حتما بخونید 👌
یکی از صالحان دعا میکرد:
پروردگارا در روزی ام برکت ده »
کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟
ڱفت روزی را خدا برای همه
ضمانت کرده است...
اما من برکت را در رزق طلب میکنم زیرا چیزیست که خدا به هرکس بخواهد میدهد
(نه به همگان)
اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند .
اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند .
و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
به نام خدا و با عرض سلام،
من الغریب، الی الحبیب؛
🌼آقا سلام...
باز منم خاک پایتان،
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان...
🌼جمعه با خود غالباً، چشمان تر میآورد
با خودش دلتنگی و خونِ جگر میآورد
🌼کل عمرم بیتو، مانند غروب جمعههاست
جمعهها عمر مرا، دارد به سر میآورد
🌼بـوی یـاس انـگـار، میآید مـیـان ندبهها
باد از پـیـراهـنـت، وقـتی خـبر میآورد
🌼بت پرستان هم، حساب کار خود را میکنند
بت شکن وقتی به همراهش، تبر میآورد
🌼در دلـم، امـّـیدِ دیـدارِ رُخـت را کـاشـتـم
هر گیاهی عاقـبت، روزی ثمر میآورد
🌼العجلهایم چه بیتـأثـیر شد! رویم سیاه
قـلـب آلــوده، دعــای بــیاثــر مـیآورد
🌼تشنهات هستم ولی، این تشنگی خیلی کم است
تـشـنگی، یک انتـظارِ شعـلهور میآورد
🌼تـشنگی، گاهی میان یک نبرد تن به تن
یک پـسر را، سوی دامـان پدر میآورد
🌼وای از آن وقتی که گویدیک پسرنزد پدر:
تـشنگی دارد مرا، از پـای در می آورد...
🌼دیدن روی تو ای یار سفر کرده من،
آرزویم شده ای کاش به گورش نبرم...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
💜 اللهم عجل لولیک الفرج
#پندانه
خدایا همه کارهایت درست است☘
👌روزی مردی زیر سایه درخت گردویی نشست تا خستگی در کند
در این موقع چشمش به کدوتنبل هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت:"
خدایا! همه کارهایت عجیب و غریب است ! کدوی به این بزرگی را روی
بوته ای به این کوچکی می رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی
درخت به این بزرگی !"
همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت بر سرش افتاد .
مرد بلافاصله از جاجست و به آسمان نظر انداخت و گفت :"
خدایا!خطایم را ببخشای!
دیگر در کارت دخالت نمیکنم
چون هیچ معلوم نبود
اگر روی این درخت به جای گردو ،
کدو تنبل رویانده بودی
الان چه بلایی بر سر من آمده بود ."
پس هیچ کار خدا بی حکمت نیست
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
#کلام_شھـــــید
#محرم🖤
#امام_حسین🕯
🌱شرط مرخصی امام خمینی ره
به شهید بابائی
🌿شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی(ره) رسیدند
و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند.
وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند.
شهید بابایی گفتند: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم.
مرخصی را برای آن می خواهم.
امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی.
یادتونباشه امام حسین ع شمارو برای خادمی انتخاب کرد چندتاشو به نیت امام وشهدا انجام بدین.
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان خیلی میسوزه بخاطرما...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🌷﷽🌷
🌹 خاکریز خاطرات (دری از درهای بهشت)
همراه سردار رفته بودیم
اصفهان،
مأموریت.
موقع برگشتن،
بردمان تخت فولاد.
به گلزار شهدا که رسیدیم،
گفت:
《بچهها!،
دوست دارین،
دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم؟》
گفتیم:
«چی از این بهتر، سردار!»
کفشهایش را درآورد،
وارد گلزار شد.
یک راست بردمان سر مزار شهید حسین خرازی.
با یقین گفت:
《از این قبر مطهر،
دری به بهشت باز میشه.》
نشستیم.
موقع فاتحه خواندن،
حال و هوای سردار
تماشایی بود.
توی آن لحظهها،
هیچ کدام از ما نمیدانستیم که این حال و هوا،
حال و هوای پرواز است؛
به ده روز نکشید
که خبر آسمانی شدن خودش را هم شنیدیم.
وصیت کرده بود
که حتماً کنار شهید خرازی دفنش کنند.
دفنش هم کردند.
تازه آن روز فهمیدیم
که بنا بوده از این جا،
در دیگری هم به بهشت باز بشود!
درچنین روزی دخترای شهدا دوباره ازپدریتیم شدند.
قربون اشکای چشمتون
خنده های تلختون
تنهامدرسه رفتناتون
پدر دختری های دیگران رودیدن
وحسرت وآه بجاتون
و دردودل کردنای توی خلوت
باقاب عکس پدرتون
وهزاران حرف ناگفته دیگه شما برم.
دُردانه های شهدا؛
رقیه های زمان التماس دعا.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
آدما، عمر پروانه ها رو دارن...
امابعضیاشون
مثل پشه ها زندگی می کنن!!
جای اینکه
شهد گلها رو بنوشن،
خون همدیگه رو می نوشن...!
خیرهمدیگه روبخواییم وازشیرین ترین شهد وجودمون یعنی محبت همو سیراب کنیم.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
شخصی بود که چندان مقید به احکام
شرعی نبود ولی هر وقت در مسیرش به
بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین
علیهالسلام برمیخورد به حضرت سلام میداد
آن شخص از دنیا رفت و در قیامت
پرونده اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند
جهنمی تمام عیار است!
لذا حکم صادر شد او را به جهنم ببرند
ملائکه پرونده او را گرفتند
و او را به سمت جهنم بردند
در بین راه آن شخص بیرق امام حسین
علیهالسلام را دید محکم ایستاد و به
ملائکهای که او را میبردند گفت:
من در دنیا هیچ وقت بدون سلام کردن
از این بیرقها رد نشدم و الآن هم باید بروم
یک سلام بکنم بعد با شما به جهنم میآیم
ملائکه گفتند نمیشود
کار تو تمام است و باید به جهنم بروی
تا این گفتگو بین آنها در گرفت
حضرت اباعبدالله علیهالسلام که پای آن
بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند
و با همین نگاه آن شخص و ملائکه همراهش
خود را در حضور حضرت مشاهده کردند
حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟
ملائکه پرونده اعمال آن شخص را تقدیم
حضرت کردند، حضرت نگاهی به آن کردند
و به آن شخص فرمودند: این چیست!؟
(یعنی چیز خوبی نیست)
و پرونده را به ملائکه پس دادند
ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به
جهنم ببرند اما در بین راه متوجه شدند که
به سمت بهشت میروند خیلی تعجب کردند!
به پرونده آن شخص نگاه کردند دیدند
حضرت با همان نگاهشان زیر نامه اعمال
آن شخص نوشتهاند:
《یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ》
ای کسی که بدیها را به خوبی تبدیل میکنی
ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند
و تحویل دادند
↲مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺صحبتهای تکان دهنده همسر شهید مدافع حرم وقولی که به شهید داد❣
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
وقتی نانوا خمیر نان سنگک را پهن میکند...
و درون تنور میگذارد را دیدی که چه اتفاقی می افتد؟
خمیر به سنگها می چسبد...
اما نان هر چه پخته تر می شود،
از سنگها جدا میشود!!
حکایت آدمها همین است...
سختی های دنیا ، حرارت تنور است...
و این سختی هاست که انسان را پخته تر می کنند...
و هر چه انسان پخته تر میشود
سنگ کمتری بخود می گیرد...
سنگها تعلقات دنیایی هستند...
ماشین من.. خانه من..من.. من !!
آنوقت که قرار است نان را از تنور
خارج کنند سنگها را از آن می گیرند!!
خوشا بحال آنکه در تنور دنیا
آنقدر پخته میشود...
که به هیچ سنگی نمی چسبد!!
ما در زندگی به چه چسبیده ایم ؟
سنگ ما کدام است ؟
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
اسامی هم محلیهای شهیدبرزگرکه به شهادت نائل آمدند.
(به ترتیب تاریخ وزمان شهادت)
۱-محمدجعفرافتاده فلاح⚡️۱فرزند
۲-مسلم بزم آرا ⚡️۴فرزند
۳-رضامتقی روشن ⚡️۶فرزند
۴-محمدرضامهربان ⚡️۵فرزند
۵-علی اصغرکوهی ⚡️۲فرزند
۶-حیدرعلی بزم آرا ⚡️۳فرزند
۷-ابوالفضل آشفته ⚡️مجرد
۸-علی اصغر ریاحی ⚡️۴فرزند
۹-محمدعلی برزگر ⚡️مجرد
۱۰-محمدصفدری ⚡️۲فرزند
۱۱-برات عیدی ⚡️۴فرزند
۱۲-عباس پهلوان ⚡️۶فرزند
۱۳-علی فلاح ⚡️مجرد
در بزرگداشت حُر میخام از اولین شهید روستامون یعنی محمدجعفر فلاح ؛که حُر رستم آباد شدبراتون بگم.
