❤️ #عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_هفدهم
_همہ خوشحال بودݧ
ماماݧ کہ کلے نذرو نیاز کرده بود از فرداش رفت دنبال اداے نذراش هر روز خونموݧ پر بود از آدمایے کہ براے کمک بہ ماماݧ اومده بودݧ
ایـݧ شلوغے رو دوست نداشتم از طرفے هم خجالت میکشیدم پیششوݧ بشینم هنوز نمیتونستم خوب حرف بزنم لکنت داشتم
باورم نمیشد انقد ضعیف باشم
_بالاخره نذرو نیاز هاے ماماݧ تموم شد
ولے هنوز خواب مـݧ تعبیر نشده بود ینے هنوز چادرے نشده بودم نمیتونستم بہ ماماݧ بگم کہ میخوام چادرے بشم اگہ ازم میپرسید چرا چے باید میگفتم؟؟؟نمیتونستم خوابمو براش تعریف کنم
_ماماݧ بزرگم از،مکہ اومده بود ماماݧ ازم خواست حالا کہ حالم بهتر شده باهاش برم خونشوݧ خیلے وقت بود از خونہ بیروݧ نرفتہ بودم با اصرار هاے ماماݧ قبول کردم
ماماݧ بزرگ وقتے منو دید کلے ذوق کردو بغلم کرد همیشہ منو از بقیہ نوه ها بیشتر دوست داشت میگفت اسماء براے مـݧ یہ چیز دیگست
دست منو گرفت و نشوند پیش خودش و برام از مکہ و جاهایے کہ رفتہ بود تعریف میکرد
مهمونا کہ رفتـݧ مامان بزرگ ساک هارو باز کرد تا سوغاتیا رو بده
_بچه ها از خوشحالے نمیدونستـݧ چیکار باید بکنن
سوغاتیارو یکے یکے داد تا رسید بہ مـݧ یہ روسرے لبنانے صورتے با یہ چادر لبنانے
انگار خوابم تعبیر شده بود
همہ با تعجب بہ سوغاتے مـݧ نگاه میکردݧ و از مامان بزرگ میپرسیدݧ کہ چرا براے اسماء چادر آوردے اسماء کہ چادرے نیست.
_ماماݧ بزرگ هم بهشوݧ با اخم نگاه کرد و گفت سرتوݧ بہ کار خودتوݧ باشہ(خیلے رک بود)
خودمم دلم میخواست بدونم دلیلشو ولے چیزے نپرسیدم
_رفتم اتاق روسرے و چادرو سر کردم یه نگاهی بہ آیینہ انداختم چقد عوض شده بودم ماماݧ اومد داخل اتاق تا منو دید شروع کرد بہ قربوݧ صدقہ رفتـݧ انقد شلوغ کرد همہ اومدݧ تو اتاق ماماݧ بزرگم اومد منو کلے بوس کرد و گفت:
برم براے نوه ے خوشگلم اسفند دود کنم چشم نخوره
منم در پاسخ بہ تعریف همہ لبخند میزدم
ماماݧ درحالے کہ اشک تو چشماش حلقہ زده بود گفت
کاش همیشہ چادر سر کنے
چیزے نگفتم
_اوݧ شب هموݧ خواب قبلیمو دیدم صبح کہ بیدار شدم دلم خواست از خوابم یہ تصویر بکشم....
مداد و کاغذ رو برداشتم چشمامو بستم فقط یہ مرد جووݧ کہ چهرش مشخص نیست میومد تو ذهنم تصمیم گرفت همونو بکشم
(ایـݧ هموݧ نقاشے بود کہ توجہ سجادے رو روز خواستگارے جلب کرده بود)
_ماماݧ میخواست بره خرید ازم خواست باهاش برم منم براے ایـݧ کہ حال و هوام عوض بشہ قبول کردم و آماده شدم از در اتاق کہ میخواستم بیام بیروݧ یاد چادرم افتادم سرش کردم اردلاݧ و بابا وماماݧ وقتے منو دیدݧ باتعجب نگاهم میکردݧ
اردلاݧ اومد سمتم و چادرمو بوسید و گفت اسماء
آرزوم بود تو رو یہ روز با چادر ببینم مواظبش باش
_منم بوسش کردم وگفتم چشم.
بابا و ماماݧ همدیگرو نگاه کردݧ و لبخند زدݧ
اوݧ روز ماماݧ از خوشحالے هر چیزے رو کہ دوست داشتم و برام خرید
دیگہ کم کم شروع کردم بہ درس خوندݧ باید خودمو آماده میکردم براے کنکور کلے عقب بودم
مدرسہ نمیرفتم چوݧ بادیدݧ مینا یاد گذشتم میوفتادم
_اوݧ روز ها خیلے دوست داشتم در مورد شهدا بدونم و تحقیق کنم با یکے از دوستام کہ خیلي تو این خطا بود صحبت کردم حتے خوابمم براش تعریف کردم اونم بهم چند تا کتاب داد و بهم گفت اتفاقا آخر هفتہ قراره دوباره شهید بیارݧ بیا بریم..
#نویسنده✍
#خانوم. #علی_آبادی
ادامــه.دارد....
#توجه 📣📣
#گلچین_مطالب_کانال_شهیدنظرزاده 2⃣
🌺دعوتید به مطالعه #خاطرات_جذاب از شهدا
⭕️برای مطالعه بر روی لینک ها بزنید👇
1⃣🌷شهیدی که بعد شهادت، پدر و مادرش را از حادثه منا در سال 94 نجات داد😢
https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/20590
2⃣🌷رویایی صادقه از حضور شهید بروجردی و شهید ابراهیم هادی در فتنه سال ۷۸ و جمع شدن فتنه به دست شهدا 👌👌
https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/7163
3⃣🌷شهیدی که امام زمان(عج) برایش سربند بست😍😢
https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/14746
4⃣🌷روایتی جذاب از دست گیری یک شهید و آزاد شدن زندانی🤝🌺
https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/11464
5⃣🌷شهید گمنامی که به عنایت شهید_پلارک نامدار شد😍🎋
https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/3800
6⃣🌷راز شهیدی که پنج انگشت سبز به کمرش نقش بست🧤
https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/6854
7⃣🌷 شهیدی که از بهشت به پدرش کمک کرد💚
https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/12306
8⃣🌷روایت جذاب مسلمان شدن یک مسیحی به واسطه یک شهید😇
https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/13919
9⃣🌷دعا کن پسرم بمیره!!!😳، روایتی از گمراهی تا بهشت🌱🕊
https://eitaa.com/ShahidNazarzadeh/6689
🔺بخونید و شادی روح شهدا
صلواتی نثار کنید🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌹 #سلامامامزمانم
سلام بر تو
ای مولایی که دستگیر درماندگانی.
بشتاب ای پناه عالم
که زمین و زمان درمانده شده!
🌼 السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَلَمُ المَنصوبُ
🌼 ...وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ و
🌼 سلام بر تو اي پرچم برافراشته
🌼 سلام بر تو ای فريادرس
🌼 و ای رحمت گسترده
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸کافیست #صبـــح که #چشمانت را باز می کنی
لبخندی😊 بزنی جانم ...
🍃صبــح 🌥که جای #خودش را دارد .ظهر و عصر و شب 🌙هم بخیـر می شود ...
📎#سلام_صبـحتون_شهـدایـی🌺🌱
🌸سڼڳۯټ ڂٳڷي نىښت
🍃سڑدأڔ ڋڸۿا
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌸امروزمان را با نام و یاد شهید مدافع حرم #محمد_مرادی متبرک می کنیم.
🗓امروز :
☀️ یکشنبه ۱۷ مرداد ١۴٠٠
🌙 الأحد ۲۸ ذى الحجة ١٤٤٢
🌲sunday 08 Aug 2021
💫امروز متعلق است به امیرالمؤمنین (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س)
💫 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (١٠٠ بار)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین(١٠٠٠ بار)
- یا فتاح (۴٨٩ بار) برای فتح
📎وقایع مهم امروز:
- روز خبرنگار
🌸در افق آرزوهایم
تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را میبینم...
#تقویم_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطره𓋜
⏎ #هــَمرَزم.شَــهید𖢖⃟
شب قبل از شهادت #بابڪ بود.
یه ماشین مهمات تحویل من بود.
من هم قسمت موشکی بودم و هم نیروی آزاد ادوات.░⃟̶꯭͞ ꯭💣🗡
اون شب هوا واقعا سرد بود.࿐
#بابڪ اومد پیش من گفت:ཽོ
"علی جان توی چادر جا نیست
من بخوابم.پتو هم نیست.✿⃭😕
گفتم :
تو همش از غافله عقبی.ْْْ۪۪۪̽ ̶🙃
بیا پیش من.ღ
گفتم:
بیا این پتو ؛ اینم سوءیچ. ⛓🔑
برو جلو ماشین بخواب، 😅
من عقب میخوابم.★😴
ساعت 3شب من بلند شدم رفتم بیرون
دیدم پتو رو انداخته رو دوش
خودش داره
#نمازمیخونه...⃟ 💭😉
(وقتی میگم ساعت (۳)صبح
یعنی خدا شاهده اینقدر هوا سرده
نمیتونی از پتو بیای بیرون⃟ 🌬❄️ 🤭
گفتم: #بابڪ
با اینکارا شهید نمیشی پسر..😐
حرفی نزد∞͜͡❥•🌸͜͡
منم رفتم خوابیدم.
صبح نیم ساعت زود تر از من رفت
خط و همون روز #شهید.شد.⃟∞😭
💡○•°
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_922130429.mp3
3.33M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۷۱
🎤 استاد #محمد #شجاعی
🔸«حقیقت حیات»
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
May 11
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺باسلام وآرزوی قبولی طاعات وعبادات🔻 📌 برای برگزاری مجلس عزاداری سیدوسالارشهیدان #امام_حسین (علیه ا
🚩مراسم عزاداری دهه اول محرم🚩
💺سخنران:
حجتالاسلام هادی نظری
🎤مداح:
کربلایی حسین شیرمحمدی
کربلایی رضا شریفی
📅زمان:
ازدوشنبه(۱۸ مرداد)بمدت۱۰شب
ساعت شروع۲۰:۴۵
🚪مکان:
#مشهد؛حجاب۲۱؛ بیت شهید نظرزاده(علامت پرچم)
باحضور خواهران وبرادران
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
💢هیئت محبان جوادالائمه (علیه السلام)
🍃🌷🍃🌷
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺باسلام وآرزوی قبولی طاعات وعبادات🔻 📌 برای برگزاری مجلس عزاداری سیدوسالارشهیدان #امام_حسین (علیه ا
🚩مراسم عزاداری دهه اول محرم🚩
💺سخنران:
حجتالاسلام هادی نظری
🎤مداح:
کربلایی حسین شیرمحمدی
کربلایی رضا شریفی
📅زمان:
ازدوشنبه(۱۸ مرداد)بمدت۱۰شب
ساعت شروع۲۰:۴۵
🚪مکان:
#مشهد؛حجاب۲۱؛ بیت شهید نظرزاده(علامت پرچم)
باحضور خواهران وبرادران
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
💢هیئت محبان جوادالائمه (علیه السلام)
🍃🌷🍃🌷
@ShahidNazarzadeh
❇️ سردار شهید قاسم سلیمانے:
مسئولین باید🌷🕊
مقابله با فساد و دوری🍃
از فساد و تجمّلات را✨
شیوهۍ خود قرار دهند.🇮🇷
در دورهۍ حڪومت و🌺
حاڪمیت خود در هر💠
مسئولیتے، احترام به مردم🌸
و خدمت به آنان را عبادت💚
بدانند و خود خدمتگزار واقعے،🌻
توسعهگر ارزشها باشند.🌹
نه با توجیهات واهے،🥀
ارزشها را بایڪوت ڪنند.🏷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
•اسرائیل،🇮🇱🔥
•مثل آدمے مےمونہ ڪہ
•ڪتڪ خورده🥊🥴
•و افتاده گوشہ رینگ✓
ونا نداره ازجایش بلند بشہ،
اما مرتب میگہ بلند شوم
اِل مےڪنم و بِل مےکنم😏👊🏾
#شهیدمحمودرضابیضائے🦋
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹 جمله ماندگار طلبه شهید سید عبدالصمد امام پناه :
*مسلمانان دو قبله دارند*
*کعبه برای عبادت*
*و قدس برای شهادت*
🔹️ولادت : 1348 تبریز
🔸️شهادت : 1375 جنوب لبنان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤️ #عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_هجدهم
خیلے دوست داشتم تو مراسم تشییع شهدا شرکت کنم تا حالا نرفتہ بودم براے همیـن قبول کردم.
کتاب هایے رو کہ زهرا دوستم داده بود و شروع کردم بہ خوندن،خیلے برام جذاب و جالب بود.
وقتے میخوندم کہ با وجود تمام عشق و علاقہ اے کہ بیـن یہ شهید و همسرش وجود داشتہ با ایـن حال بہ جنگ میره و اونو تنها میزاره و در مقابل همسرش صبورانہ منتظر میمونہ و شهادت شوهرشو باعث افتخار میدونہ قلبم بہ درد میومد.
یا پسرے کہ بہ هر قیمتے کہ شده پدر و مادرشو راضے میکرد کہ به جبهہ بره
پسر بچہ هایے کہ تو شناسنامہ هاشون دست میبردند تا اجازه ے رفتـن بہ جبهہ رو بهشون بدن.
دختر بچہ هایے کہ هر شب منتظر برگشت پدرشون،چشمشون بہ نور بود و شهادت پدرشون و باور نمیکرد.
و...
واقعا ایـن ارزش ها قیمت نداره،هر کتابے رو کہ تموم میکردم در موردش یہ نقاشے میکشیدم
یہ بار عکس همون شهید و بر اساس عکسایے کہ تو کتاب بود ، یہ بار عکس دختر بچہ اے منتظر ، یہ بار عکس مادر پیرے کہ قاب عکس پسرش دستشہ و منتظره کہ جنازه ے پسرے رو کہ 20سال براش زحمت کشیده و بزرگش کرده رو براش بیارن.
هوا خیلے گرم بود قرار بود با زهرا بریم بهشت زهرا براے مراسم تشییع شهدا.
خیلے چادر سرکردن برام سخت بود با ایـن کہ چند ماه از چادرے شدنم هم میگذشت ولے بازم سخت بود دیگہ هر جورے کہ بود تحمل کردم و رفتم.
بهشت زهرا خیلے شلوغ بود انگار کل تهران جمع شده بودن اونجا فکر نمیکردم مردم انقدر معتقد باشـن،جدا از اون همہ جور آدم و میشد اونجا دید پیر و جوون،کوچیک و بزرگ،بی حجاب و باحجاب و...
شهدا دل همہ رو با خودشون برده بود.
پیکر شهدا رو آوردن همہ دویدن بہ سمتشون ،یہ عده روے پرچم ایران کہ روی جعبہ رو باهاش پوشونده بودن،یہ چیزایـے مینوشتـن،یہ عده چفیہ هاشونو تبرک میکردن،یہ عده دستشونو گذاشتہ بودن رو جعبہ و یہ چیزایے میگفتـن،در عین حال همشون هم اشک میریختـن
پیرزنے رو دیدم کہ عقب وایساده بود و یہ قاب عکس دستش بود و از گرما بے حال شده بود
رفتم پیشش و ازش پرسیدم:
مادر جان ایـت عکس کیہ؟؟؟
لبخند زد و گفت عکس پسرمہ منتظرشم گفتہ امروز میاد،بطرے آب و دادم بهش و ازش پرسیدم شما از کجا میدونے امروز میاد!؟
گفت:اومد بہ خوابم خودش بهم گفت کہ امروز میاد،بهش گفتم خوب چرا نمیرید جلو!؟
گفت:بهم گفتہ مادر شما وایسا خودم میام دنبالت،اشک تو چشام جم شد،دلم میخواست بهش کمک کنم،بهش گفتم:
مادر جان اخہ ایـن شهدا هویتشون مشخص شده اگہ پسر شمام بود حتما بهتون میگفتـن، جوابمو نداد.
بهش گفتم:
مادر جان شما وایسا اینجا مـن الان میام
رفتم جلو زهرا هم پیشم بود قاطے جمعیت شدیم و هولمون داد،جلو نفهمیدم چیشد سرمو آوردم بالا دیدم کنار جنازه ے شهدام،یہ احساسے بهم دست داد دست خودم نبود، همینطورے اشک از چشام میومد دستمو گذاشتم رو یکے از جعبہ ها یاد اون پیرزن افتادم زیر لب گفتم:خودت کمک کـن بہ اون پیرزن خیلے سختہ انتظار
جمعیت مارو بہ عقب برگردوند با زهرا گشتیم دنبال اون پیرزن،پیداش نکردیم نیم ساعت دنبالش گشتیم اما نبود دیگہ نا امید شده بودیم گفتیم حتما رفتہ داشتیم برمیگشتیم کہ دیدیم یہ عده جمع شدن و آمبولانس هم اومده رفتیم ببینیم چیشده پیرزن اونجا افتاده بود...
