اللهم عجل لولیک الفرج
کانال #شهید_ناصر_عبدالی
https://eitaa.com/ShahidAbdali
صدای زنگ خانه که بلند شد، ترسی ناخواسته توی دل زینت نشست. خودش را رساند پشت پنجره. با نگرانی و دلهره، نیم نگاهی جلوی در انداخت. مامان رباب در را باز کرد. پسری با قامت نسبتا بلند، موهایی پرپشت و جذاب، ابروانی پیوندی و چشمانی عسلی که انگار رنگ چشمانش پاشیده بود روی موها و محاسنش. همین که چشم زینت به محاسن او افتاد، نگاهش را برگرفت. مامان رباب بعد از سلام و احوال پرسی تعارف کرد به طبقه بالا بروند. خانم مقدم دسته گل و جعبه شیرینی را داد دست زنمواعظم و همراه ناصر و حسین از پله ها رفتند بالا. مامان رباب که چشمش به حسین افتاد، دلش ریخت. فکر می کرد برای او آمده اند خواستگاری. وقتی داشتند از پله ها بالا می رفتند دست گذاشت روی صورتش و در حالی که به زنمو اعظم نگاه می کرد، گفت
-خاک بر سرم. می خوان برای این یه ذره بچه که نمی دونه دنیا دست کیه زن بگیرن؟
زنمو اعظم خیال مامان رباب را راحت کرد.
-نه. آقا ناصر اونیه که محاسن داره و بلا تشبیه شبیه بچه ی امامه!
برشی از کتاب #به_بدرقه_ام_بیا
کانال #شهید_ناصر_عبدالی
https://eitaa.com/ShahidAbdali
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دست نـــــدادن به نامحرم و حفظ
حدود الهی، هـــــزاران بار باارزشتر است از مدال
طلا و شکستن رکـورد پارا المپیک
کانال #شهید_ناصر_عبدالی
https://eitaa.com/ShahidAbdali
دلنوشتهای به انیس النفوس امام رضا جان❤
ای آشنای هشتم
ای شمس الشموس و ای مولای من
وقتی به حرمت می آیم، از دست صیاد روزگار آهو صفت می دوم و خود را به آغوشی می اندازم مهربان تر از آغوش مادر و از آنجا بوی خدا می آید و بوی علی ،بوس زهرا حسن و بوی حبیبم حسین که آنجا فرشته صفتی به جسم خالیم روحی تازه می بخشد که کوله بار درد هایم را لحظه ای بر زمین بگذارم و نفسی تازه کنم .
وقتی قدمگاهت را به یاد می آورم. احساس غرور می کنم که بوسه به جای پای پسر زهرا می زنم .
پایی که آرزو می کردم ای کاش روی چشمانم می گذاشتی تا لایق دیدن روی مهدی شوم .
آن خاک را چون مرهمی به چشمانم می کشیدم .
که از گریه انتظار به دیدگاه یعقوب شبیه شده کبوتران حرمت هر کدام بزرگیست از کتاب کرمت که پرکشان از بلای سرم می روند و با زبانی بی نشان با من راز ها می گویند ما بهشت خود را یافتیم تو فکری به حال خود کن .
پس ای امام رئوف !
من همان کبوتران تنها و غریبی هستم که بی قرار بر بالین حرمت بال بال می زنم
همان کبوتر پرشکسته ای که به امید مرهم را حرمت را در پیش گرفته است
پس گذری بر دل غم زده این کبوتر پر شکسته ات کن
✍سمیرا دل افکار
#ارسالی_مخاطبین
کانال #شهید_ناصر_عبدالی
https://eitaa.com/ShahidAbdali
مدال اصلی همین پرچم یا زهرا ست
❤❤❤
کانال #شهید_ناصر_عبدالی
https://eitaa.com/ShahidAbdali
🌷 تلاش کنید کتابهای شهدا بر روی سبک زندگی مخاطبان اثر بگذارد
✏️ رهبر انقلاب: ما در کشور چند ده میلیون جوان داریم؛ شمارگان چاپ کتاب مثلاً فرض کنید که حالا اگر ده بار چاپ بشود، ده تا دو هزار تا ــ که حدّاکثر [تعداد هر چاپ] است ــ میشود بیست هزار جلد؛ بیست هزار جلد در مقابل بیست میلیون خیلی رقم کوچکی است.
✏️ کاری کنید که اوّلاً بیست هزار نفر بخوانند، و همان بیست هزار نفری که میخوانند این کتاب را، به معنای واقعی کلمه، این شخصیّت، این کسی که شما توصیفش کردید، چهرهنگاری کردید، در سبْک زندگی آنها، در وجود آنها، در فکر آنها، فرهنگ آنها اثر بگذارد؛ همّتتان باید این باشد.
🔹️بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار کنگرهی بزرگداشت شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد. ۱۴۰۳/۵/۲۴
#شهید_ناصر_عبدالی
https://eitaa.com/ShahidAbdali
میانِهَمِهگَشتَمُ عاشِق نَشُدَممَن
!طُ چِبودیکِتورادیدَمُدیوانِهشُدَممَن
کانال #شهید_ناصر_عبدالی
https://eitaa.com/ShahidAbdali
بعد از خانم بزرگ، بیشتر از هر کسی مامان رباب احساس غصه و تنهایی می کرد. از دوازده سالگی که عروس این خانه شده بود، خیلی چیزها از خانم بزرگ یاد گرفته بود. از همان وقت ها، تمام کارهای خانه به عهده مامان رباب بود تا وقتی عمو محمد عروسی کرد و زنمو اعظم شد دوست و هم صحبت مامان رباب. عادت کرده بود از صبح که بیدار می شود تا آخر شب کار کند. آن قدر هم فداکار و مهربان بود که اگر کسی می گفت امروز دست به سیاه و سفید نزن، دلش نمی آمد کار نکند. همه می گفتند این مهربانی رباب برایش کار درست می کند. با آن سن و سال کم، خیلی مراقب حجابش بود. همیشه چادر چرخی سرش می کرد. برادرهای اکبرآقا با این که هم سن و سال حسین یا کمی بزرگ تر بودند و توی یک خانه باهم زندگی می کردند، هیچ گاه او را بدون روسری و لباس گشاد ندیده بودند. توی آن خانه به کسی هم اجازه نمی داد غیبت دیگری را بکند .
برشی از کتاب #به_بدرقه_ام_بیا
کانال #شهید_ناصر_عبدالی
https://eitaa.com/ShahidAbdali
ای پادشه خوبان!
داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد
وقت است که بازآیی....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کانال #شهید_ناصر_عبدالی
https://eitaa.com/ShahidAbdali