eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیایم را با شما آذین بسته ام..تا با شما نفس بکشم... با شما زندگی کنم تا مگر روزی مثل شما بشوم...روزی کنار نامم بنویسند 🕊شهیــد/شهیده... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
گمنامے بجویید ؛ 🖐🏽 بگذارید مردم در موردِ آنچہ کہ «واقعا هستید» 🌱 جورِ دیگرے فکر کنند !🚶🏽‍♂ شادۍ روحـ شهداے گمنام صلوات🍃🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون برادر عباس هست🥰✋ *شهید بـے سر...*🌙 *🌷شهید عباس اردستانی* تاریخ تولد: ۱۳۳۸ تاریخ شهادت: ۲۸ / ۹ / ۱۳۵۹ محل تولد: شهر ری محل شهادت: سر پل ذهاب *🌷همرزم← سر تا سر منطقه عملياتی مين گذاری شده بود🪄با كوشش ساير دوستان موفق شديم حدود 200 عدد مين را خنثی كنيم💫عباس هم به كمک ما آمده بود. بعد از مدتی چاشنی يكی از مين ها در دست او منفجر شد💥 و به دنبال آن انگشتان دست او قطع شد🥀همرزمان از او ميخواهند تا به بهداری برگردد اما او می‌گوید: بچه‌ها به کمک احتیاج دارند🌙 من خجالت می‌كشم برای از دست دادن انگشتانم به بهداری بروم.»🥀او وقتی دستمال را به انگشتان خود بست🥀به شوخی رو به دوستانش کرد و گفت:🌙« من وقتی به بهداری می‌روم كه لااقل سرم جدا شده باشد.»‼️چند ساعت بعد از حرف عباس🌙موج حاصل از انفجار توپ باعث شد همگی به‌ روی زمین بیفتیم💥 بعد از لحظاتی از جای خود تكانی خوردم سرم خیلی سنگین بود🥀در اولين نگاه ديدم سر عباس بر اثر اصابت تركش توپ از هم پاشيده شده است🥀ديدن اين صحنه برايم بسيار دردناک بود🥀ولی چاره‌ای جز تحمل مشكلات و صبر در گرفتاری و مصيبت نبود🥀با كمک ساير دوستان پيكر پاكش را به بهداری آورديم🥀در نهایت او به آرزویش رسید🌙و میهمان سفره‌ی ابا عبدالله حسین (ع) شد*🕊️🕋 *شهید عباس اردستانی* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه السلام امام رئوف، ولی نعمتمان را خدمت شما عزیزان تسلیت عرض می نماییم. 🏴 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
. . . بلاخره روز سفرمون رسید تو این مدت همش باخودم فکر میکردم اگه کنسل شه چی اگه من نتونم برم چی به همه دوستام گفتم بیشترشون تعجب کردن میگفتن حلما جو محرم گرفتت اخه کربلا که جای تو نیست خودمم به این فکر میکردم که منی که علاقه ای به جاهای زیارتی نداشتم چراانقدر برام مهم شده امروز روزی بود که کلی منتظرش بودم ساعت 5 گفتن باید فرودگاه باشیم از شبش خوابم نمیبرد خیلی زودتر از ساعت موعد حاضر شدم حس و حال عجیبی داشتم خدا بخیر کنه مامان که منو دید یه نگاه عجیب بهم انداخت انگاری با نگاهش میگفت تو نمیخوای آدم شی دختر؟؟ احتمال میدم نگاهش به خاطر موهام بود که یکم از زیر چادر بیرون بود و مانتو کوتایی که زیر چادر تنم بود همین که چادر گذاشتم کلی بود مثل همون حلمای همیشگی بودم یه کوچولو آرایش هم داشتم البته خیلی کم که اصلا به چشم نمیومد راه افتادیم سمت فرودگاه یکم استرس داشتم تا حالا سوار هواپیما هم نشده بودم البته بیشتر فکرم درگیر سفر بود ولی رسیدیم خیلی تعجب کردم فکر نمی‌کردم خیلی بیان برای بدرقم انقدر فکرم مشغول بود که نفهمیدم چطور خداحافظی کردم باهاشون مامان تو نگاهش استرس موج میزد بابا هم نگران بود ولی خودشو کنترل میکرد مامان بزرگ با لبخند دلنشینی دست مامان رو گرفت و بهش اطمینان خاطر داد که نگران نباشه همه چی رو به راهه و خودش مراقبمه محکم مامان و بابا رو بغل کردم همیشه با هم مسافرت میرفتیم این بار فرق میکرد ولی حس عجیبی بود با بقیه فامیل خداحافظی کردم و رفتیم که از گیت رد شدیم کارای پروازو انجام دادیم متوجه شدم که اذان صبح داد یه یه ساعتی احتمالا معطلی داریم اکثرن رفتن برای نماز منم به طبق عادت که جاهای مذهبی میرم نماز میخونم مادر جون گفت ماهم بریم نماز حسین رفت چمدونامون رو تحویل داد و بایه اقای که بعد متوجه شدم مدیر کاروانه یکم صحبت کردو اومد سمت نمازخونه که ما بودیم حسین_ساعت ۷ هواپیمامون میپره ان شاالله😊 برید نمازتون رو بخونید بعد منو پدرجون هم میریم بعد بیاید که به کاروان ملحق بشیم باشه ای گفتم و با مادر جون رفتیم داخل نمازخونه مادرجون_حلما جان وضو داری؟ حلما_ای وای نه😐 میرم وضو بگیرم من مادرجون_میخوای بیام باهات؟ حلما_نه خودم میرم شما تا شروع کنی اومدم😘 اووف حالا باید کرممو پاک کنم سخته ولی اشکال نداره دارم میرم کربلا باید همه واجباتو انجام بدم دیگه😐😐 وضو گرفتمو برگشتم دیدم مادر جون داره نماز میخونه هنوز منم شروع کردم با سرعت جت نمازم تموم شد 😂 هیچی نفهمیدم ازش یجورایی فقط انجام تکلیف بود نماز جونم تموم شد و رفتیم جایی که حسین گفته بود . .
شرمنده بابت تاخیر پیش اومده 🙏🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای ڪاش حرم بودم و مهمان تو بودم مهمان تو و سفره احسان تو بودم یڪ پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاسٺ ای ڪاش ڪہ زوار خراسان تو بودم… السلام علیڪ یا علی بن موسی الرضا(ع) ▫️سالروز شهادت امام رضا(ع) تسلیت باد ➖➖➖➖ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان خورشید تابه کی به پس ابرها نهان عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان سلام امام زمانم ✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هُوَالشَهید🌿 شهید مصطفے صدرزاده: سخنان مقام معظم رهبرے را گوش کنید؛ قلبـــــ شما را بیدار مےڪند و راه درستـــــ را نشانتان مے دهد. قسمتی از وصیتـــــ نامه سلام صبح زیباتون شـــــهدایـے 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَمّن یجیبُ المُضطّر اِذادعاهُ ویَکشِفُ السوء یا امام رضـا (ع) خودت گره از کار گرفتاران عالم بازکن. " آمیـن" 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺شهید مدافع حرمی که از پیکرش فقط یک دست باقی ماند... علی امرایی شادے روحشون صلــــــــــــــــوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن❃ 🥀به مناسبت سالروز شهادت 🥀شهید_صابر_ازوجی 🥀تاریخ تولد : ۸ /۳/ ۱۳۳۹ 🥀تاریخ شهادت : ۵ /۷/ ۱۳۶۲ 🥀مزار شهید : ولبال، مازندران 🥀از پیاده روی برگشته بودم، همان هایی که برای جاماندگان برپا میکنند تا تسلای دل زخم خورده شان باشد، تا مرهمی شود بر درد جاماندگی و قدم هایی که دست و پا میزدند برای خستگی های میان راه کربلا.... 🥀چشمم به نام شهیدی افتاد؛ حدس لازم نبود، یقین داشتم که هم اکنون در محضر ارباب است و لب های تشنه اش را با جامی از حوض کوثر سیراب میکند.... 🥀شهید صابر ازوجی! میدانم از همان هاییست که در اوج گمنامی دل به جبهه زده، اخَر هرچه گشتم، نشانی جز نام از او نیافتم! تنها میدانم نامیست که در راه سیدالشهدای جان ها، علم بر دوش گرفته و به جهاد اقتدا کرده است. 🥀او که پر گرفت و میان رفقای شهیدش در ملکوت جاودان شد اما برای دلسوختگان نیز، مأمنی در مازندران برپا کرده است. همان جایی که وقتی دست بر سنگ سرد مزارش میگذاری، وجود همیشگی اش دلت را گرم میکند! مانند اکنون که نامش باران رحمت شد و دلگرم کرد قلمِ روسیاهم را. 🥀حسین است دیگر! دلش نمی آید نوکرش دل شکسته بماند؛ اشک هایش را که نظاره میکند، با نور نگاهش دست به صورت او میکشد و آرام میکند قلب ناآرامش را...رزق های ناگهانی اش هم با همه فرق دارد! 🥀بگذریم که اگر بخواهم از لطف حسین(ع)بگویم تا قیامت، قلم جوهر میخواد و چشم یاری خواندن؛ برادر صابر ازوجی! گمنامی شهرت شماست! اصلا مادرمان زهرا(س)گمنام میخرد. میان تمامی مجاهدت های پنهانی ات، نام خود را برای ما جا گذاشتی تا چراغ راهمان بشود! 🥀امروز که میهمان اربابی و چشم هایت منور به نور مولایمان شده است، سلاممان را به پدر دلسوزمان مهدی(عج) میرسانی؟! 🥀ما نیز از بام خانه هایمان سلام میدهیم و میگوییم : «گمنامِ عاشق ٬ سالروز شهادتت مبارک» برای سلامتی امام عصر عجل الله... هدیه به ارواح مطهر شهدا....امام شهدا.... شهیدسرافراز<<صابرازوجی>> <<صلــــــــــوات>> 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تلنگر‼️‼️‼️‼️‼️ ‌پل_صراط اگر می خواهی پاهایت بر پل صراط نلغزد: به مجالس گناه قدم مگذار.. با پاهایت برای رفع گرفتاری مردم و باز کردن گره از کار مردم قدم بردار... با پاهایت دنبال لقمه حلال باش.. با پاهایت برای صله رحم قدم بردار.. با پاهایت برای عیادت مریض قدم بردار... با پاهایت برای زیارت اهل بیت علیهم السلام خصوصا اباعبدالله الحسین علیه السلام قدم بردار و بر پاهای پدر و مادرت بوسه بزن... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❃بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن❃ 🥀به مناسبت سالروز شهادت 🥀شهید_سیدحشمت_الله_اسدی_شیاده 🥀تاریخ تولد : ٢ /۱/ ۱٣٣٢ 🥀تاریخ شهادت : ۵ /۷/ ۱٣۶۰ 🥀محل شهادت : آبادان 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🥀از ذریه ی سادات بود و نور چشم مادر و پدر؛ گاه اسدلله نیز صدایش میزدند. گویا از همان اول هم قرار بود با نامش به اقا امیرالمؤمنین اقتدا کند و نزد این خاندان سربلند شود. 🥀زندگی اش را که زیر و کنی کنی، سراسر جهاد است و تلاش و تلاش... از شب درس خواندن بگیر تا آن زمان هایی که پول هایش را جمع میکرد و به قم میبرد؛ آن هارا به اقای گلپایگانی میسپرد تا کمکی شود برای مردم درد دیده فلسطین. 🥀حتی وقتی در صف نفت می ایستاد و پس از کلی خستگی به مادر سفارش میکرد: «اول به افراد بی سرپرست بده!اگر اضافه اومد خودت مصرف کن.» 🥀سیدِ داستان ما، میدانست چه کند و چگونه راه صد ساله را یک شبه طی کند؛ قدم برداشت و با چنان شوقی پله های عشق را طی کرد که خدا هم لبخند به لب درهای سعادت را برایش گشود. زمینی ها امروز را شهادتت میدانند اما حقا که امروز تولد حقیقی توست. دیدار یار، آدم را دوباره زنده میکند. 🥀شهادت زمینی و میلاد حقیقی ات مبارک باشد سیدِ مجاهد ایران برای سلامتی امام عصر عجل الله... هدیه به ارواح مطهر شهدا....امام شهدا.... شهیدسرافراز<<سیدحشمت اللہ اسدی شیاده>> <<صلــــــــــوات>> 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹مدتی مسئول استخر شنای بسیج بودم. محمدصادق هر وقت فرصتی می یافت، می آمد کنار استخر می نشست و اسلحه ای نیز با خود می آورد. 🌹وقتی بچه ها از شنا کردن خسته می شدند و از آب بیرون می آمدند، آنها را دور خود جمع می کرد و می گفت: «وقتتونو هدر ندین. در این فاصله باز و بسته کردن اسلحه رو یاد بگیرین». "شهید محمد صادق خالقی" ✍راوی: همرزم شهید ارواح مطهرشهیدان صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩بسمہ ربّ الحسین علیه السلام 🚩 💥به مناسبت سالروز شهادت 💥شهید_سیدعلی_موسوی 💥تاریخ تولد : // // ۱۳۴۰ 💥تاریخ شهادت : ۵ /۷/ ۱۳۶۰ 💥مزار شهید : گلزار شهدای شهر رهنان 💥محل شهادت : دارخوئین 🥀سرفصل امروز، پذیرای نامِ دلنشین فرزندی است از فرزندان زهرای_مرضیه(س)؛ از «هم المفلحون» آخرت و «السابقون» واقعه ی قرآن! 🥀سید_علی_موسوی؛ سالهاست در کنار ارباب آرام گرفته و جایی در گلزار شهدای رهنان، هم سفره ی رفقای شهیدش شده است. 🥀سال ها پیش در چنین روزی، خدا آغوش گشود و ثانیه شماری ها برای وصل یار به پایان رسید؛‌ عاقبت، سجده های عاشقی، آن قنوت های خالصانه و لبخند همیشگی اش اورا سوار بر پر فرشته ها کرد و به آسمان رساند. دیگر او بود و خالق و تمام آن عاقبت بخیرانی که نزد مادرسادات(س) روسفید شدند. 🥀امروز، عطر و بوی دفاع او، در کوچه های شهر پیچیده و ما مست گناه، محروم شده ایم و غافل! او پاسخ «هَل_مِن_ناصِر» ارباب را با خون خویش داد؛ ما صدای پیروطلبی اورا با چه پاسخ میدهیم؟! ♡اللهم الرزقنا شفاعة الشهدا یوم الورود♡ <<ختم صلوات>> برای سلامتی امام عصر عجل الله... هدیه به ارواح مطهر شهدا....امام شهدا.... شهیدسرافراز<<سیدعلی موسوی>> <<صلــــــــــوات>> 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh