eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مهدی_جان 🌾به کوچه کوچه بنالم 🍂 #زعابری که نیامد😔 🌾غزل غزل بسرایم 🍂ز شاعری که #نیامد 🌾شکسته بغض گلویم😢 🍂در انتظار عجیبی 🌾خدا کند که #بیاید 🍂مسافری که نیامد #غروب_جمعه 💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
Atre Baroon
13.39M
🍁پر بغض 🍀 #جمعه های ناگزیر و بی صدام 🍁خیلی خسته ام😔 🍀باورم کن دنیا #زندون برام 🎤با صدای #علی_لهراسبی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📣📣 5⃣ 🌺دعوتید به مطالعه سه از شهدا بزن روش ببین چی میاد😃👇 1⃣🌷شهیدی که امام زمان(عج) برایش سربند بست 👈 شهید سیدمیرحسین شبستانی🌷 2⃣🌷روایتی جذاب از دست گیری یک شهید و آزاد شدن زندانی 👈 شهید حسین ولایتی فر 3⃣🌷شهید گمنامی که به عنایت شهید_پلارک نامدار شد 👈شهید حمیدرضا ملاحسنی 🔺بخونید و شادی روح شهدا صلواتی نثار کنید🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 150 #ولایت 9 #استاد_پناهیان🔻 🔷 البته پذیرش ولایت در موارد مختلف مصادیق دیگه ای ه
❣﷽❣ 151 10 🔻 📌 یکی از مثال های تلخ در این زمینه، قاتلِ نامرد امیرالمومنین علی(ع)هست. ⭕️ ابن ملجم یه "بچه مذهبی"بود. شخصی بود که توی مدینه بزرگترین کلاس های قرآن و احکام رو داشت... 😒 🌺✍ امیرالمؤمنین (ع)به والی و حاکم یمن نامه نوشت و فرمود که ده نفر از بهترین های خودتون رو انتخاب کنید و نزد ما بفرستید. 🔷 اهل یمن اول صد نفر از خوبان خودشون رو انتخاب کردند و از بین اون ها 70 نفر و بعد هم 30 نفر رو جدا کردند. 🔸در نهایت ده نفر از بهترین ها رو انتخاب کردن و خدمت حضرت فرستادند. وقتی این ده نفر به خدمت حضرت رسیدن، بهترینِ خودشون رو جلو فرستادن تا با حضرت صحبت کنه. 🔺اون شخص جلو رفت و شروع کرد در مدح امیرالمؤمنین صحبتای زیبایی بکنه. وقتی صحبتاش تموم شد حضرت نام اون رو پرسید. 🔺اون شخص گفت: من ابن ملجم مرادی هستم... 🌺 اینجا بود که امیرالمومنین علی (ع)یه دستش رو گذاشت روی دست دیگرش و فرمود: "انا لله و انا الیه الراجعون...." 🕋🌷✨ ⭕️ ابن ملجم گفت: آقا جان چیزی شده؟ چرا ناراحت شدید؟ 🌷 حضرت فرمود: تو یه روزی در یه ماه رمضانی محاسنم رو به خون سرم خضاب خواهی کرد....... 💢 ابن ملجم آشفته شد و گفت: آقا به خدا من شما رو دوست دارم. مگه میشه؟ تمام دنیا فدای یه تار موی شما و... 🚫 بعدها همین آدم میشه پست ترین موجود تاریخ بشریت.طوری که در جهنم مقامش از شیطان هم پست تر هست...🔥🔥 ✅ کسی که در راه دین قدم میذاره باید خیلی مراقب خودش باشه چون اگه توی رد بشه، "خیلی بد"میشه. ⭕️ انقدر بد میشه و جنایت میکنه که بی دین ها هم همچین جنایاتی نمیکنن..... 🚫🔥 مثل تکفیری ها و داعشی ها و منافقین و صهیونیست ها. 👆 اینا همشون دارن اما چون در امتحان ولایت رد شدن، بزرگ ترین جنایات تاریخ بشر رو رقم میزنن؛ 👥🔥 درست مثل مردم کوفه که با اینکه مذهبی بودن اما دردناک ترین جنایت تاریخ یعنی حادثۀ رو رقم زدند..... ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_59285469.mp3
4.38M
⏯پادكست 🎧با موضوع #سبک_زندگی_منتظران 8⃣ 🎤استاد #ملایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سیره_شهدا 🔸مثل بچه #بسیجی ها زندگی میکرد خیلی ساده و به دور از تجملات. نمی پذیرفت درخانه حتی مبل🛋
💠 شهادت مزد پرکاری 🌷مثل هرسال در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهادت #شهید_باکری مراسم گرفته بودند. سخنران مراسم حاج #قاسم_سلیمانی بود. با محمودرضا رفتیم و نشستیم طبقه بالا. به زحمت جایی روی لبه يكى از پله ها پیدا کردیم و نشستیم. 🌷با محمودرضا حرف می زدم ولی حاج قاسم که روی سن آمد محمودرضا سكوت كرد و دیگر حرف نمی زد. بعد از برنامه، به محمودرضا گفتم: «کاش می شد حاج قاسم را از نزدیک ببینیم.» گفت: «من خجالت می کشم وقتی توی صورت حاج قاسم نگاه می كنم؛ چهره اش خیلی خسته و تكيده است.» محمودرضا خودش هم این مجاهده و پركاری را داشت. 🌷این اواخر يكبار گفت: «من يكبار پیش حاج قاسم برای بچه ها حرف می زدم، گفتم بچه ها من این طور فهمیده ام که خداوند شهادت را به کسانی می دهد که پركارهستند و شهدای ما غالبا این طور بوده اند.» بعد گفت: «حاج قاسم این حرف را تأیید کرد و گفت بله همین طوره.» راوی: برادر شهید #شهید_محمودرضا_بیضایی 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷ماهی یڪ بار ... بچه‌های مدرسه‌ جبل عامل رو جمع می ‌ڪرد، می رفتند و #زباله ‌هـای شهر رو جمـع آوری
#سیره_شھید ســال دوم یک #اسـتاد داشــتیم گیرداده بود همه باید #کراوات بزنند سرامتحان،"چـمران" کراوات نزد، استاد دونـمره ازش کم کرد شد هــجده #بالا‌تـرین نمـره... #شهید_مصطفی_چمران🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 4⃣2⃣ #قسمت_بیست_وچهارم 📖چ
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 5⃣2⃣ 📖نیت کرده بودیم که اگر خدا به اندازه یک تیم فوتبال هم به ما داد، اول اسمش را محمد♥️ بگذاریم. گفتم بگذاریم ؛ به خاطر خوابم؛ اما تو از کجا میدانی پسر است؟ جوابم را نداد. 📖چند سال بعد که را باردار شدم هم میدانست فرزندمان دختر است. مامان و اقاجون کنارم بودند، اما از این دلتنگیم💔 برای ایوب کم نمیکرد. روزها با گریه مینشستم، شش هفت برگه امتحانی برایش مینوشتم📝 ولی باز هم روز ب نظرم کشدار و تمام ناشدنی بود. 📖تلفن میزد. همین که صدایش را شنیدم، بغض گلویم راگرفت، "سلام ایوب" ذوق کرد😍 گفت: را که میشنوم، انگار همه دنیا را به من داده اند. زدم زیر گریه "کجایی ایوب؟ پس کی برمیگردی؟" -میدانی چند روز است از هم دوریم؟ من حساب دقیقش را دارم؛ دقیقا بیست و پنج روز📆 📖حرفی نزدم. صدای گریه ام را میشنید -شهلا ولی دنیـ🌏ـا خیلی کوچک تر از ان است ک تو فکرش را میکنی. تو فکر میکنی من الان کجا هستم؟ با گریه گفتم: خب معلومه، تو ، من تهران، خیلی از هم دوریم ایوب. -نه شهلا، مگر همان ماهی🌝 ک بالای سر تو است بالای سر من نیس؟ 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 6⃣2⃣ 📖نامه اش💌 از انگلیس رسید. "خب شدنمان چشمم را روشن کرد. همسر عزیزم♥️ شرمنده که در این وضع در کنارت نیستم. تو خوب میدانی که نبودنم بی علت نیست و اینجا برای درمان هستم. 📖خیلی نگران حالت هستم. من را از خودت بی خبر نگذار. امیدوارم همیشه زنده و سالم باشی و سایه ات بالای سرم باشد.... بعد از ایوب برگشت. از ریز و درشت اتفاقاتی که برایش افتاده بود تعریف میکرد. 📖میگفت: عادت کرده ام مثل پروانه🦋 دورم بگردی، همیشه کنارم باشی توی بیمارستان با ان همه پرستار و امکانات راحت نبودم. با لبخند نگاهش کردم☺️ تکیه داد به پشتی 📖+شهلا؟ این خانم ها خود به خود رنگی نیست، هست⁉️ چشم هایم را ریز کردم😑 -چشمم روشن!!......کدام خانم ها؟ +خانم های اینجا و انجا که بودم😁 📖خنده ام گرفت. -نخیر مال خودشان نیست، میکنند. +خب، تو چرا نمیکنی؟ -چون خرج داره حاج اقا. فردایش از ایوب پول گرفتم و را رنگ کردم. 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
منم-باید-برم-تنظیم-دیجیتال.mp3
2.41M
🎵 #صوت_شهدایی #وصیت_شهدا📝 ❤️خون گلوی من، تو دست تو امانته ❤️برادرم بدون، چه باری روی شونته 🎤 #سیدرضا #نریمانی 🎤 #میلاد #هارونی خیلی زیباس👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✮باشد حرام 🚫 ❣شیر #حلالی که خورده ام ✮روزی اگر ❣ز #خون شما ساده بگذرم😔 #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ ✨در هوای #عشق تو پروانه وار 💞پرزنیمـ🕊 در لابلای #انتظار ✨ #کی_میآیی⁉️ ای امیر لحظه ها 💞تا بگردد خوش به حال روزگار #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
جـهان با خنده هایتـــــ صورتـــــ زیباتـرے دارد بخنــــــــــد! این خنـده هاے"مـــــاه" کلـے مشتـــری دارد #شهید_روح_الله_قربانی #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - مراقب کمین ها شیطان باشید - حجت الاسلام عالی.mp3
3.48M
♨️مراقب کمین های شیطان باشید 👌 #سخنرانی شنیدنی 🎤حجت الاسلام #عالی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍉 دورهمی با طعم هندوانه 🍉 #شهید_حسین_خرازی و همرزمان 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خواب_شهید_محمد_مسرور 🌸من يك شب #خواب ديدم كه در خانه اي قرار داشتم ومي خواستم #وضو بگيرم در نظرم
💠 من خسته شده ام! 🔹هم رزمان محمد تعریف می کنند که روز چهلمی که در سوریه بودیم با محمد در صف تلفن ایستاده بودیم. ناگهان، محمد گفته بود: «دیگه خسته شدم.» 🔸یکی از همرزمانش ناراحت می شود و می گوید: «محمد چرا این حرف را می زنی؟ ما از زن و فرزند و خانواده گذشته ایم، آمده ایم اینجا برای دفاع از دینمان. آن وقت تو می گویی خسته شده ام.» 🔹« محمد همان موقع با لبخند همیشگی که برلب داشته بود، گفته بود: «از اینجا ماندن خسته نشده ام. از این خسته شده ام که ۴۰ روز است اینجایم و هنوز دینم را به اربابم ادا نکرده ام.» #شهید_محمد_مسرور🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆👆 🌠 بهترین فرصته برای دعای دست جمعی فرج امام زمان(عج) 👌مبادا از دست بدین.... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣خدایا #شهادت را نصیبم کن، دلم برای #حسین_خرازی پر میکشد🕊 دلم برای شهـ🌷ـدا پرمیکشد ❣دنیا را رها کنی
🕊🌷 🌷🕊 🌾ارادت خاصي به حضرت صديقه طاهره (سلام ا... عليها)💖 داشت. به نام حضرت، مجلس زياد مي‌گرفت. چند تا مسجد و فاطميه هم به نام و ياد بي‌بي ساخت🕌 🌾توي مجالس روضه، هر بار كه ذكري از مصيبت‌هاي مي‌شد، قطرات اشك پهناي صورتش😭 را مي‌گرفت و بر زمين مي‌ريخت. 🌾خدا رحمت كند شهيد محسن اسدي🌷 را، افسر همراه حاجي بود. براي ضبط صحبت‌هاي ، هميشه يك واكمن📻 همراه خودش داشت، چند لحظه قبل از هواپيما🛩 همان واكمن را روشن كرده بود و چند جمله راجع به اوضاع و احوال خودشان گفته بود. 🌾درست در لحظه‌هاي سقوط، صداي و رساي حاجي بلند مي‌شود كه مي‌گويد: بفرست. همه صلوات🌺 مي‌فرستند. در آن نوار📼 آخرين ذكري كه از حاجي و ديگران در لحظه‌ي سقوط هواپيما شنيده مي‌شود، ذكر مقدس « .فاطمه.زهرا » است. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا