eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
6هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ اهمیت نــمــاز اول وقت🌱 🥀 خطبه‌ی عقد خوانده می‌شد اما داماد نبود! 🥀 لحظه‌ی جاری‌شدن خطبه‌ی عقدمان مقارن با اذان ظهر شده بود. عاقد، خواندن خطبه‌ی عقد را آغاز کرده بود ولی داماد نبود! بعد از مدتی آمد. 🥀 هر که پرسید کجا بودی، توضیح خاصی نداد. از غیبتش کمی ناراحت بودم. به‌آرامی گفت: «می‌دانی که برایم مهم است. نمی‌خواستم شروع مهم‌ترین فراز زندگی‌ام با نافرمانی خداوند باشد.» به مسجد رفته و نماز اول وقتش را خوانده بود. 👤 راوی: همسر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
▪️بچه هاۍ تفحّص تلاش زیادۍ کردند،اما شهیدۍ پیدا نمی شد یکۍ از دوستان نوار مرثیه را گذاشت اشک همه جارۍ شد. 🔸آن روز ، رمز حرکت ما نام مقدس مادر رزمندگان بود مشغول جستجو بودیم که یک دفعه استخوان یک بند انگشت نظرم را جلب ڪرد.با سرنیزه مشغول کندن شدم یک تکه پیراهن از زیر خاک نمایان شد مطمئن شدم شهیدۍ در اینجاست با ذکر یا زهرا خاک ها را کنار زدیم متوجه شدیم شهید دیگری هم در کنارش قرار دارد به طوری که صورت هایشان رو به همدیگر بود. 🔸وقتی پیکر شهدا را خارج کردیم،با کمال تعجب مشاهده کردیم که پشت پیراهن هردو شهید نوشته شده: «می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم» 📚برگرفته از ڪتاب«مهرمادر». اثر گروه شهید_هادۍ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇سردار حاج حسین همدانی سوار بر ماشین فوق پیشرفته،میلیونی و ضدگلوله که سپاه پاسداران در اختیارش قرار داده بود 📌صفاتو عشقه حاجی 🌷 📿 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
"خدایا ما نمی‌خواهیم مردم عراق را بکشیم. ما می‌خواهیم را از بین ببریم که هم ما و هم عراقی‌ها را می‌کُشند. خدایا این موشک را به باشگاه افسران بزن." موشک شلیک شد پس از چند دقیقه رادیو BBC اعلام کرد "یک موشک باشگاه افسران عراقی را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شده‌اند" 🕊🌱 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌱شهیدی که برات شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت! آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید. شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سعی می کرد در حضورش کمتر غیبت بشه. همیشه سرصحبتی که بوی غیبت می داد، یا آنجا را ترک می کرد، یا صحبت را عوض می کرد. 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍁🍃 🍁 همه به انتظار یلدا نشسته اند.. برنامه ریزی میکنند و خودشان را آماده میکنند و حسابی تدارک می‌بینند و حساب و کتاب میکنند برای خرج شب یلدا و...... ازخودم میپرسم🤔🤔 آیا تو از یلدا عزیز تر نیستی که اینگونه مشتاقت نیستیم؟!؟! اینگونه در انتظارت نیستیم وتدارک برای ظهورت نمی‌بینیم!!😔 کاش می‌دانستیم سرگرم شدن به بازی ها و سرگرمی های دنیا ما را لحظه به لحظه از تو دور تر میکند.... مهدی جان برایمان دعا کن،،،آقابه بی وفایی و بی معرفتی ما نگاه نکن،،،به خودت نگاه کن،به محبتت،به دستت که برای ما رو به سوی آسمان دراز میشود نگاه کن به چشمانت که با دیدن گناهان ما پر آب میشود نگاه کن برایمان دعا کن آقا برایمان دعا کن تا حقیقت را ببینیم و بفهمیم تنها راه رسیدن به آرامش بودن در کنار تو است و همراه شدن با تو برای رسیدن به خدا مهدی جان آقای خوبم ما را ببخش😔 من ازالان تا شب می‌شمارم گناهانی را که به خاطر لبخند زیبای تو کنار خواهم گذاشت !!!! و شب یلدا که طولانی تر هست نسبت به بقیه شب های سال بیشتر برای ظهورت دعا میکنم🌹🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻 اللهم عجل لولیک الفرج بحق الحسین علیه السلام.....آمین🙏🏻🙏🏻🙏🏻 🍃🌸🌺🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"میم مثل مدافعان حرم " گذری برزندگی شهید محمد رضا 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
محور همه فعالیت هایش « » بود. در سخت‌ترین شرایط ، نمازش را اوّل وقت می خواند ، بیشتر هم به «جماعت » و در «مسجد ». دیگران را هم به نماز دعوت می کرد. یکبار باهم مسجد موسی ابن جعفر رفتیم. نگاه کردم به نماز خواندن ابراهیم، در نماز چشمهایش را می بست‼️ بعد از نماز گفتم: چرا چشمت رو تو نماز می بندی. مکروهه. گفت: اگر توی نماز با بستن چشم، توجهت به خدا بیشتر باشد اشکالی ندارد. بعدها همین مطلب را در رساله احکام خواندم. 🌱 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5940792269836651432.mp3
12.42M
۱۲ ➖تنها یک راز است ، ➖تنها یک سرّ است ، ☜همان " سرّالمستودع فیها " که همه هزاران بار شنیده‌ایم و خوانده‌ایم ، که اگر دنیا آن را نفهمد و بسمت آن نیل نکند؛ مقام مدیریتی ( عرشی ) حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ، را نخواهد شناخت ، ✧و هیچ تغییری در احوال عالم ، رخ نخواهد داد! آیا دنیا آیا بشر آیا مردم ، این راز را فهمیده؟ و بسمت آن در حال حرکت اند؟ @Ostad_Shojae @shahidNazarzadeh
نوشته بود؛ بر روی قبرم این مطلب نوشته شود: ای برادر، به کجا میروی؟ کمی درنگ کن. آیا با کمی گریه و یک فاتحه خواندن بر مزار من و امثال من، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم از یاد خواهی برد؟! . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 ای بهترین قرارِ دلِ بی قرارِ ما🍃 ای آبروی خلقِ دو عالم نگارِ ما 🍃 ای ماه پشت ابر بیا یابن فاطمه🍃 آقا فدای تو همه ایل و تبارها 🍃 فرج مولا صلواتـــــــ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا جواد یه اخلاقی داشت که از روح بزرگش نشأت می گرفت. جاهایی که باهاش بودم گه گاه می دیدم کسی دست نیاز به سمتش دراز می کنه، دست خالی بر نمی گشت. یک بار در بازار کربلا غذا خوردیم که شخصی آمد و گفت: من گشنه هستم او همه ی آنچه برای خودمان سفارش داده بود بدون کاستی برایش سفارش داد. بهش گفتم: آخه تو از کجا میدونی یارو فیلم بازی نمی کنه؟ گفت: من به فیلمش کاری ندارم، مگه وقتی ما از خدا چیزی می خواهیم او نگاه می کنه که ما لیاقتش را داریم یا نه؟ خدا کریمه و به کرمش می بخشه نه لیاقت ما. شهید🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ یک ساعتی مانده بود به اذان صبح. جلسه تمام شد. آمدیم گردان. قبل از جلسه هم رفته بودیم شناسایی. تا پام رسید به چادر، خسته و گوفته ولو شدم روی زمین. فکر می‌کردم عبدالحسین هم می‌خوابد. جوارابهاش را درآورد. رفت بیرون! دنبالش رفتم. پای شیر آب ایستاد. آستینها را داد بالا و شروع کرد به وضو گرفتن. بیشتر از همه ما، فشار کار روی او بود. طبیعی بود که از همه خسته‌تر باشد. احتمالش را هم نمی‌دادم حالی برای خواند داشته باشد. خواستم کار او را بکنم، حریف خودم نشدم. فکر این را می‌کردم که تا یکی دو ساعت دیگر سر و کلهٔ فرماندهٔ محور پیدا می‌شود. آن وقت باز باید می رفتیم دیدگاه و می‌رفتیم پشت دوربین. خدا می دانست کی برگریدم. پیش خود گفتم: بالاخره بدن توی بیست و چهار ساعت، احتیاج به یک استراحتی داره که. رفتم توی چادر و دارز کشیدم. زود خوابم برد. اذان صبح آمد بیدارمان کرد. بلند شدم و پلکهایم را مالیدم. چند لحظه‌ای طول کشید تا چشمهام باز شد. به صورتش نگاه کردم. معلوم بود که مثل هر شب، نماز با حالی خوانده است. شهید🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹️ دوست داشت گمنام باشد و همیشه به رفایش می‌گفت: « آی نمی‌دونی چه لذتی داره آدم برای خدا تکه‌تکه بشه و هیچی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش! » شهید جاوید الاثر🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh