#نجوا_با_شهدا💞
لُکنت فقط از کارماندنِ زبان نیست..!!
چشمها هم گاهی روۍ یک چهره
گیر میکنند ...
﴿❀#شهید_علی_خلیلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤️ #حرف_دل | سپهبد صیاد شیرازی
🌟 « پروردگارا! رفتن در دست توست، من نميدانم چه موقع خواهم رفت ولي ميدانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آنقدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فيض شهادت برسم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5911174871148135763.mp3
7M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۱۰
🎤 حجتالاسلام #جعفری
🔸«کدامین آیه را دروغ میپندارید»🔸
🔹«قسمت هشتم»🔹
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
با سلام و عرض ادب 🙋♂ خدمت همگی همراهان عزیز و همیشگی کانال #شهید نظرزاده 🌹 و همچنین عزیزانی که تازه به ما پیوستند 😍❤️
جدیدا طبق همفکری انجام شده 👥 به این نتیجه رسیدیم که رمان شهدایی هرشب ساعت ۲۱ به ساعت ۲۰ تغییر کند 🕗 و ساعت ۲۱ #شبتون_شهدایی و ویدیو های اخلاقی و#مهدوی و شهدایی گزاشته شود 👌
باتشکر از همه شما عزیزان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#کلام_ناب
🔵خوابش را دیدم، گفتم:
چگونه توفیق شهادت
پیدا کردی؟!
گفت:
از آنچه دلم میخواست،
گذشتم!
🌷شهید سیدمجتبی علمدار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤️ #عاشقانه_دو_مدافع❤️
#قسمت_پنجاه_و_سوم
بس کن اسماء !!!
دستم گذاشتم رو سرمو به دیوار تکیه دادم
علی از جاش بلند شد رفت سمت در ، یکدفعه وایساد و برگشت سمت من
به حرکاتش نگاه میکردم
- اومد پیشم نشست و با ناراحتی گفت:!اسماء یعنی اگه موقع خواستگاری
بهت میگفتم که احتمال داره برم سوریه قبول نمیکردی؟
نگاهمو ازش دزدیدم و به دستام دوختم
قلبم به تپش افتاده بود ، نمیدونستم چه جوابی باید بدم
چونم گرفت و سرمو آورد بالا اشک تو چشماش حلقه زده بود
سوالشو دوباره تکرار کرد
ایندفعه یه بغضی تو صداش بود طاقت نیوردم دستشو گرفتم و گفتم:قبول
میکردم علی مثل الان که...
- که چی؟
بغضم ترکید ، توهمون حالت گفتم ، مثل الان که راضی شدم بری
باورم نمیشد این حرفو من زدم
کاش میشد حرفمو پس بگیرم
کاش زمان فقط یک دقیقه به عقب برمیگشت
علی اشکامو پاک کردو سرمو چسبوند به سینش
دوباره صدای قلبش میشنیدم پشیمون شدم از حرفی که زدم
تو دلم گفتم:الان وقت درآغوش گرفتنم نبود علی، داری پشیمونم میکنی،
چطوری ازت دل بکنم چطوری؟؟؟
باصداش به خودم اومدم
_ اسماء اینطوری راضی شدی با گریه و اشک با چشمای غمگین؟
فایده ای نداشت من حرفمو زده بودم نمیتونستم پسش بگیرم
ازش جدا شدم سرمو انداختم پایین و گفتم:من تصمیممو گرفتم
فقط بگو کی میخوای بری
بگو به جون علی راضیم بری ؟؟؟
- إ علی گفتم راضیم دیگه این حرفا یعنی چی؟
بگو به جون علی !
- علی داری پشیمونم میکنیا
دیگه چیزی نگفت
_ علی نمیخوای بگی کی میخوای بری
آهی کشید و آروم گفت:جمعه شب ...
