eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹تو آموزشی تیراندازیش💥 محشر بود #هیچ_کس نمیتوانست وسط سیبل🎯 بزنه ولی محمدحسین میزد #تو_خال 🔹تو عمرم جوانی به پاکی✨ و نجابتش ندیده بودم🚫 به جای بچه ها #نگهبانی میداد، اگر کسی سیر نمیشد سهم غذاش🍝 رو میداد.... 📜برشی از #وصیت_نامه یک لحظه از فرهنگ جهاد و #شهادت و امر به معروف و نهی از منکر غافل نباشید❌ که اگر #خون_شهدای کربلا و پیام زینب(س) نبود امروز اسلام و #قرآن در عالم پیشرفت نمیکرد⛔️ #شهید_جاویدالاثر_محمدحسین_مومنی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 مدینه از شعف 🌿اعلان✨ سقائی کند 🌺تا تشنگان را 🌿سر مست💖 و شیدایی کند 💐گسترده رنگین🌈 سفره ای 🌿زیبا و کند 🌺کز خویشتن 🌿نیکو👌 پذیرایی کند ولادت (ع)علمدار کربلا خدمت امام زمان و تمام شیعیان مبارکباد🌼🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_513587902878319187.mp3
6.29M
🎧️ #سرود بسیار زیبا و شنیدنی ❣ 🌼شعبان المعظمه 🌸دل ما دخیل پرچمه 🎤 با نوای #سید_مهدی_میرداماد 🎈 میلاد #حضرت_ابالفضل (ع) 🎈 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_359326163803308735.mp3
10.37M
🎊 #اعياد_شعبانيه 🎊 🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی 🌺به مناسبت #ولادت_حضرت_ابوالفضل(ع) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💎ما زیر سایه #شما سر و سامان گرفتیم👌 💎و این طور بی سر و سامان #عشق_شما شدیم❣ #شهید_احمد_مشلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 🌴می‌ گفت: یا نماینده ایشان امر کنند که برو محله باش نظام به جارو کردن نیاز دارد می‌ روم✊ 🌴 مطیع امر ولایت✌️ بود و همیشه میدان معرکه بود ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 ❣🌸 🌸❣ 5⃣7⃣ _من … من ..😭 باز گریه هاش شدت گرفت، منم پا به پای حرفای سمیرا اشک میریختم، 😢پس اون چیزی که قرار بود دل سمیرا رو بلرزونه، آقا هادی بود .. که شهادتش نه تنها دل سمیرا که دلِ منو هم بدجور لرزونده بود ..😣 بهم نگاه کرد و گفت: _معصومه من جواب تنهایی های تو رو هم باید بدم، کنار تو رو هم باید بدم، تو عباس رو فرستادی …😢 گریه میکرد و حرف میزد: _معصومه منو ببخش .. منو ببخش معصومه …😭 بغلش کردم وگفتم: _آروم باش سمیرا جان، آروم باش آبجی جونم .. آروم باش ..😊 - معصومه باهاش حرف زدم، با شهید هادی حرف زدم دیشب، ازش خواستم کمکم کنه، دستمو بگیره، معصومه تو ام کمکم کن، نذار بازم اشتباه کنم، نذار…😓😢 فقط اشک میریختم و سعی میکردم دل لرزیده ی سمیرا رو آروم کنم … ✨سمیرا! تو انتخاب شده ای … تو انتخاب شدی که تغییر کنی … تو آزاد شده ای … تو از بند هواهای این دنیا آزاد شدی … به دست شهید هادی حسینی آزاد شدی … آزادِ آزاد … آزادیت مبارک دوست عزیزم … مبارکت باشه …✨ دلم آروم تر شده بود از دیدن حالت منقلب سمیرا ..😊 چقدر شهید زود معجزه میکرد ..😢 چند روز از شهادت آقا هادی میگذشت … .... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣🌸 🌸❣ 6⃣7⃣ مشغول شام خوردن بودیم مهسا سکوت رو شکست وگفت:   _یه چیز بگم مامان؟!! مامان نگاهی بهش انداخت و گفت: _ بگو عزیزم😊 نگاهی به من و محمد که مشغول شام خوردن بودیم انداخت و گفت: _من نمی خوام کارگردانی بخونم فعلا!!  با تعجب نگاهش کردم،😳 اینهمه خودشو میکشت تا بهش برسه حالا که تا رسیدن به خواسته اش فاصله ای نداره .. میخواد نخونه ..😟 چیزی نگفتم و فقط نگاهش کردم مامان گفت: _نکنه باز به یه رشته ی دیگه علاقه مند شدی، والا گیجم کردی دختر😕 اوندفعه محمد بجاش جواب داد: _ نه مامان دخترتون ماشالله عاقله و باهوش، خودش داره میفهمه که به چیزه دیگه ای علاقه منده😉 انگار محمد از موضوع با خبر بود، - خب به چی علاقه مند شدی حالا..البته اگه دو روز دیگه باز نظرت عوض نمیشه مهسا کمی صداشو صاف کرد و رو به مامان گفت: _ایندفعه مطمئن باشین که عوض نمیشه، چون هم کامل تحقیق کردم و هم فهمیدم که علاوه بر علاقه بهش نیاز هم دارم!!😇 واقعا داشتم کنجکاو میشدم، مهسا چه جدی پیگیر شده بود و چقدر براش مهم شده بود که چه درسی رو ادامه بده ..😧 مهسایی که به درس علاقه چندانی نداشت حالا چه با علاقه از درس خوندن حرف میزد همچنان من و مامان نگاه منتظرانه ای بهش دوخته بودیم، محمد لبخندی به روی مهسا زد، مهسا با لبخندی گفت: _من میخوام برم حوزه☺️ یه لحظه سرفه ام گرفت، با تعجب  گفتم: _چی؟؟؟؟ 😳 محمد خندید و گفت: _مگه چیه، بهش حسودی میکنی که داره میره طلبه بشه😏 با تعجب نگاهم به محمد بود گفتم: _پس زیر سرِ توئه، رفتی طلبگی خودتو برای مهسا تبلیغ کردی تا جذبش کنی😜😉 همه خندیدن 😁😃😄😀که مهسا گفت: _نخیرم اینجوری نبود، اصلش پیشنهاد فاطمه سادات بود، باهاش خیلی حرف زدم و اونم قول داد کمک کنه تا کارای ثبت نامم رو پیش ببرم، محمد فقط نقش یه مشاورِ خوب رو داشت😍👌 لبخندی از ته دل زدم و گفتم: _پس کارگردانی چی میشه، کی پس فیلم منو میسازه؟؟!!☹️😄 ادامه دارد.... 💌نویسنده: بانوگل نرگـــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5859219910193840231.mp3
8.86M
🔸خبر داری، #رفیق نیمه راهت ❣تنگه دلشـ💔 برای روی ماهت 🔸چی شد قرار و #وعده مون عزیزم ❣تاکی باید توی خودم بریزم😔😔 #کجایی_رفیقم رفیقم کجایی...😔 📝از زبان #جانباز مدافع حرم #حبیب_عبداللهی خطاب به رفیق شهیدش #شهید_محمد_اینانلو🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
★❤★❤★❤★❤★ ⭐️بدون اشک😭 و صدا کنج تخت🛌جانبازی ⭐️دعا کند که کسی #جا_نماند از رفـــقا...😔 #جانباز_مدافع_حرم_حبیب_عبداللهے #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ 🍃جانم فدای نام شما #يا_صاحب‌الزمان 🍂قربان آن #مقام شما يا صاحب‌الزمان🌸 🍃جان ميدهم بخاطر #يک_لحظه ديدنت😍 🍂دل عاشقٍ #سلامِ_شما يا صاحب‌الزمان✋ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌱دور از نگاه گرم #تو بی تاب💗 گشته ام 🌱بر من #نگاه_کن که تب و تابم💓 آرزوست😍 #شهید_سیدرضا_طاهر #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
badakhlaghi.ali.mp3
2.25M
﷽ 📲 #منبر_مجازی 🎙واعظ: #حاج_آقاعالی 🔖 باطن بداخلاقی در خانواده 🔖 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐دامن علقمه را 🌿عطرگل یاسـ🌸یکیست 🌺ماه بنی هاشمیان🌝 🌱 در همه ناس یکیست 💐سیر کردم عدد ابجد📝و 🌿دیدم به حساب 🌺نام زیبـای اباصالـح😍 و 🌱 #عباس یکیست #ولادت_حضرت_عباس(ع) و روز #جانباز گرامی باد💐🌿 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
7891902_603.mp3
3.93M
🎧 #مولودی ❣ عشق خود خدا اومد ❣اربابم #ابوالفضل 😍 🎤🎤با نوای: #حسین_سیب_سرخی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨سلام #آقای_خوبم ✨سلام مولا جانمـ❣ 💐روزتان مبارک #جانباز اسلام 💐روزتان مبارک پاسدار آرمانهای انقلاب. 🌺ولادت حضرت اباالفضل العباس(ع) و #روز_جانباز گرامی باد🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سه سال🗓 می گذرد از #آخرین_عکسی که از #تو گرفتیم📸 از #آخرین دیدار😔 14 فروردین رفتی و در جواب دلتنگیها💔 با #قاطعیت گفتی یک هفته دیگر برمی گردی.. و درست #یک_هفته بعد آسمانی شدی🕊 و برگشتی #شهید_محمدتقی_سالخورده‌ #سالروز_شهادت 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
8⃣4⃣0⃣1⃣ 🌷 🌹خاطره ای از زبان خواهر شهید سالخورده🌹 🔸هر وقت به ماموریتی میرفت، همه روز برای سلامتیش دعا میکردم و سوره ی واقعه📖 و آیت الکرسی میخوندم. همه میدونستیم یه روزی محمدتقی میشه😔 🔹میگفتم خدایا! محمدتقی که شهید🌷 میشه، حقش هم کمتر از نیست، اما....💥اما....یه کم بیشتر بالا سر زن و بچش باشه، یه سنی ازش بگذره، مثلاً...مثل بشه🌷 🔸نمیدونم چرا همیشه، وقتی به شهادت محمدتقی فکر میکردم، ، شهید صیاد شیرازی به زبونم میومد. 🔹حتی وقتی جان، شهید شد🕊 روزهای اول، وسط گریه ها و زاری هام😭 همش میگفتم، مگه ازت نمی خواستم که محمدتقی به صیاد شیرازی برسه و مثل اون شهید بشه؟! 😔😔 🔸بعد یه مدتی، خواهرم اومد پیشم گفت ! تو همش برای شهادت محمدتقی اسم کدوم میاوردی⁉️ بلافاصله، بدون هیچ گفتم: صیاد شیرازی.... 🔹یهو خواهرم 📆 رو گرفت جلوی صورتم، گفت اینجا رو نگاه کن!!! یهو خشکم زد..... چقدرعجیب.....👇 🌷۲۱ فروردین، سپهبد صیاد شیرازی🌷 🌹🍃🌹🍃 - ۲۱ فروردین شهادت 🌷 - ۲۱ فروردین شهادت 🌷 📝 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷از درد💔 به فریاد برس اکسیژن... خسته ست از این اکسیژن😷 🌷سهمیه جنگ و او این است ، سرفه... نفس، نفس😪 ... 🕊به یاد جانبازان سرافراز کشورمان🇮🇷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠ساده زیستی شهید 🔅از قول همسرش 🔸یادم می آید که در اتاق🚪 کارش روی زمین #می‌نشست و کارهایش را انجام می داد. احساس کردم شاید #معذّب باشد. پیش‌قدم شدم و رفتم یک سری صندلی🛋 گرفتم. 🔹با دیدن آنها #بر_خلاف انتظار اولیه‌ام، علی نه تنها شاد نشد❌ بلکه #ناراحت هم شد. می‌گفت: «دنیـ🌍ـا آهسته آهسته #آدم را در کام خود فرو می‌برد. قدم اول را که برداشتی تا آخر می‌روی. لذا باید مواظب همان #گام_اول باشی♨️» 📚 منبع/ماهنامه شاهدیاران/شماره ٣٠،٢٩ #شهید_صیاد_شیرازی #سالروز_شهادت 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
9⃣4⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰پیکر شهید صیاد⚰ که دفن شد صبح روز بعد از ، خانواده اش نماز📿 صبح را خواندند و رفتند (س) 🔰وقتی رسیدند جلوی مزار شهید🌷، یک سری که نمیشناختند آمدند جلوی جمع را گرفتند😟 از حضور محافظ ها معلوم شد که آنجا هستند. 🔰گفتند ما صیاد هستیم تا گفتند خانواده شهید🌷 هستیم، گفتند بفرمایید☺️ بعد معلوم شد که آقا را آنجا بوده اند. 🔰خانواده گفتند شما خیلی زود آمدید! آقا فرمودند: «من دلمـ💔 برای صیادم تنگ شده!» مگر چقدر گذشته بود⁉️ آقا دو روز قبل از صیاد را دیده بودند. یک روز هم از دفنش گذشته بود. آقا زودتر از زن و بچه صیاد رفته بودند بالای او 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh