#شهید_احمد_بابایی:
حاج آقا محمدرضایی، معلم #احمد، دوران #کودکی و #جوانی او را چنین ترسیم می کند:
در کلاس سوم ابتدایی در دبستان نوبنیاد شال قزوین در سال 1340 آموزگار او بودم. شاید باورکردنی نباشد که من بگویم پس از 46 سال هنوز آن جذبه ی کودکی، لبخندهای ملیح و جسارت مثال زدنی او در جلوی چشمان من رژه می روند. آن روزها در مدارس روستاها هیچ نوعی امکانات ورزشی نبود. تنها سرگرمی بچه ها این بود که در زنگ تفریح با هم کشتی می گرفتند و عجیب که احمد همیشه داوطلب کشتی گرفتن با بزرگ تر از خود بود.
پس از چند سال وقفه دوباره در سال 1347 معلم او در دبیرستان رشدیه همان روستا بودم. آنگاه هر دو به تهران مهاجرت کردیم و از هم جدا شدیم.
#احمد که دبیرستان را تمام نکرده بود، به نیروی هوایی رفت. خیلی تعجب آور بود که او بتواند در فضای آن روزهای نیروی هوایی ادامه ی کار دهد و سرانجام در سال 55 با هر ترفندی خود را از آن محیط نظامی آزاد کرد.
درست در همین سال بود که #احمد متحول شد و با یک چرخش فوق العاده به زهد و معنویت روی آورد و عاشق #امام(ره) شد.
شده بود یک مبلّغ تمام معنا برای #انقلاب و در هر فرصتی که به دست می آمد خیانت های رژیم را آشکار می ساخت. در همین سال ازدواج کرد و برای امرار معاش به رانندگی کامیون روی آورد.
بچه های نازی آباد در جنوب تهران به خوبی به یاد دارند که #احمد چگونه قهوه خانه ی حاج رضا در میدان پارس را برای تبلیغات ضد رژیم قرق کرده بود.
#انقلاب پیروز شد و #احمد جزء گروه های نخستینی بود که خود را به #سپاه رساند و عضو رسمی آن شد. او تمام تجربه ی خود در #نیروی_هوایی دوران قبل از انقلاب را در اختیار نظام قرار داد و با همان روحیه ی شجاعانه وارد جنگ شد.
به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید.
@ShahidMohammadHasanGhasemi