#چـنـدخـطبـایــاران ✨
#شهید_احسان_میرسیار🌹
تاریخ تولد:1359
محل تولد: ایران - مازندران - لاهیجان
تاریخ شهادت: 1394/11/21
محل شهادت: سوریه
طول مدت حیات: 35 سال
مزار شهید: گلزارشهدای سادات لاهیجان
🔹مادر شهید:
به جرات میتوانم قسم بخورم که از زمان رسیدن به سن تکلیف، نماز قضا ندارد.❌
از ۱۳ سالگی روزه میگرفت و ماههای رجب، شعبان و رمضان را با روزه گرفتن به هم وصل میکرد.
وقتی به او میگفتم چرا آنقدر روزه میگیری؟»
میگفت: «لحظه به لحظه زندگی را به خدا بدهکار هستیم.»
🔸شهید از زمان عقد درباره شهادت خود و ضعیت کاریشان می گفتند و حتی دست نوشته هایی را به هم همسر خود دادند و همیشه تاکید می کردند که به ماندن من عادت نکنید.
💢وی دو مرتبه به سوریه رفت. بار اول بر اثر اصابت ترکش به دستش مجروح شد و در دومین اعزام به آرزویش رسید.
🌷🌷🌷🌷
@ShahidMohammadHadiZolfaghari
#چـنـدخـطبـایــاران ✨
برشی از وصیت نامه ،
شهید مدافع حرم احسان میرسیار🌹
ای مردم بیدار شوید که وقت تنگ است و آن روزی که ما با پرونده اعمال خود روبرو شویم نزدیک است
ای انسانها جنگی دوباره رخ داده است
جنگی بس خطرناک تر از جنگ نظامی
در جنگ دیروز ما خمپاره ها ،موشکها، هواپیماها ، تانکها و گلوله ها دیده میشدند اما در جنگ امروز انها نامرئی هستند و قدرت تخریب آنها چندین برابر شده .
#صلواتی_هدیه_کنیم ....
#_به_روح_پاک_و_مطهر_
#شهید_مدافع_حرم_
#احسان_میر_سیار🌹🌸
🦋🦋🦋🦋
@ShahidMohammadHadiZolfaghari
جانم رضا 🍃❤️
💫یادت نرود همیشہ فردایۍ هست
✨در قلب ڪویر آب گوارایۍ هست
💫گر موج زند جهان ز نامردۍها
✨نومید نباش ضامن آهویۍ هست
#السلام_علیک_یا_سلطان ✋🏻
#چهارشنبه_های_امام_رضایی💛
@ShahidMohammadHadiZolfaghari
مداحی_آنلاین_از_در_این_خونه_بوده.mp3
3.71M
#پیشنهاد_دانلود 🔥
🍃از در این خونه بوده این همه بها گرفتم
🍃من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
#حسین_طاهری 🎤
#چهارشنبه_های_امام_رضایی 🌺
#التماس_دعا ✨
@ShahidMohammadHadiZolfaghari
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
ختم دسته جمعی #حدیث_کسا📿 از امروز🌞 به مدت 40 روز😊 اگر روزی فراموش شد خدایی نکرده، فردای اون روز دوب
روز بیست و پنجم چله ی #حدیث_کسا✨
یادتون نره 🍃
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_پنجاه_وششم
#ماشین
یک ماجرای خنده دار... 😅
رفاقت با او کسی را خسته نمی کرد!
یادم هست یک شب جمعه وقتی کار بسیج تمام شد هادی گفت: بچهها حالش رو دارید بریم زیارت!؟؟
گفتیم:کجا؟! وسیله نداریم؟!
هادی گفت: من میرم ماشین بابام رو میارم بعد با هم بریم زیارت شاه عبدالعظیم. 🤩
گفتیم: باشه ما هستیم!✌️🏻
هادی رفت ما منتظر شدیم تا با ماشین پدرش برگردد.
بعضی از بچه ها که هادی را نمیشناختند فکر میکردند یک ماشین مدل بالا و...
چند دقیقه بعد یک پیکان استیشن درب داغون جلوی مسجد ایستاد.
فکر کنم تنها جایی سالم این ماشین موتورش بود که کار میکردم ماشین راه می رفت. نه بدنه داشتن صندلی درست حسابی...
از همه بدتر اینکه برق نداشت یعنی لامپهای ماشین کار نمیکرد!😃
بچه ها با دیدن ماشین خیلی خندیدند هر کسی ماشین را میدید میگفت: این که تا سر چهارراه نمیتونه بره چه برسه به شهر ری!!
با آن شرایط حرکت کردیم بچه ها چند چراغ قوه آورده بودند ما در طی مسیر از نور چراغ استفاده می کردیم وقتی هم می خواستیم راهنما بزنیم چراغ قوه را بیرون می گرفتیم و به سمت عقب راهنما میزدیم. 😅
خلاصه اینکه اون شب خیلی خندیدیم زیارت عجیبی شد.
بچهها شوخی می کردند و می گفتند: میخواهیم برای شب عروسی ماشین هادی را بگیریم و... 😅
@ShahidMohammadHadiZolfaghari