#بانوان_نمونه
🌺مرضیه حدیدچی
💢بانو حدیدچی از سال ۱۳۴۰ به جمع مبارزان با رژیم شاه پیوست و با ورود به تشکیلات شهید سعیدی فعالیتش گسترش یافت.
💢 با دانشجویان مبارز دانشگاههای تهران همکاری کرد و بارها بازداشت و شکنجه و زندانی شد و در این شکنجهها یکی از دخترانش نیز همراهش بود.
💢 او در سال ۱۳۵۳ پس از آزادی موقت از زندان برای درمان جراحتهای شکنجه، به صلاحدید برخی از همرزمان با پاسپورتی جعلی از کشور خارج میشود و تا پیروزی انقلاب را در خارج از کشور میماند و به مبارزه ادامه میدهد.
💢 او ابتدا به لندن رفته و به کار میپردازد. در فرانسه و انگلیس در اعتصاب غذاهایی برای آزادی زندانیان سیاسی ایرانی شرکت میکند و حتی در زمان حج به عربستان سعودی رفته و اعلامیههای امام خمینی (ره) را میان زائران توزیع میکند.
#بانوان_بهشتی
اللهم عجل لولیک الفرج 🕋
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاه اسلام به دختر ☺️🌼
🆔@ShahidBarzegar65
#استاد_قرائتی
✅ لحظات ناب دعا برای فرزندان
نيمه شبى پدر علامه مجلسى قدس سره براى دعا و مناجات آماده شده بود، حال خاصى به او دست مى دهد، اشک در چشمانش حلقه زده، فكر مى كند كه چه دعايى بکند. یک مرتبه صداى گريه نوزاد در گهواره افكارش را متوجّه بچه مى كند و مى گويد:
«خدايا! اين بچه را مروّج دين قرار بده»
دعاى پدر مستجاب مى شود و اين طفل، «علامه مجلسى» مى شود كه حدود ۲۰۰ كتاب تأليف مى كند.
پدری که خیر خواه دیگران بود...
هیچکس را دلشکسته نکرد...
📚 خاطرات حجت الاسلام قرائتى ؛ ج۲ ؛ ص: ۹۹
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت کفاش
نمک نشناسی 😢😢😢😢
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفارش امروز شهدا....
باغبان گلستانمان ایران باشیم...
🆔@ShahidBarzegar65
34.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بوقت روشنفکری...
کلیپ سیاسی اجتماعی
"توله "سگ بجای "بچه "شیعه؟؟؟؟!!!
این کلیپ شیعه هارو روشن میکنه تا بدونند چرا دشمن به دنبال ریشه کن کردن ماست....؟!
انشالله خونَتون پربشه از صدای خنده نسلهاتون...
ایرانم وطن عزیزم سرزنده باشی🌹
🆔@ShahidBarzegar65
بهشگفتم
+راضیامشهیدشےولیالاننه..
توهنوزجوونی ...
جوابداد
_لذتیکهعلےاکبرازشهادت برد
حبیبابنمظاهرنبرد ...
#روے_خط_شھدا
#شهید_مدافع_حرم
#محمدحسین_محمدخانی
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا:
مرا واسطه خوب شدن حالِ دیگران قراربده.
تشکرمیکنم از استادگرانقدرم دکتر حسینی بابت ارسال این کلیپ
پستها هر روز بعدازظهر بارگزاری میشود...
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان
روزهای بسیار دور پیرزنی بود که هر روز
با قطار از روستا برای خرید مایحتاج خود
به شهر میآمد
کنار پنجره مینشست و بیرون را تماشا مینمود
گاهی چیزهائی از کیف خود در میآورد
و از پنجره قطار به بیرون پرتاب میکرد
یکی از مسئولین قطار کنار ایشان آمد
و با تحکم پرسید که چکار میکنی؟!
پیرزن نگاهی به ایشان انداخت و لبخندی
مهربان گفت: من بذر گل در مسیر میافشانم
آن مرد با تمسخر و استهزاء گفت
درست شنیدم تخم گل در مسیر میافشانی؟!
پیرزن جواب داد بله تخم گل
مرد خنده ای کرد و گفت:
این را که باد میبرد بنده خدا؟
پیرزن جواب داد من هم میدانم که باد
میبرد ولی مقداری از این تخمها به زمین
میرسند و خاک آنها را میپوشاند
مرد که خیال میکرد پیرزن خرفت شده
گفت: با این فرض هم آب میخواهند
پیرزن گفت:
افشاندن دانه با من، آبیاری با خدا
روزی خواهد رسید که گل و گیاه تمام مسیر
را پر خواهد کرد و رنگ راه تغییر خواهد کرد
و بوی گلها مشام تمام ساکنین و مسافرین
نوازش خواهد داد و من و تو و دیگران
از رنگی شدن مسیر لذت خواهیم برد
مرد از صحبت خود با پیرزن جواب نگرفت
با تمسخر و خندیدن به عقل آن پیرزن
سرجای خود برگشت
مدتها گذشته بود که آن مرد دوباره
سوار قطار شد و کنار پنجره نشسته
و بیرون را نگاه میکرد که یک دفعه
متوجه بوی خاصی شد
کنجکاو که شد دید که رنگ مسیر هم
عوض شده است
و از کنار رنگها و رایحههای نشاط آور
رد میشدند
و مسافرین با شوق و ذوق گلها را
به همدیگر نشان میدادند
آن مرد نگاهی به صندلی همیشگی پیرزن
انداخت ولی جایش خالی بود
سراغش را از دیگران گرفت گفتند
چند ماه است که از دنیا رفته است
اشک از دیدگان آن مرد سرازیر شد
و به نشانه احترام به آن همه احساس
بلند شد و تعظیم نمود
آن پیرزن رنگ و بوی گلها را ندید
و استشمام نکرد ولی هدیه ای زیبا
به دیگران تقدیم کرد
همیشه عشق و محبت و مهربانی
به دیگران هدیه بده
روزی خواهد رسید که آنکس که
به او محبت میکنی با انگشت اشاره
از شما به نیکی یاد خواهد کرد
🆔@ShahidBarzegar65
✅ *خیلی جالبه*👇
ماموریت ویژه یکی از مدافعان حرم برای شناسایی پیکر مطهر *شهید_محسنحججی*
بعد از شهادت این شهید بزرگوار تا مدتها ، پیکر مطهرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد حزب الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.
■ بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟"
● می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.
قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف مقرداعش.
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.
■ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"
میخکوب شدم از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. 😱😭😩
رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن *اربا_اربا شده* . این بدن قطعه قطعه شده!"
● بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.
داد زدم:
*پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش*؟!"😡😭😬
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"
داعشی به زبان آمد. گفت: " *تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام، و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!*"😥😭😭
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
■ نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست فریب مان بدهد.
توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"*
گفتم:
*بی بی جان خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.*😭😫
■ یکهو چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😞
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی جسمی و هم روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم
فرداش حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝😍
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم *بی بی حضرت_زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها اومد پیشم و گفت: "پدر و همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."
من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی"
■ نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم.
😴😥 😨
بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل دادهاند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟😭
گفتم: "حاجآقا، پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برام آوردی، راضی ام."
● وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔🤲
راوی: یکی از رزمندگان مدافع حرم
#نثار_روح_پاک_شهدا_صلوات
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوقت روشنفکری....
بنظرت دستاورد علمی آخوندها چی بوده؟!!
🆔@ShahidBarzegar65
#فواید_پزشکی_نماز
❣نماز صبح مانع از سرطان میشود
بر اساس تعدادی از پژوهشهای علمی انجام شده در مركز پژوهشهای ملی قاهره، خواندن نماز صبح در زمان مقرر خود، موجب فعال شدن كار سلولهای بدن و جلوگیری از ابتلا به تومورهای سرطانی میشود. به گزارش ایسنا، دكتر سعید شلبی از اساتید این مركز گفت:
پژوهشها موید این مطلب است كه خواندن نماز صبح در زمان خود،به جلوگیری ازابتلا به بیماریهای قلبی وهمچنین تنظیم كارهورمونهای بدن وگردش خون كمك میكند.
وی افزود: بر اساس این پژوهش در زمان ادای نماز صبح، تمامی اعضای بدن در اوج فعالیتهایشان قرار دارند
به گونهای كه ترشح هورمونها به ویژه آدرنالین كه ترشح آن در ساعت 5 صبح شروع میشود، افزایش مییابد و به فعال شدن تمامی اعضای بدن و جلوگیری از تومورهای سرطانی كمك میكند. همچنین هوای پاك صبحگاهی دارای مقادیر زیادی اكسیژن است كه موجب فعالیت قلب، كاهش انقباضات رگهای خونی، تنظیم كار هورمونها و بهبود کار حافظه میشود.
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
🆔@ShahidBarzegar65
هدایت شده از قاصدک
39.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک روزی،
یک جایی،
شاید به جایی برسی که دستت از همه جا
کوتاه باشد...
همان لحظه،
همان جا....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت کرم وکاکتوس📚
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید به او اعتماد کنید.
خارهای امروز گلهای فردایند
🆔@ShahidBarzegar65
هدایت شده از کانال شهید محمدعلی برزگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاد امام حاضر وشهیدانی که نبودشان درباورمان نمی گنجد...
چرا که آنها زنده اند ونزد پروردگارشان روزی میخورند...
مابه انتظار آمدنشان دلخوشیم وچشم به راه....
برای نجات مظلومین فلسطین بخوانیم
فَاللّه خَیرُحافظاً و َهُوَ ارحَمُ الرّاحِمین
اَللّهُمَّ اِنّانَجعَلُکَ فی نُحورِهِم وَ نَعوذُ بِکَ مِن شُرورهِم....
آمین رب العالمین...
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان (خیلی زیبا وآموزنده است)
شخصی میگفت : در شهر بصره وارد بازار آهنگران شدم، آهنگری را دیدم آهن تفتیده را با دست روی سندان گذاشته و شاگردانش با پتك بر آن آهن میكوبند.
به تعجّب آمدم كه چگونه آهن تفتیده دست او را صدمه نمیزند؟ از آهنگر سبب این معنا را پرسیدم، گفت: سالی بصره دچار قحطی شدید شد به طوری كه مردم از گرسنگی تلف میشدند، روزی زنی جوان كه همسایه من بود پیش من آمد و گفت: از تلف شدن بچههایم میترسم چیزی به من كمك كن، چون جمالش را دیدم فریفته او شدم، پیشنهاد غیر اخلاقی به او كردم، زن دچار خجالت شد و به سرعت از خانهام بیرون رفت.
پس از چند روز به خانهام آمد و گفت: ای مرد! بیم تلف شدن فرزندان یتیمم میرود، از خدا بترس و به من كمك كن، باز خواهشم را تكرار كردم، زن خجالت زده و شرمنده خانهام را ترك كرد.
دو روز بعد مراجعه كرد و گفت: به خاطر حفظ جان فرزندان یتیمم تسلیم خواسته توام. مرا به محلّی ببر كه جز من و تو كسی نباشد، او را به محلّی خلوت بردم، چون به او نزدیك شدم به شدّت لرزید، گفتم: تو را چه میشود؟
گفت: به من وعده جای خلوت دادی، اكنون میبینم میخواهی در برابر پنج بیننده محترم مرتكب این عمل نامشروع شوی، گفتم: ای زن! كسی در این خانه نیست، چه جای این كه پنج نفر باشند، گفت: دو فرشته موكل بر من، دو فرشته موكل بر تو و علاوه بر این چهار فرشته، خداوند بزرگ هم ناظر اعمال ماست، من چگونه در برابر اینان مرتكب این عمل زشت شوم؟
كلام آن زن در من چنان اثر گذاشت كه بر اندامم لرزه افتاد و نگذاشتم در آن عرصه سخت دامنش آلوده شود، از او دست برداشتم، به او كمك كردم و تا پایان قحطی جان او و فرزندان یتیمش را حفظ نمودم، او به من به این صورت دعا كرد: خداوندا! چنانكه این مرد آتش شهوتش را به خاطر تو فرو نشاند، تو هم آتش دنیا و آخرت را بر او حرام گردان. بر اثر دعای آن زن از صدمه آتش دنیا در امان ماندم.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که بهخاطر یک پیچ بیتالمال، هزاران کیلومتر را برگشت!
🔹روایتی از شهید عبدالله ایجادی که به خاطر بازگرداندن یک پیچ از بیتالمال هزاران کیلومتر راه رفته را برگشت و آن را تحویل داد.
🆔@ShahidBarzegar65
✅#خاطرات_شهدا
⭐️#شهید_مدافع_حرم
🌹🕊 شهید مجید قربانخانی
🌀به روایت: مادر شهید
دو روز قبل از اعزامش وقتی لباسهای نظامی اش را شسته بودم، به خانه آمد و رفت لباسها را خيس خيس پوشيد، دی ماه بود و هوا سرد 🥶.
گفتم چرا لباس ميپوشی؟ سرما ميخوری. گفت: من از پرواز جا ماندم و دوستانم رفتند، می خواهم بچه ها را سركار بگذارم و الکی با لباس نظامی از زير قرآن رد شوم و عكسم را بين بچه ها پخش كنم.
گويا نقشه اش بود كه به اين ترتيب از زير قرآن ردش كنيم اما من احتياط كردم و حتی نميخواستم از او عكس بگيرم كه گفت: مريم خانم! جو گير نشو. قرآن كه بالای سرم نمیگيری! 🙁 حداقل عكس بگير 📸. به ناچار عكسش را انداختم. پنجشنبه بود و شنبه اش بدون خداحافظی رفت...😢
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بوقت روشنفکری....
شماهم واسه هرکاری فردا فردا میکنید؟!😔
میگماچرا برای خودمون وقت نمیزاریم🤔
برای چی دنبال رویای خودمون نمیریم؟😡
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳نفر رو در زندگی فراموش نکن...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65