يكی از ويژگی های #مهدی_باكری، عمل به احكام دينی با دقت كامل بود. او سعی می كرد تا هميشه نماز خود را در وقت فضيلت و به جماعت اقامه نمايد. #آقای_غلام_حسن_سفيدگری می گويد: هرگاه با #آقا_مهدی عازم يك ماموريت بوديم و صدای اذان بلند می شد، #آقا_مهدی خودروی خود را در جای مناسبی متوقف می كرد و به اقامه #نماز می پرداخت زيرا معتقد بود اقم الصلاه لذكری
همچنين ايشان می گويد كه #آقا_مهدی در پرداخت #خمس و #سهم_امام، بسيار دقيق و حساس بود او براي خود سال مالی انتخاب كرده بود و به طور مرتب اين وظيفه شرعی را انجام می داد. در اواخر اسفندماه سال های اول جنگ كه روزی با هم در ماموريت بوديم ناگهان #آقا_مهدی پول همراه خود را شمرد و با تماس خانواده خود نيز جويای ارزش اجناس باقی مانده در منزل برای محاسبه ميزان #خمس و سهم آن ها شد و بلافاصله مبلغ مشخصی را از اموال خود جدا كرد و در نخستين فرصت آن را به يكی از نمايندگان تام الاختيار #حضرت_امام_خمينی_(ره) به عنوان #وجوه_شرعي پرداخت كرد. آنگاه با خاطری آسوده، نفسی كشيد و گفت: خداوند را شكر، حال اگر شهيد شوم بدهی شرعی ندارم.
به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید.
@ShahidMohammadHasanGhasemi
خاطره ای از #شهید_مهدی_باکری:
یکی از برادرانم شهید شده بود. قبرش #اهواز بود. برادر دومم #اسلام_آباد بود.
وقتی با خانواده ام از #اهواز برمی گشتیم، رفتیم سمت #اسلام_آباد. نزدیکی های غروب رسیدیم به لشکر.
باران تندی هم می آمد. من رفتم دم چادر فرماندهی ، اجازه بگیرم برویم تو .
#آقا_مهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت: « قدمتون روی چشم. فقط باید بیایید داخل همین چادر، جای دیگه ای نداریم.»
صبح که داشتیم راه می افتادیم، مادرم گفت:« برو #آقا_مهدی رو پیدا کن، ازش تشکر کنم.»
توی لشکر این ور و اون ور می رفتم تا #آقا_مهدی را پیدا کنم.
یکی بهم گفت «#آقا_مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»
گفتم « چرا ؟»
گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد.»
به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید.
@ShahidMohammadHasanGhasemi