#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_چهارم
#کودکی "مادر شهید"
وضعیت مالی خانواده ما متوسط بود هادی این را میفهمید و شرایط را درک میکرد برای همین از همان کودکی کم توقع بود.
در دوره دبستان و مدرسه شهید سعیدی بود کاری به ما نداشت،خودش درس میخواند و...
از همان ایام پسرها را با خودم به مسجد انصارالعباس میبردم. بچهها را در واحد نوجوانان بسیج ثبت نام کردم آنها هم در کلاسهای قرآن و اردوها شرکت میکردند🚌
دوران راهنمایی را در مدرسه شهید توپچی درس خواند درسش بد نبود، اما کمی بازیگوش بود!
همان موقع کلاس های ورزش رزمی می رفت🤺 مثل بقیه هم سن و سال هایش به فوتبال خیلی علاقه داشت⚽️
سیکلش را که گرفت برای ادامه تحصیل راهی دبیرستان شهدا شد. از همان سالهای اولیه دبیرستان زمزمه ترک تحصیل را کوک کرد و گفت: میخواهم بروم سر کار از درس خسته شدم من توان درس خواندن ندارم... 📚
البته همه اینها بهانه های دوران نوجوانی بود. در نهایت درس را رها کرد و مدتی دنبال بازی بود بعد هم به سراغ کار رفت! ماخبر نداشتیم اما خودش به دنبال کار مدتی در یک تولیدی و بعد مغازه یکی از دوستانش مشغول فلافل فروشی شد.
@ShahidMohammadHadizolfaghari
🌷مهدی شناسی ۴🌷
◀️ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ،ﭼﻮﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ ،ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﻢ.
◀️ﻧﻪ!ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻣﺎﻡ،ﻓﻮﻕ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﺎﺳﺖ.ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻨﺶ ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ،ﮐﻪ ﻓﻮﻕ ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺑﯽ ﻧﻤﺎﺯﯼ،ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﻓﻌﻠﯽ ﻭ ﺻﻔﺘﯽ ﺍﺳﺖ.
◀️ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺿﻼﻟﺖ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﺖ.ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ،ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺳﻢ،ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻥ،ﺑﻪ ﺑﯿﺮﺍﻫﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ.ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎ ﺩﯾﻦ،ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ...
#مهدی_شناسی
#قسمت_چهارم
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#وصیتنامه_شهید_ذوالفقاری
#قسمت_چهارم
#صحبتی_با_عراقیان 🇮🇶
همچنین میخواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصاً حرمها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصاً طلّاب نجف در این جهاد شرکت کنند، چون دیدم که مدافع هست لکن کم است، باید زیاد شود.و مطمئنم که اینها(دشمنان) کم هستند و فقط با یک هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا(س) میشود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم.بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید.
@ShahidMohammadHadiZolfaghari ❤️
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_چهارم
#کودکی "مادر شهید"
وضعیت مالی خانواده ما متوسط بود هادی این را میفهمید و شرایط را درک میکرد برای همین از همان کودکی کم توقع بود.
در دوره دبستان و مدرسه شهید سعیدی بود کاری به ما نداشت،خودش درس میخواند و...
از همان ایام پسرها را با خودم به مسجد انصارالعباس میبردم. بچهها را در واحد نوجوانان بسیج ثبت نام کردم آنها هم در کلاسهای قرآن و اردوها شرکت میکردند🚌
دوران راهنمایی را در مدرسه شهید توپچی درس خواند درسش بد نبود، اما کمی بازیگوش بود!
همان موقع کلاس های ورزش رزمی می رفت🤺 مثل بقیه هم سن و سال هایش به فوتبال خیلی علاقه داشت⚽️
سیکلش را که گرفت برای ادامه تحصیل راهی دبیرستان شهدا شد. از همان سالهای اولیه دبیرستان زمزمه ترک تحصیل را کوک کرد و گفت: میخواهم بروم سر کار از درس خسته شدم من توان درس خواندن ندارم... 📚
البته همه اینها بهانه های دوران نوجوانی بود. در نهایت درس را رها کرد و مدتی دنبال بازی بود بعد هم به سراغ کار رفت! ماخبر نداشتیم اما خودش به دنبال کار مدتی در یک تولیدی و بعد مغازه یکی از دوستانش مشغول فلافل فروشی شد.
•| کانال شهید ذوالفقاری |•