eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی حکم اعدام 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 این همون عبدالحسین چند روز پیشه! قیافه اش خیلی مسن تر از قبل نشان می داد، صورتش شکسته شده بود و دهانش انگار کوچکتر شده بود. همسایه ها پشت سر هم صلوات می فرستادند و خوشحالی می کردند او ولی گرفته بود و لام تا کام حرف نمی زد. از بین مردم آهسته آهسته آمد ویکراست رفت خانه، پشت سرش رفتم تو، گفت: «در رو ببند.» در را بستم آمدم روبرویش ایستادم ،گویی به اندازه چند سال پیر شده بود دهانش را باز کرد که حرف بزند، دیدم دندانهایش نیست! گفت چیه؟ خوشحال شدین که شیرینی میدین؟ » گفتم: «من شیرینی نگرفتم» آهی از ته دل کشید گفت:« ای کاش شهید می شدم!» گفت و رفت توی اتاق چند تا از فامیل ها هم آمده بودند با آنها فقط سلام و علیکی کرد و رفت حمام.... آن روز تا شب هر چی پرسیدم چه بلایی سرت آوردن چیزی نگفت. کم کم حالش بهتر شد ،شب باز رفقای طلبه اش آمدند آن طرف پرده، با هم نشستند به صحبت، لابلای حرف هاش اسم یک سروان را برد و گفت:«اسلحه رو گذاشت پشت گردنم دست و پام رو هم بسته بودن یکی شون اومد جلوم همه اش سیلی می زد و می گفت پدرسوخته بگو اونایی که باهات بودن کجا هستن؟» می گفتم «کسی با من نبوده، رو کرد به همون سروان و گفت نگاه کن پدر سوخته این همه کتک می خوره رنگش هم عوض نمی شه.» آخرش هم کفرش در آمد. شروع کرد به مشت زدن یعنی می زد به قصد اینکه دندون هام رو بشکنه.» عبدالحسین می خندید و از وحشی گری ساواک حرف می زد من آرام گریه می کردم، تمام دندانهاش را شکسته بودند " 1 ".. شکنجه های بدتر از این پاورقی ۱- به همین خاطر او مجبور شد که دندان مصنوعی بگذارد. 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی حکم اعدام 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 هم کرده بودنش. ۱ . روحیه اش ولی قویتر شده بود مصمم تر از قبل می خواست به مبارزه اش ادامه بدهد. آن روز باز تظاهرات شده بودمی گفتند: «مردم حسابی جلوی مامورهای شاه در اومدن.» عبدالحسین هم تو تظاهرات بود ظهر شد نیامد تا شب هم خبری نشد. دیگر زیاد حرص و جوش نداشتم، حتی زندان رفتننش برام طبیعی شده بود. شب همان طلبه ها آمدند .خانه، خاطر جمع شدم که باز گرفتنش، یکیشان پرسید تو خانه سیمان دارین؟ گفتم: «آره.» جاش را نشان دادم یک کیسه سیمان آوردند اعلامیه های جدید امام را که تو خانه ما بود، با رساله گذاشتند زیر پله ها روش را هم با دقت سیمان کردند کارشان که تمام شد به ام گفتند:«نوارها و اون چند تاکتاب هم با شما ببرین پیش همون همسایه تون که اون دفعه برده بودین» صبح زود،همه را ریختم تو یک ساک، رفتم دم خانه شان، به زنش گفتم:« آقای برونسی رو دوباره گرفتن.» جور خاصی گفت: «خوب؟» پاورقی ۱ این شکنجه،ها شکنجه هایی بود که زبان از گفتنش شرم دارد و قلم از نوشتنش عاجز است! 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی حکم اعدام 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 به ساک اشاره کردم نوار و کتابه. می خوام دوباره این جا قایم کنید. من و منی کرد گفت:«حاج خانم راستش من دیگه جرأت نمی کنم.» یک آن ماتم برد، زود ادامه داد:«یعنی شوهرم نیست و منم اجازه این کار را ندارم» زیاد معطل نشدم خداحافظی کردم و برگشتم خانه، مانده بودم چکارشان کنم آخرش گفتم: «توکل بر خدا همین جا قایمشون می کنم عبدالحسین که دیگه عشق شهادت داره اگه اینا رو پیدا کردن اون به آرزوش می