محمدجعفری که قبل انقلاب راننده کامیون سنگین جاده ای بودوتازه ازدواج کرد
جعفریه طوردیگه فکرمیکردواز لوتیهای با مرامی بودکه امام حسینو خیلی حرمت می زاشت.وهیچکس جرائت مقابله با اونو نداشت.
جنگ که شروع شد دلبستگیهای دنیاشو رهاکردوبه سپاه پیوست.تازه پدرشده بود.که خدا اونو براخودش خرید.پدرجعفر هرمحرم گوسفندی در وسط دسته رَوی تاسوعا توی رستم آباد قربانی میکرداین قربانی طعام عزاداری شب شام غریبان امام حسین میشد.بعدجعفر تنها وارثش عهده دار این رسم نیک شد.
همرزماش میگفتن
توی اون شرایط خاص جعفر تنهاکسی بودکه از تیرس دشمن آب برامون می آورد.
تاپایان جنگ ۹۰% ازمردای روستا جبهه رفتند.
حجت الله تنهافرزندجعفرچندماهه بودکه یتیم شد.
این شاهکاردست صدامه که
چندین پدرومادر؛ ۱۰همسر۳۷فرزند؛
و ده ها خواهر وبرادر وچندجانباز
دررستم آباد۱۰۰خانواری داغدار عزیزانشان شدند.
راوی:هیبت الله برزگر
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینارو گفتم که بدونی همه چیز
به دست خداست ...☝️
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔸 خیانت در نماز اول وقت
🔹یک مهندس تعدادی کارگر را برای کار استخدام کرده بود.
🔸کارگران بنا به وظیفه شرعی وقت اذان که میشد برای خواندن نماز دست از کار میکشیدند.
🔹یک روز مهندس به آنان اخطار داد که اگر هنگام کار نماز بخوانند، آخر ماه از حقوقشان کسر میشود.
🔸کسانی که ایمان ضعیف و سست داشتند از ترس کمشدن حقوقشان، نماز را به آخر وقت میگذاشتند، امّا عدهای بدون ترس از کمشدن حقوقشان، همچنان در اول وقت، نماز ظهر و عصرشان را میخواندند.
🔹آخر ماه، مهندس به کارگرانی که همچنان نمازشان را اول وقت خوانده بودند، بیشتر از حقوق عادی ماهیانه پرداخت کرد.
🔸کسانی که نماز خود را برای بعد از کار گذاشته بودند، به مهندس اعتراض کردند که چرا حقوق آن کارگرها را برخلاف انتظارشان زیاد داده است.
🔹مهندس میگوید:
اهمیّتدادن این کارگرها به نماز و صرفنظرکردن از کسر حقوق، نشانگر آن است که ایمانشان بیشتر از شماست و این قبیل آدمها هرگز در کار خیانت نمیکنند. همچنان که به نماز خود خیانت نکردند.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
┄═🌿🌹🌿═
عنایت امام_رضا(ع) به شهید حسن طهرانی مقدم
حسن می گفت: رفته بودیم روسیه یک موشک فوق پیشرفته ای را از روس ها تحویل بگیریم.
به افسر روسی گفتم: «فناوری ساخت این موشک را هم در اختیارمان بگذارید».
به من خندید و گفت: «این امکان ندارد. این تکنولوزی فقط در اختیار روسیه است». ولی بهش گفتم ما بالاخره این را می سازیم. باز هم خندید.
وقتی برگشتیم ایران، هر چه در توان داشتیم گذاشتیم؛ اما به در بسته خوردیم.
دست به دامن امام رضا (ع) شدم.
سه روز در حرم برای پیدا کردن راهی، متوسل حضرتش شدم تا اینکه روز سوم در حرم طرحی در ذهنم جرقه زد.
سریع آن را در دفتر نقاشی دخترم کشیدم.
وقتی برگشتم عملیاتی اش کردیم.
شد موشکی بهتر از موشک های روسی.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🔸امیرالمؤمنین علیه السلام :
↻ از كسانى نباش كه...
↻ از آنچه به او رسيد شكر گزار نيست،
↻ و از آنچه مانده زياده طلب است
↻♥↻
حکیمی از شخصی پرسید:
روزگار چگونه است؟
شخص با ناراحتی گفت: چه بگویم امروز از گرسنگی مجبورشدم کوزه سفالی که یادگار سیصد ساله اجدادیم بود را بفروشم و نانی تهیه کنم.
حکیم گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته
واینگونه ناسپاسی می کنی؟…
تفاوت درنگاه ماست.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥اعمالی که بدتر از خود گناه می باشد.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🌹 «ای تاریخ نویس! بشکند قلمت اگر ننویسی اصحاب خمینی را چگونه کشتند.»
🌹 جمله ای تکان دهنده در بالای پیکر شهید "مهدی کروبی" در داخل چادر معراج شهدا
🌷شهید مهدی کروبی، فرمانده واحد پدافند لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)
🌷شهادت: ۳۱ تیر ۱۳۶۵- عملیات کربلای ۱ ،مهران
🔰یک بار به من گفت: «اگر قسمت شد و من شهید شدم،حتما این شعر را روی سنگ قبرم حک کنید» ناراحت شدم و سر ایشان داد زدم که؛
«ای بابا این حرفها چیه که میزنی»؟
اما آقامهدی خیلی خونسرد و با صدای رسا شعرش را برایم خواند:
🌸در وادی محبت در بند زینبم من
وقتی با آن صدای قشنگ شعر را خواند احساس کردم قلبم آرام شد دیگر چیزی نگفتم
حالا هم همان شعر زیبا روی سنگ قبر آقامهدی حک شده و هر وقت میخوانمش دلم آرام میگیرد
✳️خاطره:همسر شهید
🔸شهیدکروبی متولد 1347در محله قلهک تهران - و پس از انقلاب وارد کمیته شد و با آغاز جنگ در جبهههای غرب و کردستان حضوری فعال داشت و به عضویت در سپاه درآمد.
🌷او سرانجام و در منطقه قلاویزان مهران آسمانی شد...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
💎فوق العادهست این متن
متعجبم ازآن بنده ای که نامش انسان است
🌸✨آنگاه که غرور کسی را له می کند.
🌼✨آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کند،
🌸✨آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کند،
🌼✨آنگاه که بنده ای را نادیده می انگارد ،
🌸✨آنگاه که حتی گوشش را می بندد
تا صدای خرد شدن غرورش را نشنود،
🌼✨آنگاه که خدا را می بیند اما بنده خدا را نادیده می گیرد
🌸✨می خواهم بدانم،
دستانش رابسوی کدام آسمان دراز
می کند
تا برای خوشبختی خود دعا کند.
مراقب دلهای هم باشیم.
چون ممکن است فردایی برای جبران نباشد.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
﷽🕊♥️ 🕊﷽
علی نقی كاسب مؤمن و خیری بود كه
هیچگاه وقت نماز در مغازه پیدایش نمیکردند
در عوض این معلم قرآن در صف اول
نماز جماعت مسجد دیده میشد
یک عمر جلسات مذهبی در خانهها و تكیهها
به راه انداخته و كلی مسجد مخروبه را
آباد كرده بود ولی از نعمت فرزند محروم بود
آنهایی كه حسودیشان میشد و چشم دیدنش
را نداشتند دنبال بهانه میگشتند
تا نمكی به زخمش بپاشند، آخر بعضیها
عقده پدر او را هم به دل داشتند
پیرمردی كه رضاخان قلدر هم نتوانسته بود
جلسات قرآن خانگی او را تعطیل كند
علی نقی راه پدر را ادامه داده بود اما الآن
پسری نداشت كه او هم به راه پدری برود
بخاطر همین همسایه كینه توز، بهانه خوبی
پیدا كرده بود تا آتش حسادتش را بیرون بپاشد
در زد، علی نقی آمد دم در
مردک به او یک گونی داد و گفت:
حالا كه تو بچه نداری بیا اینها مال تو
شاید به كارت بیاید!
علی نقی در گونی را باز كرد
یازده تا بچه گربه از توی آن ریختند بیرون
قهقهه مردک و صدای گریه علی نقی قاطی شد
كنار در نشست و دستانش به دعا بلند
و گفت: ای كه گفتی بخوانیدم تا اجابتتان كنم
اگر به من فرزندی بدهی نذر میکنم كه به لطف
و هدایت خودت او را مبلغ قرآن و دینت كنم
خدایی كه دعای زكریای سالخورده را
در اوج ناامیدی اجابت كرده بود
یازده فرزند به علی نقی داد
كه یکی از آنها حاج آقا محسن قرائتی است.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65