پس واقعیت داشت رفتنش
تو این یکی دوماه دنبال کاراش بود
به من چیزی نگفته بود
چرا؟؟
احساس کردم سرم داره گیج میره
نشستم رو صندلی و چشمامو بستم
زمان از دستم خارج شده بود نمیدونستم چند روز تا رفتنش مونده
باصدای آروم که کمی هم لرزش قاطیش بود پرسیدم:علی امروز چند
شنبست
چهارشنبه
_ فقط سه روز تا رفتنش زمان داشتم. باید چیکار میکردم ما هنوز عروسی
هم نکرده بودیم
قرار بود تولد امام رضا عروسیمونو بگیریم و ماه عسل بریم پابوس آقا
جلوی چشمام سیاه شد از رو صندلی افتادم دیگه چیزی نفهمیدم
چشمامو باز کردم همه جا سفید بود یادم نمیومد چه اتفاقی افتاده و کجام
از جام بلند شدم اطرافمو نگاه کردم هیچ کسی نبود
تازه متوجه شدم که بیمارستانم...
با سرعت از تخت اومدم پایین و سمت در اتاق حرکت کردم ، متوجه سرم
تو دستم نشده بودم ، سرم کشیده شد ، سوزنش دستمو پاره کردو از دستم
خارج شد
سوزش شدیدی رو تو تمام تنم احساس کردم
آخ بلندی گفتم،سرم گیج رفت و افتادم زمین
پرستار با سرعت اومد داخل اتاق رو زمین افتاده بودم
لباسم و کف اتاق خونی شده بود
ترسید و باصدای بلند بقیه پرستارها رو صدا کرد
از زمین بلندم کردن و لباسامو عوض کردن و یه سرم دیگه وصل کردن
از پرستار سراغ علی رو گرفتم
- گفت رفتن دارو هاتونو بگیرن الان میان
مگه چم شده ؟؟؟
افت فشار شدیدو لرزش بد
_ اگه یکم دیرتر میاوردنتون میرفتی تو کما خدا رحم کرده
لبمو گاز گرفتم و یه قطره اشک از گوشه ی چشمم روی بالش بیمارستان
چکید
علی با شتاب وارد اتاق شد
چشماش قرمز شده بود و پف کرده بود معلوم بود هم گریه کرده هم
نخوابیده
بغضم گرفت خسته شده بودم از بغض و اشک که این روزا دست از سرم بر
نمیداشت خودمو کنترل کردم که اشک نریزم
اومد سمتم رو به پرستار پرسید:چیشده خانم
_ چیزی نشده!!!...
#ادامه دارد....
با سلام و عرض ادب 🙋♂ خدمت همگی همراهان عزیز و همیشگی کانال #شهید نظرزاده 🌹 و همچنین عزیزانی که تازه به ما پیوستند 😍❤️
جدیدا طبق همفکری انجام شده 👥 به این نتیجه رسیدیم که رمان شهدایی هرشب ساعت ۲۱ به ساعت ۲۰ تغییر کند 🕗 و ساعت ۲۱ #شبتون_شهدایی و ویدیو های اخلاقی و#مهدوی و شهدایی گزاشته شود 👌
باتشکر از همه شما عزیزان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#یاصاحب_الزمان_عج💚
اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان
هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان
خورشید تابه کی به پس ابرها نهان
عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام امام زمانم ✨
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#گمنامے یعنی درد...
دردے #شیرین...
یعنے با #عشق یڪے شدن...
یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے #معشوقت گذشتے...
یعنی فقط #خدا را دیدی و #رضای او را خواستی نه تعریف و #تمجیدمردم را
گمنامی یعنی .......
اے کاش همه ے ما گمنام باشیم
#شهید_گمنام
#سلام
#صبحتون_شهدایی گمنام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید روح الله کافی زاده💐
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃همیشه اولین ها، در خاطره تاریخ پر رنگ ترند. زمانی که همه فکر می کردند راه شهادت بسته است و مملکت در آرامش است زیر پوست کشورمان خبرهایی بود.
🍃خیلی ها خبر نداشتند به پای این #آرامش گل هایی پر پر می شوند که کمی دورتراز کشورمان سینه هایشان را سپر کرده اند!
🍃شاید خیلی ها هم در #نجف_آباد خبر نداشتند تا اینکه خبر پیچید نوجوان خجالتی روزهای دور و جوان برومند سپاه ، هم او که اهل #نمازشب بود و بابای مهربانِ "حسین مهدی و اسما" داوطلبانه به #سوریه رفته تا نامحرم وارد حرم عقیله بنی هاشم(ع) نشود.
🍃 و در همان اولین اعزام موقع تعمیر یک تانک، گلوله ای به سر پر شورش نشسته و باعث شده تا لاله ای جدید در گلزار شهدای نجف آباد بروید.
🍃حالا مزار شهید ۴۱ ساله، "روح الله کافی زاده "مأوای دل گرفتگان است و زیارت کنندگانش از او برای قیامتشان #شفاعت می جویند از اویی که نامش به عنوان اولین شهید نجف آباد ثبت شد بر سینه تاریخ. باشد تا #شهدا دستگیر تک تک ما نیز باشند ان شاالله.
✍نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_روح_الله_کافی_زاده
📅تاریخ تولد : ۲۷ شهریور ۱٣۵٩
📅تاریخ شهادت : ۱۵ اردیبهشت ۱٣٩٢
📅تاریخ انتشار : ۲۵ شهریور ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : گلزار شهدای نجف آباد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد👊
هرکس مرد این راه است بسمالله✌️
هر کس نیست خداحافظ🖐
حاج احمد متوسلیان✍
#شهیدانه
#مرد_میدان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
انتقام امام حسین.mp3
11.28M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۱۱
🎤 استاد #محمد #شجاعی
🔸«انتقام امام حسین علیه السلام»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*بسم الله الرحمن الرحیم*
🍃سلام میدهم به تو! سلام به تو که جآن ما شدی و ما دل در گِرو عشق تو داریم. بر دامن تو چنگ میزنیم و تلاش میکنیم با بهره بردن از وجود تو خود را به #خدا برسانیم🕊
🍃تو سراسر خیری و برکت، سراسر نوری و سرور و خدا با خلق تو نعمت را برما تمام کرد اما امان از بی لیاقتی ما. مایی که چون کوفیان، نامه #بیعت و دعوت به سوی تو روانه میکنیم و آنگاه که پای منافع خود در میان است نامردمانی میشویم که خدا میداند!
🍃این چنین است که این روزها برکت از جان و روحمان پر کشیده و تن هایمان دردمند و آلوده است. اما باز هم خیر دعاهای شماست که مارا سرپا نگاه داشته است. ما #توبه کردیم، ما طعم بی پدر بودن را عجیب چشیده ایم، تورا به جان مادرت زهرا همچون جدت حسین(ع) توبه حرّگونه مارا بپذیر و در گوش هایمان زمزمه کن:" اِرفِعی راسَک" برگرد و شمیم دلنشین حضورت را به فرزندان خیلی محتاجت برسان باور کن ما بی تو خیلی خسته ایم💔
اللهم عجل لولیک الفرج✨
✍نویسنده: #اسماء_همت
#جمعه_های_انتظار
📅تاریخ انتشار: ٢۶ شهریور ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📣حیا درفضای مجازی
مشکلبعضیاهم ازاونجایی شروع شد
ڪه یادشون رفتہ
توپیوی نامحرم؛
گر ڪسینیست
#خدا هستهنوز...⚠️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
شهید احمد مشلب🌷
شهادت،سهمِ کسانی میشود
که عالم را ، محضر خدا میدانند
و کسانی که عالم را محضر خدا بدانند گناه نمیکنند
و🌹 شهدا ، اینگونه اند..
✅و ما نیز شهادت را سهمِ خود کنیم
با گناه نکردن...❌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh