🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #رمان #مثل_هیچکس ♥️ #قسمت_چهل_ونهم 9⃣4⃣ 🍂شش ماه از روز خواستگاری می گذشت کاسه صبرم لبریز شده ب
❣﷽❣
#رمان
#مثل_هیچکس ♥️
#قسمت_پنجاه0⃣5⃣
🍂دو هفته به رفتن مانده بود که بالاخره بعد از کلی جستجو مادرم گفت مورد نسبتاً ایدهآلی پیدا شده با بیرغبتی قبول کردم و قرار خواستگاری گذاشتیم روز خواستگاری نتوانستم کت و شلواری که برای خواستگاری از #فاطمه پوشیده بودم را تنم کنم بر خلاف اصرار مادرم یک لباس غیررسمی پوشیدم و رفتیم
🌿چند دقیقه بعد از ورود من دخترشان با سینی چای وارد شد با همان نگاه نصفه و نیمه از ظاهرش فهمیدم که هیچ سنخیتی با روحیات من ندارد😣 به اصرار مادرم برای حرف زدن به اتاقش رفتیم در و دیوار پر از عروسکهای فانتزی بود و روی تختش یک خرس صورتی بزرگ قرار داشت بوی شدید ادکلنش حالم را بد کرده بود🤢 نگاهی به سر و رویش انداختم یک روسری قرمز وسط سرش بود و موهایش از جلو و عقب بیرون ریخته بود دامنی که تنش بود فقط تا روی زانویش را می پوشند
🍂سر حرف را باز کرد و گفت:
_این خرسم اسمش تدیه خیلی دوسش دارم😍 راستی شما هم چیزی تو زندگیتون هست که خیلی دوسش داشته باشین؟؟
🌿نگاهی به خرس انداختم و چیزی نگفتم😶 از سبک حرف زدنش حالم به هم می خورد وقتی سکوت مرا دید خودش ادامه داد
_راستی من رنگ مورد علاقه ام صورتی و قرمز، غذای مورد علاقه ماکارانیه، تیم مورد علاقم پرسپولیسه، شما چی؟ رنگ غذا و تیم مورد علاقتون کیه؟
🍂مادرم بعد از این همه گشتند که مورد ایده آلی برایم پیدا کرده بود🙄😬 تمام سوال هایش چرت و پرت بود. حرصم درآمده بود گفتم:
+یعنی واقعاً چیزی مهم تر از اینا توی #زندگی_مشترک وجود نداره؟
🌿با خنده لوسی گردنش را کشف کرد و گفت:
_ چرا وجود داره ولی اینا هم مهمه دیگه
به زور نیم ساعت مکالمه را کش دادم و از اتاقش بیرون زدم. مادرم که دید به این سرعت از اتاق خارج شدیم فهمید که نظرم منفی است گفت:
_خب مثل اینکه #تفاهمتون خیلی زیاده که اینقدر حرفاتون زود تموم شد حالا نظر شما چیه بود دختر گلم😊
🍂دخترشان خنده زیرکی کرد و گفت:
_حالا یکم بیشتر با هم آشنا بشیم بهتره
خداحافظی کردیم و به خانه برگشتیم توی راه کلی از دست مادرم شوکه شدم و به خاطر انتخاب چنین موردی اعتراض کردم هر چقدر مادرم سعی کرد نظرم را عوض کند زیر بار نرفتم من حتی از جمله بندیهای آن #دختر حالم به هم می خورد🤢 چطور میتوانستم زیر یک سقف با او زندگی کنم !!
🌿مادرم که در پروژه #زن دادن قبل از رفتنم شکست خورده بود ادامه گشتن را به بعد از رفتن من موکول کرد ...
✍ نویسنده: فائزه ریاضی
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Reza Narimani-Golchin Shab 01 Ta Shab 06 Ramzan1395-002.mp3
7.16M
🍁ابر بهارم
#عطر_شهادت پیچیده💫 تو دیارم
ارزو #سرم رو قربونی کنم پای نگارم
#کربلا و
امام حسیـ♥️ــن و
#شب_جمعه و
مدافعان حرم🌷
🎤 #سیدرضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - حسینی قمی.mp3
4.77M
🎧 فاصله ما با امام زمان (عج)
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌👌
🎤 حجت الاسلام #حسینی_قمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
May 11
4_721038705925555168.mp3
3.42M
🎧 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #حسینی قمی
🔖 نور مومنان در قیامت 🔖
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹رضا پس از بازگشت به #سوریه هم به دلیل استعداد و توانایی خارقالعادهاش👌 در #اطلاعات و شناسایی و تجز
🔹همیشه میگفت بچههای مردم را ببینید. #اسیر میشوند و به من میگفت: نگذاشتید من بروم و این گونه شد. من میگفتم: هر بار که تو میروی من تمام بدنم میلرزد💓 میگفت: مادر این اندازه #وابسته نشوید❌ چرا که خواب دیدم نوری آمد و رفت و #امام_زمان(عج) به من گفت چرا نرفتی و از قافله عقب ماندی؟»
🔸از زمانی که به #افغانستان رفتیم به من میگفت: رضایت بدهید من به ایران🇮🇷 بروم. هر بار این حرف را میزد و من #اجازه نمیدادم✘شب خوابی میدید و روز بعد برای من تعریف میکرد که مثلاً خواب #امام_خمینی(ره) را دیدم که در کلاسی به ما درس📚 میدادند.
🔹از کودکی این گونه بود. دو پسر👥 دیگر من یکی در #سوریه و دیگری نزد من است اما به پای #رضا نمیرسند. رضا خیلی پاک✨ بود، خیلی حرام و حلال را مراعات میکرد👌 رضا طور دیگری بود. یک شب خواب دیدم به من خبر دادند #سر رضا را آوردهاند😭
#شهید_محمدرضا_خاوری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣5⃣1⃣ به یاد #شهید_محمدرضا_خاوری🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5⃣5⃣1⃣ به یاد
#شهید_محمدرضا_عسکری_فرد🕊❤️🕊
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣5⃣1⃣ به یاد #شهید_محمدرضا_عسکری_فرد🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣9⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰نام او زبان زد عام و خاص بود، محمدرضا عسکری فرد #متولد 24آبان ماه سال 1353📆 در خانوادهای مذهبی و اصیل #خرمشهری دیده به جهان گشود، عسکری فرد در سال 74 و پس از سالها فعالیت در بسیج✌️ به #سپاه پاسداران پیوست و لباس پاسداری بر تن کرد.
🔰محمدرضا عسکری فرد با قرآن📖 و #مسجدجامع خرمشهر مأنوس بود، انگار که قرآن و مسجد جامع خرمشهر بخشی از هویت💝 او بودند. در سالهای پس از ارتحال "آیتالله سید محمدتقی موسوی" امام جماعت مسجد جامع خرمشهر و از روحانیون برجسته خرمشهری که اتفاقاً ارتباط نزدیکی با #شهید_عسکری فرد داشتند
🔰مرحوم سید کاظم نعمت زاده و #محمدرضا عسکری فرد بهمانند دو بال🕊 برای مسجد جامع خرمشهر شدند. مدتی بعد سید کاظم نعمت زاده نیز از اساتید برجسته #قرآن که او نیز با مسجد جامع خرمشهر مأنوس بود دار فانی را وداع گفت😔 و محمدرضا عسکری فرد بهتنهایی👤 بار مسئولیت این دو چهره برجسته فرهنگی و #مذهبی را عهدهدار شد.
🔰محمدرضا عسکری فرد و مسجد جامع خرمشهر دو یار💞 جداناشدنی بودند تا اینکه پس از سالها تلاش و کوشش درراه سبکبالی؛ برای #دفاع از حریم حضرت زینب (س) به خیل عظیم مدافعان حرم پیوست👥 سرانجام در #سحرگاه دوازدهمین روز از ماه #محرم سال 94 محمدرضا به پرواز ملکوتی شهادت🌷 لبیک گفت و به آرزوی دیرینه خود رسید.
#شهید_محمدرضا_عسکری_فرد
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
صفحہ ۸۵ استاد پرهیزگار .MP3
1.07M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه نساء✨
#قرائت_صفحه_هشتاد_وپنجم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#چشم مخصوص تماشاست اگربگذارند وتماشای #تو زیباست😍 اگربگذارند من ازاظهارنظرهای دلمـ❤️ فهمیدم #عشق هم
🔹در دوران نبرد خیلی کم غذا🍲 میخورد می گفت: شاید بقیه #رزمندگان همین راهم نداشته باشند. خیلی کم میخوابید، در واقع خودش را برای #وصال💞 آماده کرده بود...
🔸شیخ هادی در خط نبرد وظیفه ی #روحانیت و مبلّغ بودن خود را فراموش نمی کرد❌ به هر کس وظیفه ی خودش را یادآوری می کرد او انسانی مومن، #عابد، زاهد، صالح، متواضع، شجاع💪 و برای جمع ما #خیر_محض بود
♨️با عمل خداپسندمان به تو لبیک می گوییم #ای_شهید...
#شهید #محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 83 #استاد_پناهیان #مبارزه_با_راحت_طلبی 11 ♨️مرگ آرام... ⭕️ تن پروری و راحت طلب
❣﷽❣
#لذت_آغوش_خدا 84
#استاد_پناهیان
#مبارزه_با_راحت_طلبی 12
🔥 #شهوت_رانی 🔥
💢 یکی از مشکلات عمده در سنین جوانی، شهوترانی هست.
خیلی از جوانان واقعا دوست دارن که اهل شهوترانی نباشن «اما هر کاری میکنن نمیتونن خودشون رو کنترل کنن».
😒
👈 از روزه گرفتن تا انواع دعا و مناجات و حتی رفتن به مشهد و کربلا انجام میدن برای اینکه بتونن با شهوت رانی خودشون مقابله کنن اما بازم شکست میخورن!❌
🚫 عزیز دلم مراقب باش راه رو اشتباه نری.
✅ «اولین کاری که باید در مقابله با شهوترانی بکنی اینه که با راحت طلبیت مبارزه کنی».
💢 ببینید شهوترانی مثل حرکت با سرعت بالا در یک پیچ بسیار خطرناک هست.
🚘 وقتی ماشین به پیچ رسید، تذکر دادن به راننده برای کم کردن سرعتش فایده ای نداره.
«اگه کسی میخواست تذکر بده باید خیلی زودتر تذکر میداد».😒
❌ خیلی از مسئولین فرهنگی توی پیچ شهوترانی یه دفعه ای به جوان میگن آقا شهوترانی نکن! 😤🚫
🔷عزیز من اون که گوش نمیده الان... بذار راحت باشه!
اگه کسی میخواد به جوانی تذکر بده که شهوترانی نکنه، «باید اول تذکر بده که راحت طلبی نکنه».
🔥 بذر شهوترانی در زمین راحت طلبی کاشته میشه.
💢وقتی یه زمینی پر از علف هرز راحت طلبی شد، دیگه نمیشه ازش استفاده کرد. باید اول زمین رو آماده کرد.
🔺 جوانی که صبح تا شب توی خونه لم میده و هیچ کار مفیدی انجام نمیده معلومه که توی مبارزه با شهوت رانی دچارمشکل میشه
✅ کافیه انسان یه مقدار به بدن خودش کارای سخت بده، همین باعث میشه که خودبخود فکرش سراغ مسایل شهوانی نره و بتونه با تمرکز و آرامش بهتری زندگی کنه.
💢ما باید مراقب باشیم که اهل راحت طلبی نباشیم
-- استاد میشه مثال بزنید؟
🔸ببین عزیزم!
مثلاً گاهی سر سفره هستیم و میخوایم که یه نفر دیگه پارچِ آب رو از اون طرفِ سفره به ما بده
اینجا باید خودمون بلند بشیم و بریم سفره رو دور بزنیم و پارچ رو برداریم و آب بخوریم😊
➖ببخشید! حالا چی میشه اگه به اون یکی گفتیم که پارچ رو بده🤔⁉️
➖اشکالی نداره که به یه نفردیگه دستور بدی!
اما فقط این یه نوع راحت طلبیه
🔴✔️🔴
⛔️و اگه توی زندگیت از این راحت طلبیا زیاد شد،
تو دیگه نمیتونی آدم حسابی بشی،نمیتونی درست زندگی کنی.
حالا هر جور دوست داری...!!
✅اگه دلت برای خودت میسوزه، این کار رو انجام بده و با راحت طلبیت مبارزه کن....💪
کسی که در طول روز هیچ مبارزه ای با راحت طلبیش انجام نده تبدیل به یه مرده ی متحرک میشه و یه موقعی چشم باز میکنه که دیگه خیلی دیر شده...
⭕️ یه موقعی که دیگه زندگیش رو باخته...
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh