#شب_زیارتی_ارباب
یڪ شب جمعه حـرم بودم
سرگرم حسیــــن یڪ نفر گفت
حـسـن ڪل حـرم ریخت بهم
@yahoseiiin
ما را از این تلاطم دنیا هراس نیست
تا کشتی نجات حسینی، شناور است
💠صلّی اللّه علیک یا اباعبداللّه💠
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
@ShahidMohammadHasanGhasemi
کاش میشد که شبی در حرمت سر میشد ...
شب جمعه اگرم بود چه بهتر می شد ...
و همان شب دل ما در حرم کرببلا ...
فرش راه قدم حضرت مادر می شد ...
💠السلام علیک یا اباعبدلله💠
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
@ShahidMohammadHasanGhasemi
﷽🕊
شب جمعه ست دلم کربُبَلا میخواهد
در حرم حال مناجات و بُکا میخواهد
شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد
بوسه بر پهنه ی ایوان طلا می خواهد
حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون
خفقان دارد و از عشق هوا میخواهد
آه ای کربُبَلا سخت تر از هجران چیست؟
دل من آمده در صحن تو جا میخواهد
اغنیا کعبه خود را به تو ترجیح دهند
کربلا، حضرت ارباب گدا میخواهد؟
روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب
مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد
تنگدستم ولی از برکت آقا شاهم
بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد ...
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
@ShahidMohammadHasanGhasemi
آخر حسین ماتم تو میکشد مرا
این قصه محرم تو می کشد مرا..ِ.
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
@ShahidMohammadHasanGhasemi
😔روضه های که قبول نشدن😭
#پست_ویژه
#شب_زیارتی_ارباب
🔰🔰🔰
مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
#ما_را_به_محرم_برسانید_فقط
منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
❇️@mshohda
🌺🍃
@ShahidMohammadHasanGhasemi
#لیلة_الرغائب شده دل زار و مزار است
اشک دل و نجوای شب بنده خوار است
ما هیچ نخواهیم به جز دو طلب نیک
یک: دیدن کربلا و دو: حضرت یار است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
#شب_جمعہ🌙
#شب_زیارتے_ارباب❤️
#لیله_الرغائب💚
🌺🍃
@ShahidMohammadHasanGhasemi