eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد حسن قاسمی
244 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
32 فایل
کارشناس بیهوشی و مسئول راه اندازی بیمارستانهای میدانی در سوریه که در حین انتقال مجروحین به بیمارستان حلب در حمله تروریستهای تکفیری به آمبولانس به شهادت رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ صبحِ من مزه ی لبخندِ تو را کم دارد صبح قشن😍گتون شهدایی! @ShahidMohamnadHasanGhasemi
مهدی جان الهی که این بهار با تــــــــو همراه شود... بهترین دعا برای زیباترین آرزو اللهم عجل لولیک الفرج...
موکت 💠سوال: کیفیت تطهیر موکت چسبیده به زمین چگونه است؟ ✅جواب: بعد از زوال عین نجاست آب لوله را وصل کند به جای نجس به‌گونه‌ای که همه آن محل را فرا بگیرد و بنا بر احتیاط واجب با جابجا شدن آب در حین اتصال به کر هرچند با فشار آب و یا دست کشیدن، پاک می‌شود.  @esteftaate_rahbar کانال استفتائات رهبر
به مناسبت 25 اسفند سالگرد شهادت سردار رشید اسلام @ShahidMohammadHasanGhasemi
انسانی آرام، متين، كم حرف، باحوصله، متواضع، پركار و منظم، رئوف و مهربان و نمونه تمام عياری از يك بنده صالح خداوند بود. او از جمله افراد معدودی بود كه اثر وجودی فعاليت هايش در سطح كل حماسه سازی های دوران دفاع مقدس ظاهر می شد. برای او در لشكر عاشورا، جايگزينی نبود. گرچه در همان دوران، برخی از افرادی كه به عمق وجود توانايی ها و به شخصيت او پی نبرده بودند، تلاش زيادی داشتند تا فرماندهی كل سپاه را وادار نمايند كه در لشكر آذربايجان نباشد. ولی پس از شهادت او و فراهم شدن فرصت مناسب برای بيان خصوصيات عظيم اخلاقی و توانايی های تاكتيكی باكری، آن ها هم به صف تمجيد كنندگان از آقا مهدی پيوستند. به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohamnadHasanGhasemi
   يكی از ويژگی های ، عمل به احكام دينی با دقت كامل بود. او سعی می كرد تا هميشه نماز خود را در وقت فضيلت و به جماعت اقامه نمايد. می گويد: هرگاه با عازم يك ماموريت بوديم و صدای اذان بلند می شد، خودروی خود را در جای مناسبی متوقف می كرد و به اقامه می پرداخت زيرا معتقد بود اقم الصلاه لذكری     همچنين ايشان می گويد كه در پرداخت و ، بسيار دقيق و حساس بود او براي خود سال مالی انتخاب كرده بود و به طور مرتب اين وظيفه شرعی را انجام می داد. در اواخر اسفندماه سال های اول جنگ كه روزی با هم در ماموريت بوديم ناگهان پول همراه خود را شمرد و با تماس خانواده خود نيز جويای ارزش اجناس باقی مانده در منزل برای محاسبه ميزان و سهم آن ها شد و بلافاصله مبلغ مشخصی را از اموال خود جدا كرد و در نخستين فرصت آن را به يكی از نمايندگان تام الاختيار (ره) به عنوان پرداخت كرد. آنگاه با خاطری آسوده، نفسی كشيد و گفت: خداوند را شكر، حال اگر شهيد شوم بدهی شرعی ندارم. به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohamnadHasanGhasemi
یک روز گرم تابستان ، – فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا – از محور به قرارگاه بازگشت . یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: امروز به بچه های هم کمپوت داده اید ؟ جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما. این حرف ها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بچه های بسیجی اند که بی هیچ چشمداشتی می جنگند و جان می دهند. به او گفتند: حالا باز کرده ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی ! به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
خاطره ای از : یکی از برادرانم شهید شده بود. قبرش بود. برادر دومم بود.  وقتی با خانواده ام از برمی گشتیم، رفتیم سمت . نزدیکی های غروب رسیدیم به لشکر. باران تندی هم می آمد. من رفتم دم چادر فرماندهی ، اجازه بگیرم برویم تو .  توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت: « قدمتون روی چشم. فقط باید بیایید داخل همین چادر، جای دیگه ای نداریم.»  صبح که داشتیم راه می افتادیم، مادرم گفت:« برو رو پیدا کن، ازش تشکر کنم.»  توی لشکر این ور و اون ور می رفتم تا را پیدا کنم. یکی بهم گفت « حالش خوب نیست؛ خوابیده.»  گفتم « چرا ؟»  گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد.» به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناگفته های شخصیت شهید مهدی باکری از کلام رهبری و حاج قاسم سلیمانی و حاج احمد کاظ https://www.aparat.com/v/wfkj0
مهدی جان دوباره جمعه گذشت و دلم بهانه گرفت نیامدی، دل تنگم از این زمانه گرفت از آسمانِ دلم ابرِ غُصّه می بارد نیامدی تو و بارانِ دانه دانه گرفت اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج🌸 🌾 @merajoshohada