساز نشد...💔
رنج مارا ڪه توان‌برد به یڪ گوشه‌چشم شـرط انصاف نباشد ڪه مداوا نکنی... ..
گاهی هر آدمی به یه نفر احتیاج داره ڪه براش مثل بقیه نباشه، وگرنه دنیآ پر از بقیه‌ست . . .😔
و شاید بزرگ شدن همین باشد پنهآن ڪردن اندوه..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم یک گوشه بغض کرده,که این جمعه هم گذشت... مانند مرده ای متحرک شدم بیا بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
حسین جان... ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام با "تو" بودن ز همه دست کشیدن دارد....
ولادت : ۹/خرداد/۱۳۲۸_ملایر شهادت: ۲۶/آذر/۱۳۶۰_گیلانغرب ✨ • شبی خواب دیدم که گلوله خورده به شکمم و دارن مرا میبرن، گفتم ما چڪار ڪردیم که مارا میبرید؟ گفتن: ما هر ڪس را ڪه بخواهیمش میبریم.. و بعد دیدم روحم مثل ڪبوتر پرواز ڪرد.. @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
#شهید‌علی‌نجات‌چهاردولی ولادت : ۹/خرداد/۱۳۲۸_ملایر شهادت: ۲۶/آذر/۱۳۶۰_گیلانغرب ✨ • شبی خواب دیدم
اهل کمک بود.. پیرمردی از راه دور که چهارفرزند داشت و خانه‌اش نیمه ساخت بود برای خرید آجر آمد پیش علی و گفت: اگر میشود کمکم کن خانمه نیمه‌کاره و است هرلحظه امکان دارد خراب شود روی سرمان.. علی که خود کوره آجر پزی داشت یک کامیون به او آجر و مقداری پول داد تا خانه‌اش را بسازد.. یکسال بعد همان پیرمرد دوباره آمد و سراغ علی‌ را از هم روستایی‌هایش میگرفت.. تا اینکه مرد همسایه گفت: علی‌نجات شهید شد..❣ گویی دنیا روی سر پیرمرد خراب شد.. اشک راه گونه‌هایش را گرفت و گفت: روزی که آمدم اینجا شب قبلش با خانمم صحبت میکردم که خانه خراب میشود چکار کنیم؟! همانشب خواب دیدم که مردی به من گفت: برو فلان روستا و از شخصی بنام علی‌نجات‌چهاردولی... کمک بخواه. وقتی آمدم و از او برای ساخت خانه کمک خواستم دستم را گرفت و گفت: نگران نباش درستش میکنیم.. حالا آمده‌ام پولش را بدهم.. مرد همسایه گفت: شهید بما و خانواده‌اش سفارش کرده که پولش را نگیریم.. پیرمرد با اشک چشمهایش دستهایش را رو به آسمان گرفت و برای شهید دعا کرد. دشمن که خرمشهر را گرفت زانو بغل گرفته بود که چکار کنیم دشمن خرمشهر را گرفته است..؟ روزی که میرفتیم غرب میگفت: کاش میرفتیم سمت جنوب ، دلم آنجاست.. خیلی ناراحت بود.. راوی: احمدروستایی همرزم‌شهید
شیاهکوه بلندتریم منطقه در غرب بود.. عملیاتی سال ۶۰ باید انجام میشد که وسط راه اعلام کردند در آن برگشتی نیست و هر کس نمیخواهد کشته شود برگردد.. بعضیها پیاده شدن و ما با علی‌ و و شهیدمریوند و چند نفر دیگر که بعدا بشهادت رسیدند ، رفتیم.. درگیری شروع شده بود و عراقی‌ها بما مسلط بودند و با تیربار بچه‌ها را ناحوانمردانه میزدند، تیربار اولی را خاموش کردم و دومی هم یکی دیگر از بچه‌ها کارش را ساخت.. خیلی از بچه‌ها بشهادت رسیدند از جمله .. تا اینکه داشتیم در محاصره دشمن گرفتار میشدیم، هر لحظه محاصره تنگ‌تر میشد که دستور رسید برگردید و الا همگی کشته یااسیر خواهید شد.. مجبور شدیم برگردیم.. علی شجاعانه ایستاد و شجاعانه جنگید اما آن‌شب تقدیر براین بود که چندصبایی بیشتر کنارش باشیم.. تا عملیاتی دیگر غریبانه و مظلوم بشهادت برسد.. - احمدروستایی همرزم شهید