#نویسنده✍
#خانوم #علی_آبادی
ادامــه.دارد....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
او حاضر و ما منتظران پنهانیم
هرچند که از غیبت خود میخوانیم
با این همه ای روشنی جاویدان
تا فجر فرج منتظرت می مانیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹تعجیل در فرج #پنج صلوات🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
☆∞🦋∞☆
﷽
سلام
صبح زیباتون شــ🌷ــهدایـے
خورشید را ببین
هرگز به نتیجه طلوعش ڪه
به شب منتهے مےشود فڪر نمیڪند
بےتوقع و گرم و مهربان مےتابد
نه ناامید مےشود و نه دلسرد
#شهدا هم مثل خورشیدند 🌞
به#نتیجه کار فکر نمیکنند این که کار برای خداست👆 خودش کلیه 😍
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸امروزمان را با نام و یاد شهید مدافع حرم #محسن_حججی متبرک می کنیم.
🗓امروز:
☀️ دوشنبه ۱۸ مرداد ١۴٠٠
🌙 الإثنين ۲۹ ذی الحجه ١٤٤٢
Monday 09 Aug 2021🌲
💫 امروز متعلق است به امام حسن و امام حسین علیهما السّلام
💫اذکار روز:
- یا قاضِیَ الْحاجات (١٠٠ مرتبه)
- سبحان الله و الحمدلله (١٠٠٠ مرتبه)
- یا لطیف (١٢٩ مرتبه) برای کثرت مال
📎وقایع مهم امروز:
- روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم
🌸در افق آرزوهایم
تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را میبینم...
#تقویم_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید محسن حججی🖤🥀
☆مناسب برای #استوری و #بک_گراند☆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃چه کرده ای؟ نه تنها آدم ها بلکه #دنیا را به هم ریخته ای....چند روز است نیت می کنم چند خطی از تو بنویسم، دفتر روسیاه می شود و قلم لام تا کام حرفی برای نوشتن ندارد. حتی پای عقربه های ساعت هم برای رسیدن به چنین لحظه ای می لنگد. تو با رفتنت همه را #شرمنده خودشان کردی😔
🍃در #گوگل نامت را جست و جو کردم، آن تصویر معروف دلم را به بازی گرفت. در کودکی مقاتل خواندی و در روزهای جوانی #سرباز ارباب شدی.
🍃چشم های شجاعت در لحظه اسارت، فروغ چشم هایم را گرفت. آن بیابان و آن خیمه ها برایم عصر #عاشورا را تداعی می کند. نمی دانم خارمغیلان در آن بیابان بوده است یا نه اما خداراشکر که خانواده ات طعم اسارت را نچشیدند.
🍃از هر چه بگذرم لب های خشکیده ات #روضه ای است پر از درد، اشک، داغ😭
🍃نمی دانم چه گذشت بر تو از #اسارت تا شهادت اما پیکر جراحت دیده و سر جداشده ات برایم #گودال و زینب مضطر را زنده کرد.
🍃چه شد این چنین شبیه ارباب شدی. چه شد که دل ها را زیر و رو کردی. چه کرده ای که هرگاه به تو می اندیشم #بغض مهمانم می شود و زانوهایم می لرزند🥺
🍃به قول خودت جامعه روز به روز سخت تر شود و #گناه روز به روز پیشرفت می کند و پاک بودن سخت است. تو برای رسیدن به چیزهای خوب تر از خوب هایت گذشتی. برای ما که بین بد و بدتر دست و پا می زنیم دعا کن.
🍃حافظ آیه های نور، تو را قسم به آن #مصحف_شریف، برای شفای دل های مرده ما اندکی یا من اسمه دوا بخوان. درد داریم و درمان گم کرده ایم😔
🍃راستی #شهادتت_مبارک خادم المهدی. دعای فرج بخوان تا برسد فرشته نجات این روزهای #ظلمت.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی
📅تاریخ تولد : ۲۱ تیر ۱۳۷۰
📅تاریخ شهادت : ۱۸ مرداد ۱۳۹۶.منطقه التنف مرز بین سوریه وعراق
📅تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : نجف آباد اصفهان
#صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh