#سیره_شهدا
#شهید_احمد_پلارک
تلنگرِ شهید:
بینمازها از شفاعت محرومند!
یکی از آشنایان، خوابِ شهیـد احمد پلارک رو دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد ، شهید پلارک بهشگفت: "من نمیتونم شما رو شفاعت کنم... فقط وقتی میتونم شما رو شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید، همچنین زبانتان را نگه دارید ، در غیر این صورت هیچکاری از من بر نمیاد..."👌
📚منبع: مجموعه خاطرات۱۳ «کتاب پلارک» ، صفحه ۲۶
🕊🕊🕊
@ZendegiShohadayii
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃شهیدی که از مزارش بوی گلاب به مشام میرسد🌱🌹🌱🌹🌱🌹
بوي عطر قبر شهيد
راوي :كرامات شهدا
منبع :كتاب كرامات شهدا
سيد احمد پلارك فرزند سيدعباس متولد 1344 تهران و اصالتاً تبريزي است. در سال 66 عمليات كربلاي 8 در شلمچه به شهادت رسيد.
در 6 سالگي پدر را از دست داد و چون تك پسر خانواده بود، علاوه بر تحصيل، بار مسئوليت خانواده نيز بر عهده ي او افتاد و تن به كار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج ياري دهد. او در خيابان ايران ميدان شهدا و در محله اي مذهبي زندگي مي كرد. مسجد حاج آقا ضيا آبادي (علي بن موسي الرضا (ع)) مأمن هميشگي اش بود.
اگرچه او را از بچگي مي شناختم، اما از سال 63 رفاقتمان شديدتر شد. وي دائماً به منطقه مي رفت و من از سال 65 به او ملحق شدم و از نزديك همراهيش نمودم. او فرمانده ي آرپي جي زن هاي گردان عمار در لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بود خالص و بي ادعا».
احمد مثل خيلي از شهداي ديگه بود. به مادرش احترام مي گذاشت به نماز اول وقت اعتقاد داشت، نماز شبش ترك نمي شد هميشه غسل جمعه مي كرد، سوره ي واقعه رو مي خوند و....
اما اين كه چرا مزارش خوش بو شده و دو سه باري هم كه سنگش رو عوض كردن باز هم خيلي از نيمه شب ها خصوصاً تابستون ها فضا رو معطر مي كنه به نظر من يه دليلي داره... سيد احمد يه مادر داره كه هنوزم زنده است. خدا حفظش كنه كه خيلي مؤمنه و اهل دله.
معروف بود كه تو قنوت نماز از لباش آبي مي ريخت كه معطر بود. بعضي از زن ها مي گن ما با چشم خودمون ديديم... اما يه عده اون قدر با طعنه و كنايه هاشون پيرزن رو اذيت كردن كه بنده خدا گوشه نشين شده....
فكر مي كنم خدا خواست با خوش بو كردن مزار احمد قدرتش رو به اون ها نشون بده... تازه خيلي ها هم از احمد حاجت مي گيرن....
#کرامات_شهدا
#شهید_احمد_پلارک
@ZendegiShohadayii