🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 7⃣2⃣ #قسمت_بیست_وهفتم بهار پاڪت آبمیوہ رو بہ سمتم گرفت و گفت: _دی
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
8⃣2⃣ #قسمت_بیست_وهشتم
روسرے نیلے💜 رنگے برداشتم،
بہ سبڪ لبنانے سر ڪردم،مادرم وارد اتاق شد با حرص گفت:😬
_بدو دیگہ!
از تو آینہ نگاهش ڪردم و گفتم:
_حرص نخور پیر میشیا!😊
فڪرم درگیر بود،درگیر آبروریزے بنیامین!😒 بنیامین باعث شدہ بود طلبہ ها از سهیلے فاصلہ بگیرن و هردفعہ ڪہ مے بیننش بد نگاهش ڪنن!😟😕
پخش شدہ بود سهیلے با من ارتباط دارہ، 😥 عڪسے هم ڪہ بنیامین تو راهروے خلوت گرفتہ بود با اینڪہ بے ربط و مسخرہ بود ڪامل ڪنندہ بساط جماعت خالہ زنڪ و بے فڪر بود!😣
اما سهیلے ساڪت بود، چیزے درمورد ماجراے من و بنیامین نگفت!
دستے نشست روے شونہ م،از فڪر اومدم بیرون.
_هانیہ خوبے؟😟
میدونستم منظورش چیہ! فڪر مے ڪرد چون براے دیدن دختر امین و مریم میریم ناراحتم!😕
همونطور ڪہ بہ سمت تخت خواب مے رفتم گفتم:
_براے اون چیزے ڪہ فڪر مے ڪنے ناراحت نیستم!😊
چادرم رو از روے تخت برداشتم و سر ڪردم.
_بریم؟😌
با شڪ نگاهم ڪرد و گفت:
_بیا!
عروسڪے ڪہ براے دختر👼 امین خریدہ بودم،از روے میزم برداشتم با لبخند😊 نگاهش ڪردم،
این ڪادو میتونست تموم ڪنندہ تمام احساس من بہ گذشتہ باشہ!
همراہ مادرم از خونہ خارج شدیم،پیادہ بہ سمت خونہ امین راہ افتادیم،فاصلہ زیادے نبود،پنج دقیقہ بعد رسیدیم، مادرم زنگ رو فشرد،صداے عاطفہ پیچید:
_ڪیہ؟
_ماییم!
در باز شد،از پلہ ها بالا رفتیم و رسیدیم طبقہ سوم، مادرم چند تقہ بہ در 🚪زد، چند لحظہ بعد امین در رو باز ڪرد،
سرم رو انداختم پایین،
هانیہ باید امتحانت رو پس بدے،رها شو دختر! با لبخند سرم رو بلند ڪردم و بہ امین گفتم:
_سلام قدم نو رسیدہ مبارڪ!🙂
بدون اینڪہ نگاهم ڪنہ جواب داد:
_سلام،ممنون بفرمایید داخل!
پشت سر مادرم وارد شدم،خالہ فاطمہ و مادر مریم بہ استقبالمون اومدن، راهنمایے مون ڪردن بہ اتاق مریم و امین!😊
وارد اتاق شدیم،مریم خواب آلود 😇روے تخت نشستہ بود،با دیدن ما لبخند زد و گفت:
_خوش اومدید!☺️
عاطفہ ڪنارش نشستہ بود و موجود ڪوچولویے👼 رو بغل ڪردہ بود!
ضربان قلبم بالا💗 رفت! رفتم بہ سمت مریم،مردد شدم براے روبوسے!
بے توجہ بہ حس هاے مختلفے ڪہ داشتم مریم رو بوسیدم 😊😘و تبریڪ گفتم!
با مادرم ڪنار تخت نشستیم،امین با بشقاب🍽 و ڪارد وارد اتاق شد، بشقاب و ڪارد رو گذاشت جلومون و دوبارہ رفت بیرون، با ظرف میوہ🍇🍏 برگشت،خم شد براے تعارف میوہ، سیبے برداشتم و زیر لب تشڪر ڪردم!
عاطفہ ڪنارم نشست و گفت:
_خالہ هین هین ببین دخترمونو!😍
نوزاد رو از عاطفہ گرفتم و گفتم:
_اسمش چیہ؟☺️😍
عاطفہ با ذوق نگاهم ڪرد و گفت:
_هستیِ عمہ!
گونہ هستے رو نوازش ڪردم،آروم دم گوشش گفتم:مهم نیست میتونستے دخترم باشے!😊
با مِهر هستے پیوند من براے همیشہ با گذشتہ قطع شد!😌😎
#ادامه_دارد ....
✍نویسنده: #لیلی_سلطانی
Instagram:leilysoltaniii
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
9⃣2⃣ #قسمت_بیست_ونهم
آقاے رسولے رییس دانشگاہ دستے بہ صورتش ڪشید و گفت:
_ڪہ اینطور!😐
دست هاش رو،روے میز بهم گرہ زد و ادامہ داد:
_بنیامین عظیمے پروندہ جالبے ندارہ!فڪرڪنم با این چیزایے هم ڪہ گفتے وقتش شدہ اخراج بشہ!😏
از روے صندلے بلند شدم، ڪیفم رو انداختم روے دوشم.
_هرطور صلاح میدونید،دلم نمیخواد آقاے سهیلے بے گناہ این وسط
بسوزن!😒
آقاے رسولے لبخندے زد 🙂و گفت:
_این وصلہ ها بہ امیرحسین نمے چسبہ! خوب میشناسمش!😊
سرم رو تڪون دادم و گفتم:
_میتونم برم؟
با دست بہ در اشارہ ڪرد و گفت:
_آرہ دخترم ممنون ڪہ اطلاع دادے!
با گفتن خدانگهدار از اتاق خارج شدم، سهیلے رو از دور دیدم ڪہ بہ این سمت مے اومد،آروم بہ سمتش رفتم،چند قدم باهام فاصلہ داشت، با صداے آروم گفتم سلام! زیر لب جواب داد خواست بہ راهش ادامہ بدہ ڪہ گفتم:
_میخواستم باهاتون صحبت ڪنم!
با فاصلہ رو بہ روم ایستاد،دست بہ سینہ جدے،نگاهش رو دوخت پشت سرم! پیرهن ڪرم رنگ یقہ آخوندے با شلوار ڪتان مشڪے پوشیدہ بود،مثل همیشہ مرتب و تمیز!
محڪم اما با تُن آروم گفت:
_درخدمتم اما ممنون میشم از این بہ بعد ڪارے داشتید تو ڪلاس ها بگید!
متعجب😳 نگاهش ڪردم جدے رو بہ رو نگاہ مے ڪرد،منظورش رو خوب فهمیدم، درحالے ڪہ سعے مے ڪردم آروم باشم گفتم:
_عذر میخوام اما عاشق چشم و ابروتون نیستم! خواستم بگم با آقاے رسولے درمورد اتفاقات اخیر صحبت ڪردم.😏
چیزے نگفت،ادامہ دادم:
_همہ چیزو حل مے ڪنن ببخشید ڪہ تو دردسر افتادید.
با ڪنایہ اضافہ ڪردم:
_بہ قدرے براتون آزاردهندہ بودہ ڪہ ذهنتون خستہ شدہ رفتہ سراغ فڪراے بیخودے!😏
دست هاش رو از دور سینہ ش آزاد ڪرد، صورتش رو بہ روے صورتم بود اما چشم هاش من رو نگاہ نمے ڪرد!✋
_خانم هدایتے یہ سوال بپرسم؟
با دلخورے گفتم:
_بفرمایید!
+سوتفاهم هایے ڪہ براے عظیمے پیش اومدہ براے شما ڪہ پیش نیومدہ؟!😐
با چشم هاے 😳گرد شدہ نگاهش ڪردم! فڪر مے ڪرد منظورے دارم ڪہ باهاش صحبت مے ڪنم،خودش ڪمڪ ڪرد!
دلم نمیخواست ماجراے امین اما بہ صورت توهمات این طلبہ شروع بشہ!
بہ قدرے عصبے شدم ڪہ ڪم موندہ بود فحشش بدم!😠😤
صدام رو ڪنترل ڪردم اما با حرص گفتم:😠😬
_براتون نامہ فدایت بشوم ڪہ نفرستادم ڪمڪم ڪنید خودتون دخالت ڪردید!
انگشت اشارہ م رو،رو بہ پایین گرفتم و ادامہ دادم:
_از هرچے فڪر ڪنید ڪمترم اگہ دیگہ تو ڪلاس هاتون شرڪت ڪنم تا توهماتتون بیشتر از این ادامہ پیدا نڪنہ!😠
نگاهش رو دوخت بہ ڪفش هاش آروم گفت:
_منظورے نداشتم اما اینطور بهترہ!😐
نگاہ تندے بهش انداختم و با قدم هاے بلند ازش دور شدم،
با خودش چے فڪر مے ڪرد؟!😠
#ادامه_دارد ....
✍نویسنده: #لیلی_سلطانی
Instagram:leilysoltaniii
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
زمزمه | تو که رفتی،هوای خونمون مه شد - سیدرضا نریمانی.mp3
7.01M
🎧 #مداحی_شهدایی
#سید_رضا_نریمانی 🎤
🔹تو که رفتی، هوای خونمون مه شد
🔸تو که رفتی، گلای آرزوم له شده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وجودش دروطن دشمن شکن بود
❣وچو #فخری زاده خود
⭐️ فخر وطن بود
🖤دریغا رفت آن دانش پژوهی
⭐️که پشتیبان ایران🇮🇷 کهن بود
🖤حظورش مایه #خیر و مباهات ❣امید واعتبارمرد وزن بود
🖤بزرگی کاردانی ارجمندی
⭐️که یک #دانشسرای علم وفن بود
🖤شهید عشق شد🌷 آنسروقدی
❣که چتر سبز گلهای چمن بود
🖤فرشته سیرتی بیکی در ای باغ
⭐️چنان خاری به چشم #اهرمن شد
#شهید_محسن_فخری_زاده
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
درجمع #سپاهت آمدیم و رفتیم
گفتیم که یاری بلدیم و رفتیم😔
گفتی که #اَناالغَریب، هَل مِن ناصِر⁉️
ما نیز فقط سینه زدیم و #رفتیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
از نوشخند گرم تــ♥️ـو
آفاق تازه گشت
#صبـــح بهـار
این لبِ خندان😍
نداشـته است ...
#شهید_هادی_فضلی
لشکر۳۲ انصارالحسین
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 نابغه #گمنام دفاع مقدس
🔸شهید اسحاقی از جمله کسانی بود که کمتر حرف میزد و بیشتر# مطالعه و فکر💭 میکرد و هرگز حاضر نبود از سِمَت و عنوان خود سخنی به میان بیاورد❌
🔹حتی در طول #عملیاتها که سه بار مجروح💔 شد حاضر به بازگشت به شهر خود نشد بلکه اعضای خانواده از #مجروحیتش مطلع شوند.
🔸در طی هفت باراعزام سه سال و هشت ماه و هفت روز در جبهه حضوری #فعال داشت و گزارش مفصلی از عملیاتهای رمضان ، والفجر۱ و ۲ و ۳ و ۴ و کربلای ۳ و ۴ را با قلم خویش✍ به نگارش درآورد.
🔹دانشجوی رشته تاریخ، دانشگاه شهید بهشتی تهران
🔹مسئول #بسیج سپاه رشت
🔹پاسدار نمونه منطقه۳
🔹عضو دفتر سیاسی سپاه تهران
🔹خبرنگار🎤راوی و استراتژیست نابغه دفاع مقدس
🔹مشاور نظامی #فرماندهی لشگر ۱۴ امام حسین علیه السلام
🔹راوی نظامی قرارگاه نصر، قرارگاه نوح نبی (ع) لشگر۳۳ المهدی (عج) و لشگر۱۴ امام حسین علیه السلام
#شهید_سیدمحمد_اسحاقی🌷
شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۹ ،عملیات کربلای ۵
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢 #انتقام #انتقام ... بسم الله قاصم الجبارین 🔰ما جوانان ایرانی از #سپاه مقتدر عزیزمان خواستاریم هم
🛑شمارش معکوس #انتقام_سخت آغاز شد
⭕️ایران بزودی پاسخ سخت وپشیمان کننده ای به رژیم صهیونیستی از بابت #ترور_ناجوانمردانه شهید فخری زاده🌷 خواهد داد، اما اگر #آمریکا بخواهد در حمایت از سگ هار منطقه مرتکب اشتباهی بشود کلیه منافع آمریکا از غرب آسیا،قفقاز،خلیج فارس،دریای عمان،اقیانوس هند، گرفته تا خود ایالات منفجره گستره جغرافیایی ما جهت پاسخ سخت وپشیمان کننده خواهد بود☝️
ازجایی #خواهدخورد که فکرش را هم نمیتواند بکند💥💥
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه شهادت سردارشهید #علیرضا_نظری مدافع حرم
روحش شاد یادش گرامی باد🌺
#سردار_علیرضا_نظری
#شهدای_مدافع_حرم
#بوکمال
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh