eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
5.5هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ تا ابد منتظر دولت تو تا نمایان شود آن روشنی✨ طلعت تو تا ابد منتظرم تا برسد وقت تا ببینم به جهان موهبت وشوکت تو😍 مترصد شده ام لحظه به لحظه همه جا بشنوم تا که مگر یک خبر از نهضت 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
و هر از راه می رسد با نگاه خورشیـ☀️ـد روی چشم هایت پلک بگشا زیبایی💖 آن چنان که آفتاب هر صبح، به حسادت می کند! تو از او، بیدار می شوی و به من می دهی😍 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️سزای دل شکستن بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸مهدی بود. آن قدر ساده و بی‌تکلف که وقتی میان جمع👥 می‌نشست، اگر نمی‌شناختی‌اش، نمی‌توانستی تشخیص بدهی کدام است. 🔸خودش را قاطی می‌دانست. گاهی که کارهایش سبک‌تر بود، با بچه‌ها فوتبال⚽️ هم بازی می‌کرد. راوی: سردار جمال بابا مرادی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه یونس✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔰روایت همسر شهید از رویای صادقه یدالله: 🔸روزی که به همراه مادرش برای آمدند. گفت می خواهد با من به تنهایی👤 صحبت کند. چند مورد از خودش و از کارش گفت و خواست جواب من رو بدونه. 🔹برام عجیب بود که چطور هیچ و ملاکی مطرح نکرد❌ بعد ازدواج گفت: چند سال پیش، تو رو توی دیدم که "لباس سبز" تنت بود وبهم گفتن همسر آیندت این خانم هست. 🔸اون روزی که من رفته بودم مسجد جامع و برای "اولین بار" ایشان و مادرش من را دیدند، زیر چادر تنم بود. قبل رفتن به سوریه هم برام لباس سبز خرید🛍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸در ایست بازرسی‌هایی که برگزار می‌کردیم خیلی خوش رو، خوش خنده😍 و مهربان بود. 🔹از هر کدام از رفقایش👥 بپرسید، اولین نکته ای که از این به یادشان می آید بود که همیشه بر صورتش حک شده بود و رنگ وبوی شهدا🌷 را داشت. 🔸در برنامه های ایست و بازرسی ای که در می گذاشتیم. وقتی مجرم یا متهمی را دستگیر میکردیم به هیچ وجه اهانت نمی‌کرد❌ و می‌گفت ماست با برخورد مناسب این ها را اصلاح کنیم. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کار مادری که جوان خودش را دسته گلش🌷 را که باآن محبت به ثمر رسانده به طرف میدان جنگ می فرستد، ازکار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست این حرکت، حرکت زینب گون درانقلاب مابود. تاریخ تولد: ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ تاریخ شهادت: 4آذر ماه سال 1394 محل شهادت: سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؟3⃣1⃣ 🔻 🔰با محبت هم راحتی‌ها افزایش می‌یابد هم سختی‌ها بهتر تحمل می‌شود 🔻محبت خدا، اولیاء خدا و خلق خدا درهم‌تنیده و افزایندۀ یکدیگرند 🔰با محبت برخورد کن تا همه به تو محبت ‌کنند 🔻محبت به امام حسین(ع) عالی‌ترین نوع محبت است 🔰بیشترین خطای ما این است که با «راحت‌طلبیِ مطلق» زندگی‌مان را به‌هم می‌ریزیم، لذا اولین مسئولیت ما «کنترل راحت‌طلبی» است _ 🔰 💠با اینکه راحت‌طلبی اولین انگیزۀ آدم است، ولی انسان‌ها غالباً موجب سلب راحتی خود می‌شوند! به‌حدی که می‌شود گفت: دین آمده است تا ‌کمی راحت‌تر و آسوده‌تر زندگی کنیم. 🔶بیشترین خطای ما این است که با «راحت‌طلبی مطلق» زندگی‌مان را به‌هم می‌ریزیم! لذا اولین مسئولیت ما کنترل راحت‌طلبی است. یعنی هم با راحت‌طلبی مبارزه کنیم و هم برای خودمان راحتی فراهم کنیم. 💠راه‌های رسیدن به آسودگی که تا اینجای بحث، بیان کردیم: 1️⃣ فکرکردن: با تفکر، بهتر می‌شود ناراحتی را برطرف کرد. 2️⃣ پذیرش ضرورت رنج و سختی در دنیا 3️⃣ حالا که سختی‌ها اجتناب‌ناپذیرند و فلسفۀ خوبی دارند، بعضی از سختی‌ها را خودت بپذیر! 4️⃣ درک فلسفۀ رنج: رنج گاهی شما را رشد می‌دهد و به خدا نزدیک می‌کند، گاهی هم عیب‌های شما را کم می‌کند! 🔶در میان راه‌هایی که برای رسیدن به آسودگی هست؛ یکی از شاه‌راه‌ها و راه‌های باعظمت «محبت» است. با محبت نه‌تنها راحتی‌ها افزایش می‌یابد، بلکه سختی‌ها هم بهتر تحمل می‌شود. محبت خدا، محبت اولیاء خدا و محبت خلق خدا درهم‌تنیده و افزایندۀ یکدیگرند. محبت خدا و اولیائش سختیِ راه خدا را آسان می‌کند، محبت خلق خدا نیز سختی‌هایی را که از جانب مردم می‌رسد، آسان می‌کند. محبت امام حسین(ع) و شرکت در عزای او محبت ما را به دیگران هم بیشتر می‌کند. 💠ما نتوانسته‌ایم مکتب امام حسین(ع) را معرفی کنیم و محبتش را به جهانیان بچشانیم. خود امام حسین(ع) محبتش را به ما چشانده و همه را با محبت در مجالس روضه جمع می‌کند و می‌خواهد ما هم با خدا و خلق او بامحبت باشیم، تا معنویت و زندگی مادی و اجتماعی‌مان درست شود. 🔶محبت، اولین و آخرین و مؤثرترین راه آدم‌شدن است. محبت به امام حسین(ع) عالی‌ترین نوع محبت است، بیشتر غرق محبتش بشویم تا به همۀ خیر دنیا و آخرت برسیم؛ هم محبت‌مان به مردم بالا می‌رود، هم سختی‌ها کم می‌شود. 💠چرا هر هفته روضه نمی‌رویم؟ حضرت زهرا(س) لااقل هفته‌ای دو بار پیاده آن‌همه راه تا کنار قبر حمزۀ سیدالشهدا می‌رفت و گریه می‌کرد تا به ما یاد ‌بدهد حسین(ع) را فراموش نکنیم! حسین(ع) برای این محبت، کم هزینه نکرده است! از محبت امام حسین(ع) استفاده کنید. 🔶یکی از کارهایی که روضه‌های کربلا می‌کند افزایش محبت اعضای خانواده است! چون اصل روضه‌ها خانوادگی است، خانواده برای هم فدا می‌شوند؛ برادر، پسر، عمو، برادرزاده و... روضه خانوادگی آثار و برکات فراوانی دارد. 💠امام سجاد(ع) به زُهْری فرمود: چرا مردم را مثل خانواده‌ات تلقی نمی‌کنی؟ «وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِينَ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَيْتِكَ...» (احتجاج/2/ 320) بعد توضیح می‌دهد که در این صورت باید بزرگ‌ترها را مانند پدر و مادرِ خود بدانی، کوچک‌ترها را جای فرزند خودت بگذاری و همسالان را برادر خود بشماری. وقتی آنها را خانواده خودت بدانی به کدام‌یک از آنها دوست داری ظلم کنی؟! کدام‌شان را دوست داری نفرین کنی؟! آبروی کدام‌یک را حاضری ببری؟! 🔶بعد می‌فرماید: «وَ إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ...» وقتی ابلیس به تو القاء کرد که «بهتر از مسلمان دیگری هستی!» اگر او سنش بیشتر است، بگو ایمان و عمل صالح او بیشتر است، اگر سنش کمتر است، بگو گناه من بیشتر است و اگر هم‌سن توست، بگو من به گناه خود یقین و به گناه او شک دارم؛ پس او بهتر از من است! اگر مردم به تو احترام گذاشتند، بگو «از خوبی آنهاست» اگر با تو نامهربانی کردند، بگو «به‌خاطر بدیِ من است» 💠اگر با همه مثل خانواده‌ات مهربان باشی، عیشت آسان می‌شود، دوستانت زیاد می‌شوند، دشمنانت کم می‌شوند، از خوبی‌شان خوشحال می‌شوی و از بدی‌شان ناراحت نمی‌شوی! 🔶امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: اگر انتظار داری پدرت، پسرت یا هرکسی به تو خیری برساند، در دلت هم نگو «چرا مرا کمک نمی‌کند؟!» توجیه کن و بگو: لابد وقت ندارد، پول ندارد و... یعنی مثبت بگو؛ یک‌دفعه می‌بینی کمکت کرد! (...فَلَا يَذْكُرْهُ إِلَّا بِخَيْرٍ؛ کشف‌الغمه/2/242) (...مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إِلَيْهِ؛ ارشادالقلوب/1/135) اینها روش «آسوده زندگی کردن» است، با محبت برخورد کن تا همه به تو محبت ‌کنند. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
12 📿 💢شفای دل‌ها کاهش غصه‌ها راحتی و نشاط روح افزایش رزقِ مادی و معنوی برداشتن موانع مادی و معنوی باز شدن انقباضات و گره‌های نَفْس و .... از جمله آثار ! 👆 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📌شهیدآوینی: من هرگز اجازه نمی دم صدای حاج همت گم شود❌ این سردار خیبر قلعه قلب مرا♥️ هم فتح کرد ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اين معادلات منطقه را جابه‌جا كرد، همانقدر كه در مقابل دشمن مستحكم و قوى بود💪 همانقدر هم بود. را از این جهان کم می‌کند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧مداحی شهدایی 🔸وقتی دلم پر میزنه 🔹باز رو میخواد 🎤مداح: 💢مقام معظم رهبری: ، يعنى وارد شدن در حريم خلوت الهى. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نگاہ کن چه زیـبا از خوابـش برده ای شهیـــد🌷 دعایی کن🤲 که ما از خستـگیِ خوابمـان نبـرد و از قافله ی جا نمانیم😔 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ گل سپید🌸 همیشه بهار! می آیی برای رونق این لاله زار هنوز نبض دلم💓 این سؤال را دارد که با شروع کدامین می آیی؟ به پاس این همه آلاله هم شده بی شک به شهر مردم می آیی سپیده سرزده🌥ای آفتاب من پس کی به چشم روشنی این دیار ؟ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آفتاب ! پلکِ نازکِ آبیِ خواب بیداری لبخندهای من😍 هر در بستری از مهتاب و ستاره بر می خیزی، تا جهانی، به پاشویه ی بیندیشد 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️برای رهایی از بلا چه کنیم؟! بسیار شنیدنی👌 🎙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
۴ سال می گذرد از آخرین عکسی که ازتو گرفتیم📸 از آخرین دیدار 14 فروردین رفتی و در جواب با قاطعیت گفتی یک هفته دیگر برمی گردی🚶‍♂ و درست یک هفته بعد شدی و برگشتی🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
2⃣4⃣2⃣1⃣ 🌷 💠آخرین دیدار 🔰عصر 14فروردین 95 بود، جلسه دورهمی خانمای خونه آبجی حمیده. محمدتقی هم خانمش رو آورد. غروب شد🏜 محمدتقی دوباره اومد اونجا با لباس کار گفتیم چرا لباس کار پوشیدی⁉️ 🔰گفت: می خواستم برم شالیزار🌾 به بابا کمک کنم که زمین رو برای نشا آماده کنه، که زنگ زد وگفت: نیا🚷 ما داریم میایم خونه. اون روز ما خواهر برادرا دور هم جمع بودیم و کلی با هم میگفتیم و . 🔰گوشی محمدتقی زنگ خورد📳 پشت خط یکی از دوستاش بود که برای زنگ زده بود؛ وقتی صحبتاش تموم شد، گفتم دوستت بود؟ می خواست بره ازت خداحافظی کرد⁉️ گفت آره...بعد سرش و پایین آورد و با تکون داد. لبخندی زد، به ما نگاهی کرد وگفت: ماموریت..!! 🔰آخه کردستان وکرمانشاه و....این جور جا هم شدن ماموریت؟؟!!😏 گفتم پس بنظر تو ماموریت ؟ سوریه؟؟؟!! با همون لبخند نگام کرد وبا صلابت گفت: "وسسطططط تلاویو" بند دلم یهو پاره شد. چیا تو سرش بود😢 🔰چند ساعتی با هم بودیم، بعد هر کدوممون رفتیم خونه هامون🏘 حدود ساعت یازده ونیم شب بود که اومد خونمون؛ اون شب عارفه بود. بچه‌ها داشتن کیک🎂 میخوردن. اومد تو. گفت: به به تنهایی ها رو میخورین!! بعد شروع کرد کیک های ته مونده بشقاب بچه‌ها رو میخورد. 🔰گفتم داداش این دهنی بچه هاست؛ صبرکن برات یه بشقاب کیک بیارم🍰 گفت نه...نه...اسراف میشه، اینجوری بیشتر می چسبه😋 بهش گفتم چرا تنها اومدی؟ زنداداش نرگس وذ جون و چرا نیاوردی؟ از جاش بلند شد وگفت: عجله داشتم اومدم . گفتم کجا به سلامتی❓ 🔰نگاهی بهم کرد، نمیدونست چجوری بهم بگه‼️ اینجور موقع ها حالت بخصوصی داشت، هرکی داداش و میشناسه میدونه چه حالتی میشد این جور مواقع. دستاش و رو هم میزاشت روی دلش، کمی سرش رو پایین می نداخت. با احساسی توی صورتش بود☺️ و... 🔰این حالت رو که میگرفت، همیشه میکردم، اما اون شب یهو دلم ریخت😥 وقتی گفت می خوام برم دنیا روسرم چرخید. بغض کرده بودم، نمیتونستم حرف بزنم😔 فقط به زور گفتم ما که تا چند ساعت پیش باهم بودیم، چرا چیزی نگفته بودی! گفت ای شد.. 🔰خیلی سعی کردم گریه نکنم😭شوهرم یواشکی بهم اشاره میکرد که نکنم. مادرمون هم همیشه سفارشمون میکرد که هر وقت میره ماموریت گریه نکنین❌ موقع خداحافظی. بچه ام دلش میگیره. اون شب واقعاً نتونستم خودمو کنترل کنم😭 اومد جلو بغلم کرد، یهو بغضم ترکید. 🔰شوهر وبچه هامم زدن زیر گریه. قد من به سینه ش میرسید هی می بوسیدمش هم سرمو میبوسید. خودشم بغض کرده بود اشکش در اومده بود😢 گفت: آبجی تو رو خدا منو شرمنده نکن وقتی اینجوری میشی، دلم میگیره💔 گفتم داداش گلمی، خدا نکنه شرمنده باشی!! مابه تو و شغلت میکنیم. 🔰گریه م فقط از سر دلتنگیه دست خودم نیست. گفت آبجی جون نباش، ایندفعه زیادطول نمیکشه🚫 گفتم: گولم نزن؛ دفعه قبل نزدیک دو ماه بودی. گفت باورکن این دفعه فرق میکنه، قول میدم دیگه خونه باشم. اگه مستقیم از خودش نمی شنیدم شاید بعدا باورم نمیشد. ولی خیلی محکم و قاطع گفت: هفت روز دیگه . نگفت حدودا مثلاً هفت هشت روز دیگه ممکنه بیام؛ فقط گفت هفت روز📆 دیگه میام ومثل همیشه سر قولش بود😔 🔰تا دم در باهاش رفتم هی میرفت و برمیگشت نگام میکردو با میگفت خداحافظ. رفت وگفت برم از آبجی محبوبه هم خداحافظی👋 کنم. از در که رفت بیرون شروع کرد به دویدن🏃‍♂ دلم می خواست یواش بره من بتونم بیشتر اما دوید و دقیقه ای نشد که از جلو چشمام رفت و رفت و.... .....😞 و دیگه هیچوقت اون خنده ها وصورت زیباش وندیدم.. اون بود تا هفت روز دیگه که برگشت ومن دیدمش اما کجا⁉️ چه طوری..😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم به يک دم غم زمانه نداشت که اين پرنده🕊خوش نغمه درپناه توبود بلور اشک به چشمم شکست وقت که اولين غم من، آخرين نگاه تو بود😭 14فروردین 95 نگاهها، آخرین دیدار.. وآخرین خداحافظی از خانواده وعزیزانش..👆😔 ۴ سال پیش در چنین روزی ..🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh۶