#پســرکــ_فـلـافـل_فــروش
▪️فصل8⃣ #شوخ_طبعی
در #دوکوهه به عنوان #خادم راهیان نور فعالیت می کردیم. در آن ایام شوخ طبعی های هادی #خستگی کار را از تن ما خارج می کرد.|☺️|
یادم هست که یک #پتوی بزرگ داشت که به آن می گفت «پتوی اِجکت» یا پتوی #پرتاب!|😳|
کاری که هادی با این پتو انجام می داد خیلی #عجیب بود. یکی از بچه ها را روی آن می نشاند و بقیه دور تا دور پتو را می گرفتند و با حرکات دست آن شخص را به بالا و پایین پرت می کردند.
یکبار سراغ یکی از #روحانیون رفت. این روحانی از دوستان ما بود. ایشان خودش اهل شوخی و مزاح بود. هادی به او گفت: حاج آقا دوست دارید روی این پتو بنشینید؟|🙄|
بعد توضیح داد که این پتو باعث پرتاب انسان می شود. حاج آقا که از خنده های بچه ها موضوع را فهمیده بود، #عبا و عمامه را برداشت و نشست روی پتو.
هادی و بچه ها چندین بار حاج آقا را بالا و پایین #پرت کردند. خیلی سخت ولی جالب بود. بعد هم با یک پرتاب دقیق حاج آقا را انداختند داخل #حوض معروف دوکوهه.|😱|
بعد از آن خیلی از #خادمین دوکوهه طعم این پتو و حوض دوکوهه را چشیدند!
[۴]
🌹🥀🌹
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
@Shahidmohammadhadizolfaghari
#خادم
هیچ وقت در حرم حضرت معصومه(س) با کفش دیده نشد، از وقتی خادم حرم شد.
میگفت:به من مهدی نگویید، بگویید #غلام_کریمه.
امضا هایش با نام مهدی ایمانی، غلام کریمه نقش میبست.
🏴👇🏻🏴👇🏻🏴👇🏻🏴
@ShahidMohammadHadizolfaghari
🖤ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے🖤