eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
7.5هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️ 💢قصه ای که الان میخوام براتون بذارم ای نیست که ازخاطره ها وذهن ها زودفراموش بشه💬 مثل قصه های دیگر، قصه ایست از در دفاع مقدس✌️️، ایثارهایی فراموش نشدنی. 📕کتاب " " 📝نوشته مریم برادران 💢به روایت همسر شهید منوچهر مدق🌷 نوشته هایی است📖 👈درباره مردانی که زخم های سال های جنگ محملی شد برای ↯↯↯↯↯ 📚 لحظه لحظه ی زندگی اش را به یاد دارد. شاید این روزها فراموش کند🗯 چند دقیقه ی پیش چه میگفت و یا به کی تلفن زده☎️ بود. ⚡️اما همه لحظاتی را که با گذرانده بود پیش چشم دارد و نسبت به آن احساس میکند 📚زیاد تعجب نمیکنی که زندگیش با منوچهر💞 شروع شده و هنوز ادامه دارد، وقتی زندگی و روحشان را میبینی، و میبینی ک عشقـ❤️ چه قصه ها که نمی افریند. فقط وقتی قصه ها در تحقق می یابد، حقیقتشان اشکار میشود حقیقتی ولی دوست داشتنی❣ 👇👇 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( فرشته ملکی ) ✨شهيد سيد منوچهر مدق، فرزند محمد، در روز سي و يكم خرداد ماه سال 1335 در تهران دنيا آمد.پس از طي دوران طفوليت در سن 7 سالگي به مدرسه رفت. او تا سال دوم دبيرستان ادامه تحصيل داد و با توجه به علاقه اي كه نسبت به امور فني خودرو و مكانيكي داشت، ترك تحصيل كرد و مشغول به كار شد.منوچهر در اوايل بهار سال 1354 به خدمت سربازي اعزام شد. در بحبوحه مبارزات مردمي منجر به پيروزي انقلاب، همانند هزاران جوان انقلابي وارد عرصه فعاليت هاي سياسي شد.او در روز هاي تاريخي و سرنوشت ساز 21 و 22 بهمن سال 1357 به همراه تني چند از همرزمانش؛ بقاياي عناصر رژيم طاغوتي را از دانشكده پليس پاكسازي نمود. ✨منوچهر در سال 1359 ازدواج كرد و سالها بعد صاحب دو فرزند به نام هاي علي و بنت الهدي شد. او در سال1359 به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و با آغاز جنگ تحميلي، پس از طي دوره هاي آموزشي به لشگر 27 محمد رسول الله(صلوات الله علیه و آله) پيوست. مسئوليت هاي شهيد منوچهر مدق در جبهه عبارت بود از: ✨مسئول تداركات گروهان ✨مسئول تداركات گردان، ✨مسئول تامين لشگر از جمله همرزمان شهيد او مي توان از؛ 🕊شهيد حاج محمد عباديان 🕊 شهيد ميرنوراللهي 🕊شهيد فريدوني 🕊 شهيد عطري نام برد. ......✒️ 📝به قلم⬅️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( فرشته ملکی ) 1⃣ ✨✨ﻫﺮﭼﻪ ﯾﮏ دﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺳﻦ و ﺳﺎل او دﻟﺶ ﻣﯿﺨﻮاﺳﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ او داﺷﺖ.ﻫﺮ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ ﻣﯿﺮﻓﺖ و ﻫﺮ ﮐﺎر ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﺮد، ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﯾﮏ آرزو: اﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳﯿﻨﯽ بامیه ﻣﺘﺮي ﺑﮕﺬارد روي ﺳﺮش و ﺑﺒﺮد ﺑﻔﺮوﺷﺪ. ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺎري ﮐﻪ ﭘﺪرش ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﻮد ﻓﺮﺷﺘﻪ اﻧﺠﺎم ﺑﺪﻫﺪ. و او ﮔﺎﻫﯽ ﻏﺮو ﻟﻨﺪ ﻣﯿﮑﺮد ﭼﻪ ﻃﻮر ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ او را از اﯾﻦ ﻟﺬت ﻣﺤﺮوم ﮐﻨﻨﺪ. آﺧﺮ،ﯾﮏ ﺷﺐ ﭘﺪر ﯾﮏ ﺳﯿﻨﯽ ﺑﺎمیه ﺧﺮﯾﺪ و ﺑﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ي ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﻮدﻣﺎن ﺑﻔﺮوش.ﺣﺎﻻ دﯾﮕﺮ آرزوﯾﯽ ﻧﺪاﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ آورده ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﺪ. ✨فرشته: ﭘﺪر ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻮاي ﻣﺎ را داﺷﺖ. ﻟﺐ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﺮدﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ آﻣﺎده ﺑﻮد. ﻣﺎ ﭼﻬﺎرﺗﺎ ﺧﻮاﻫﺮ ﺑﻮدﯾﻢ و دوﺗﺎ ﺑﺮادر. ﻓﺮﯾﺒﺎ ﮐﻪ ﺳﺎل ﺑﻌﺪ از ﻣﻦ ﺑﺎ ﺟﻤﺸﯿﺪ برادر ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ازدواج ﮐﺮد، ﻓﺮاﻧﮏ، ﻓﻬﯿﻤﻪ وﻣﻦ، ﻣﺤﺴﻦ و ﻓﺮﯾﺒﺮز. ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺑﺮاي ﻫﻤﻪ آزادی ﺑﻪ ﯾﮏ اﻧﺪازه ﺑﻮد. ﭘﺪرم ﻣﯽ ﮔﻔﺖ:ﻫﺮ ﮐﺎری ﻣﯿﺨﻮاﻫﯿﺪ بکنید، ﻓﻘﻂ ﺳﺎﻟﻢ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﺪ. ✨ﭼﻬﺎرده ﭘﺎﻧﺰده ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺷﺮوع ﮐﺮدم ﺑﻪ ﮐﺘﺎب ﺧﻮاﻧﺪن. ﻫﻤﺎن ﺳﺎﻟﻬﺎی ﭘﻨﺠﺎه و ﺷﺶ و ﭘﻨﺠﺎه و ﻫﻔﺖ. ﻫﺰار و ﯾﮏ ﻓﺮﻗﻪ ﺑﺎب ﺑﻮد و ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ اﯾﻦ ﭼﯿﺰ ﻫﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻨﻮم و ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ. از ﮐﺘﺎﺑﻬﺎی ﺗﻮده ای ﺧﻮﺷﻢ ﻧﯿﺎﻣﺪ. ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ وﺟﻮد ﺧﺪا را ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﺮدم و دوﺳﺘﺶ داﺷﺘﻢ. ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻢ ﺑﺎور ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ. ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﻢ و ﺑﺎ ﺧﻮدم ﺑﺠﻨﮕﻢ. ﮔﺬاﺷﺘﻤﺸﺎن ﮐﻨﺎر. دﯾﮕﺮ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﺷﺎن را ﻧﺨﻮاﻧﺪم. ✨ﮐﺘﺎﺑﻬﺎي ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ هم از ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ. از اﯾﻦ ﮐﺎرﺷﺎن ﺑﺪم آﻣﺪ. ﺑﺎ ﺧﻮدم ﻗﺮار ﮔﺬاﺷﺘﻢ اول اﺳﻼم را ﺑﺸﻨﺎﺳﻢ ﺑﻌﺪ ﺑﺮوم دﻧﺒﺎل ﻓﺮﻗﻪ ﻫﺎ. ﺑﻪ ﻫﻮاي درس ﺧﻮاﻧﺪن ﺑﺎ دوﺳﺘﺎن ﻣ ﯽ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎی دﮐﺘﺮ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ را ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪﯾﻢ. ﮐﻢ ﮐﻢ دوﺳﺖ داﺷﺘﻢ ﺣﺠﺎب داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ. ﻣﺎدرم از ﭼﺎدر ﺧﻮﺷﺶ ﻧﻤﯽ آﻣﺪ. ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮدم ﺑﺮاي وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ دوﺳﺘﺎﻧﻢ ﻣﯽ روﯾﻢ زﯾﺎرت ﭼﺎدر ﺑﺪوزد... ...✒️ 📝به قلم⬅️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5b451a560038b77c98756cef_-5172719360105926638.mp3
6.32M
🎵 #صوت_شهدایے ✨باید گذشت از این، ✨دنیا بھ آسانے ... ! 🎤🎤 #حاج_مهدی_سلحشور 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢خـــدایا برای هـر شبی ڪہ #بی.یـاد تو سر ببالین گذاشتم مرا ببخش 💢 #شب انتهای زیبایی است برای امتداد #فردایی دیگر... کسی نمی‌داند انتهای این امتداد کجاست... پس نگذار شبی بی یاد #خدا بمانی #سردارشهید_جان_محمد_کریمی #شبتــون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ شنبه بی یـ❤️ـار؛ همان #جمعه ی... دلـ💔ـگیر من است که کمی... اسم #عوض کرده ؛ کسی بو نبرد😔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
دستی تکان بده👋 به #عشـــق سلامی دوباره کن. لبخنــد بزن 😍 که #صبح آغاز ماجراست ... #شهید_سیدرضا_طاهر #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_6012514448403595869.mp3
8.61M
#طرح_موبایل_مهدوی #آهنگ_مهدوی #رونق_باغ 🎧خواننده:سینا دستخوش تعجیل در ظهور 5 مرتبه #صلوات ✨الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گفتم: #دنیا رو بدون تو نمی خوام. 😢 گفت: #مامان ازمن دل بکَن. #آخرتت رو آباد مۍڪنم. گفتم: از این
وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته، #برگه_دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقا سید گفت: «رضایت نامه دوم. امضا می کنی؟» آقا سید #لبخندی زد و گفت: «ای کلک😏. فکرشو می کردی #مامان بیاد نه؟» سید مصطفی لبخندی زد 🙂و به #امضایی که آقا سید پای برگه می انداخت، نگاه کرد و گفت: «به مامان نگو. باشه؟🙏» آقا سید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت: «حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد، بگو چرا آن قدر #اصرار داری بری؟ برو دانشگاه. درس بخون📚. الآن مملکت ما به آدم های #تحصیل کرده بیشتر احتیاج داره. جنگ حالا حالاها هست.» چهره سید مصطفی #جدی و لحنش جدی تر شد☝️. نگاهی به چشمان #آرام پدر انداخت و گفت: «شاید جنگ حالاحالا ها تموم نشه؛ اما ممکنه من #عوض بشم... هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه، دو سال دیگه که درس من تموم شد، اون موقع هم همین #آدم باشم.»👌 #جوانترین_شهید_مدافع_حرم #شهید_سیدمصطفی_موسوی🌷 #نخبه_مهندسی_مکانیک 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
آخرین حرفهای رفاقتی 🌹شهید رسول خلیلی🌹 🔹همه که باید بریم 🔸 چقدر خوبه زیبا بریم. 🔹 برام دعا کنی
🍃🌺🍃🌺 در دانشگاه رشته ی می خواند؛ سال ۸۸ در جریان کلا چند روز وسط معرکه بود، شوخی که نبود آن ها می خواستند به وانقلاب ضربه بزنند که خدا را شکر و به یاری امام زمان ناکام ماندند. وقتـے پسرم در به شهادت رسید🕊 و پیکرش را آوردند چون بدن و صورتش بسیاری برداشته بود قابل شناسایی نبود.😔 من او را از ضربه های چاقوی ۸۸ در بازوی چپش شناختم😭😣💚 👇 🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh