🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📡 #خانواده_متعالی_در_قرن_21 خانواده موفق👏👏🌺 #قسمت_سی_و_سوم:یه نکته ی خیلی مهمممممم ✅💥💥💥💐
❣﷽❣
📡
#خانواده_متعالی_در_قرن_21
خانواده موفق....🔘🔶
#قسمت_سی_و_چهارم: خانواده ای از جنس نور...
✅🔅🔅🔅🔘
استاد پناهیان:
🔺خب یه برنامه اینجا اجرا کنیم
جلسه ی قبل هم عرض کردم ...
یکی از برنامه های قشنگ ما بچه شیعه ها برای تقویت روابط خانوادگی و روابط اجباری که رشد و نور توش هست،
✨روضه ی ابا عبدالله الحسینه✨
وقتی از خداحافظی خواهر و برادر حرف میشه...
همه ی این جوونا یاد میگیرن خواهر هم چیز خوبیه هااا
همه ی جوونا میگن ...برادرم چیز خوبیه هااا👌
وقتی روضه ی عمو جانم عمو عباس گفته میشه ..میگن عمو چقد چیز شیرینیه
😔
عمه جان زینب میگن
میگن چقدر عمه محترمه ...
بابا حسین ....مناجات بچه های حسین تو روضه ها گفته میشه
محبت ها به پدر ها افزایش پیدا میکند
😞
▪️امشب میخوام برم یه گوشه ای از کربلا
گوشه ی محرمانه ایست...
ان شالله کربلا رفتی این روضه رو آرام تو دلت بخون
🌴خیمه گاه یاد این روضه بیوفت..
خیمه گاه جای با عظمتی هست
عبادتگاه حسینه !!!
🙏⛺️
تو راه مشهد میری یه جا هست بهش میگن قدمگاه ...
این جا امام رضا فداش بشم ،یه قدم گذاشته
وقتی میری خیمه گاه ،نزدیک ده شب حسین اونجا قدم گذاشته
زندگی کرده
نماز خونده ...
چه شبهایی اونجا زندگی کردن
رفتی کربلا خیمه گاه یادت نره
میخوام ببرمت یه گوشه ای از کربلا
✨این جایی که میخوایم بریم جای ویژه ای تو کربلاست
امام حسین خانومش رباب رو خیلی بهش عنایت داشت
این خانوم گفته شده خانوم با معرفتی بوده
زن معمولی نبود
به عارفه ای بوده...
ازش حرفی زده نشده تو کربلا
ولی به خدا قسم اینقدر دوست داشت دور حسین بگرده
فدای حسین بشه...
😭
اینقدر دوست داشت تیر ها به گلوی رباب بخوره..
به سر وصورت رباب ضربات شمشیر اصابت بکنه اما به حسین اصابت نکنه...
😭
✳️کسی که حسین به او مهر ویژه ای داره آدم معمولی نیست...
خدا این آرزوهای رباب رو چجوری پاسخ داد؟؟
اما رباب جلو نمیاد
با ادبه !!
❤️این حسین تنهاااااا یک عاشق دارد آن هم زینب است❤️
من چه کارم وقتی زینب تو هستی ...
کنارمیره
این آرزوهاش کجا بر آورده شد؟
اون جایی که حسین علی اصغر رو روی دست گرفت تا لب رو لبهای علی اصغرش بزاره...
تیر آمد به حسین اصابت کنه به علی اصغر اصابت کرد...😭
اونجا رباب دوست داشت فریاد بزنه
ضجه بزنه بگه:
حسین.... علی اصغرم فدات.....
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
امام زمان عج_۵۸.mp3
3.02M
#فایل_صوتي_امام_زمان 55
✔️هر وقت، از خودت رها شدی،
و به دستهای خدا اعتماد کردی
✔️هروقت پاهای خودتو ندیدی،
و روی پایِ خدا ایستادی؛
تازه قلبـ❤️ـت،
برای ادراکِ انتظار حقیقی،آماده شده👆👆
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🗓یکم آذر ۱۳۳۴، در شهرستان #میاندوآب چشم به جهان گشود. پدرش فیض اله و مادرش اقدس نام داشت که وقتی حمی
🖇 #کلام_شهید:
💎قدر اين #انقلاب اسلامي را بدانيد و مدام در جهت تحكيم مباني جمهوري اسلامي كوشا باشيد
💎و زندگي خودرا صرف تحكيم پايه هاي اين #جمهوري قرار دهيد.
#شهید_حمید_باکری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖 #قسمت_دوازدهم2⃣1⃣ 🍂ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ:
📚 #از_داستانهای_نازخاتون
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖
#قسمت_سیزدهم3⃣1⃣
🍂ﻫﻤﻪ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺸﺘﯿﻢ . ﻫﻤﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﻫﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺖ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ، ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺶ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ . ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﺗﻮﺭﺟﯽ ﺯﺍﺩﻩ، ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻔﻬﻤﻢ .
🍁ﺑﺎ ﮐﻤﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﭘﻨﺎﻫﯽ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﺯﯾﺮﺍﻧﺪﺍﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻗﺮﺍﺭﺷﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﻮﺩﻡ . ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻓﺎﻃﻤﯿﻮﻥ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﯽ ﺷﺎﻥ ﻧﺸﺴﺘﻢ . ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻣﺰﺍﺭ ﺁﺏ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻝ ﮐﺮﺩﻥ . ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻪ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻧﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﮔﺬﺭ ﺯﻣﺎﻥ . ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ؛ ﺳﺎﯾﻪ ﺳﻨﮕﯿﻨﺶ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ .
🍂ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ، ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ! ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩﻡ . ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﻫﺎﺗﻮﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﺍﺭﻥ؟
– ﺧﯿﺮ ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﻏﺮﯾﺐ ﺍﻧﺪ ﻣﯿﺎﻡ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﺷﻮﻥ .
– ﻋﺠﺐ … ﺍﻭﻥ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﯿﺪ ﺳﺮ ﻣﺰﺍﺭﺵ ﭼﯽ؟
– ﺍﺯ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻫﺴﺘﻦ .
- ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺍﻟﺒﺘﻪ … ﺳﻮﺍﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﭘﯿﺶ ﺍﻭﻣﺪ .
– ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ .
ﺭﻓﺖ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺪﺍ ﻧﺸﺴﺖ . ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﻫﺎﺭ …
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖
#قسمت_چهاردهم4⃣1⃣
🍂ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺭﺑﻌﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﺭﺑﻌﯿﻨﯽ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮﻭﻡ ﮐﺮﺑﻼ ﻣﯿﺴﻮﺧﺘﻢ . ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺶ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰ ! ﻫﺮﭼﯽ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﻩ ﺩﯾﺪﯾﺪ ﺣﻼﻝ ﮐﻨﯿﺪ؛ ﺑﻨﺪﻩ ﻋﺎﺯﻡ ﮐﺮﺑﻼ ﻫﺴﺘﻢ . ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﻭ ﻧﺼﯿﺐ ﻣﺎ ﺑﮑﻨﻪ؛ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ( ﻋﻠﯿﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ ) ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺸﯿﻢ .
🍁ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﯾﮏ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺭﺧﺪﻣﺘﺘﻮﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻟﻐﻮ ﻧﺸﻪ .
ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪ . « ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭼﺮﺍ ﻫﺮﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮﺭ ﻣﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ ﮐﺮﺑﻼ؟ » ﺑﻌﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺼﺮ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ : ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﺮﻥ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﻭ ﻣﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯿﻢ؟
🍂ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ😊 ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎﺷﻪ، ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺣﻔﻆ ﺣﺠﺎﺑﺸﻮﻥ، ﺑﺎ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﮐﻤﮏ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺎﺷﻦ ﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﮐﻨﻦ . ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﺍﺟﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﺩ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ .
🍁ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻌﻄﻞ ﮐﻨﻢ ﺟﻠﻮﯼ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺑﻠﻨﺪﺑﻠﻨﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ … ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎﯾﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻢ . ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺣﺎﻝ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ … ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﺮﺑﻼ ﺑﻮﺩﻡ .
🍂ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ، ﺷﺎﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺖ، ﻣﺮﺍﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ . ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺟﺪﯼ ﻧﯿﺴﺖ …
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
YEKNET.IR -shabe 4 muharram97 (6) (2).mp3
3.24M
⏯ #تک احساسی #شهدایی
★❣فدا شدن #مسیرش بازه
★❣خود #حسین براش میسازه
🎤با نوای: #حسین_طاهری
🎧فوق زیبا👌👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✷تا #کربُبلا هست، زمین را عشق است❣آه دل همواره غمین را #عشق است
✷هرچند که #هیچ است همه ارزش ما
❣مجنون #حسینـیــــم
همین را #عشق است😍
#شهید_عبدالله_باقری
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh