eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم تبادل : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
برادر حمزه عسگری از دوستان هادی و از طلاب ایرانی نجف می گفت:‌ صورت هادی خیلی جوش می زد. از دوران جوانی دنبال دوا درمان بود. پیش یکی دوتا دکتر در ایران رفته بود و دارو استفاده کرد، اما تغییری در جوش های صورتش ایجاد نشد.🙁 آخرشب بود که با هم صحبت کردیم.🌙 هادی حرف از رفتن و شهادت زد. بعد گفتم: راستی، دیگه برای جوشهای صورتت کاری نکردی؟ هادی لبخند تلخی زد و گفت:‌ یه احتیاجه که این جوش های صورت ما رو نابود کنه!💫 دوباره حرف از شهادت را ادامه داد.من هم به شوخی گفتم: هادی تو شهید شو، ما برات یه مراسم سنگین برگزار می کنیم. بعد ادامه دادم: یه شعر زیبا هست که مداح ها می خونن، می خوام توی تشییع جنازه تو این شعر رو بخونم. هادی منتظر شعر بود که گفتم: جنازه ام رو بیارین، بگید فقط به زیر لب حسین ...هادی خیلی خوشش آمد. عجیب بود که چند روز بعد، درست در زمان تشییع، به یاد این مطلب افتادم. یکباره مداح مراسم تشییع شروع به خواندن این شعر زیبا کرد.🍃 @ShahidMohammadHadiZolfaghari ❤️
34.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 📻 بیـن جمعیت ضبط صوتے دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهاےفر، خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روے دکمه‌Play. شاسے تق‌تق صدا کرد و روشن نشد؛ اما او رفت... یڪ دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همین‌طور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمے عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، ... ! آقا روی زمین افتادند... دڪترها میگفتنـد تا مرز شهادت رفتته و برگشتنـد... تا به هوش آمدند خطاب به اظهار نگرانے امام زمزمه کردند: «بشکست‌اگر دل‌من به‌فداےچشم مستت سرخُمِّ مےسلامت شکنداگرسبویے» 💔 😭 🦋👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️