رسه.» چند تا قالی داشتیم بعضی از نوارها را گذاشتم لای یکی شان چند تای از نوارها حساس بودند. سر یکی از متکاها را باز کردم نوارها را گذاشتم لای پنبه ها و سر متکا را دوباره دوختم، کتاب ها را هم بردم زیرزمین گذاشتمشان تو چراغ خوراک پزی و تو یک قابلمه. یکھو سر و کله ی نحسشان پیدا شد. از در و دیوار ریختند تو خانه، حسن هفت هشت سال بیشتر نداشت. همان جا زبانش بند آمد " " دو سه تاشان با کفش آمدند تو اتاق به خودم تکانی دادم یکیشان که اسلحه دستش بود، گرفت طرفم و داد زد: از جات تکان نخور! همون جا که هستی بشین واقعاً تو آن لحظه ها خدا راهنمایی ام کرد نشان همان متکا را داشتم زود برداشتم و گذاشتم رو پاهام و دخترم را هم خواباندم رو متکا پاورقی ۱- فرزندم حسن از همان واقعه به بعد به شدت دچار لکنت زبان شد که بعدها با توسل پدرش، و به لطف امام ابوالحسن الرضا (سلام الله عليه) این لکنت زبان تا حد زیادی رفع گردید. از همان ،وقت خودم هم مبتلا به یک بیماری شدم که تا مدت ها گریبانم را گرفته بود. 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔵 اگر جراحی نشود، جانش را از دست می‌دهد! 🔸 فراخوان کمک به درمان نوزاد دو ماهه ▪️علی اصغر متولد اردیبهشت امسال است خانواده اش دهم اردیبهشت ماه امسال با تب بالا او را به بیمارستان می‌برند و دکتر تشخیص مشکل قلبی می‌دهد. مشکل او نبود شاهرگ اصلی قلب و وجود یک سوراخ در قلبش است. دکتر گفته اگر جراحی‌ نشود، جانش را از دست می‌دهد. پدرش کارگر و مادرش خانه‌دار است و این خانواده توان تامین مالی برای درمان و عمل قلب فرزندشان را ندارند.
6037997750012677
(حساب به نام خیریه و گروه جهادی حضرت علی ابن ابیطالب)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️💎🔹️ 🔹️السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه... 💎سلام بر تو اي تلاوت كننده كتاب خدا و تفسيركننده اش 📘فرازی از زیارت آل یاسین 🔹️سلام امام زمانم🔹️ سلام بر تو ای مولایی که آیه های نور از لسان تو می تراود، و تفسیر حقیقی اش از قلب نازنین تو جاری می شود. 🔹️💎🔹️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌سلیمان‌جهان‌از‌طرف‌مور‌سلام به‌شه‌تشنه‌لب‌از‌بنده‌ی‌رنجور‌سلام نشدم‌لایق‌وصل‌تو‌در‌این‌مدت‌عمر دلخوشم‌اینڪه‌دهم‌باز‌هم‌از‌دور‌سلام ❤️ ⛅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نهج البلاغه حکمت 189 - نکوهش بى تابى وَ قَالَ عليه‌السلام مَنْ لَمْ يُنْجِهِ اَلصَّبْرُ أَهْلَكَهُ اَلْجَزَعُ🍃🌹 و درود خدا بر او، فرمود: كسى را كه شكيبايى نجات ندهد، بى‌تابى او را هلاك گرداند 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خانم صفیه مدرس، همسر مکرّمهٔ شهید مهدی باکری: اگر آقامهدی امروز زنده بود، امکان نداشت به امثال پزشکیان رأی دهد. من به آقای جلیلی رای خواهم داد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺فقط کسانی که می‌فهمند از نظر تاریخی کجای زمان ایستادند، قادرند در تصمیمات آخرالزمانی خود درست انتخاب کنند: والسلام! | استاد_شجاعی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
کارت زرد مجلس خبرگان رهبری به پزشکیان❌❌❌ رای ما این پست برای ۵ نفر یا ۵ گروه بفرستید 📌ستاد مرکزی فرهنگسازان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌐 وقتی شهید آوینی در سختی های دنیا به همسر خود دلداری می داد! 🔹ما نیز این نکته را مدنظر قرار دهیم. شهید🕊🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بزرگ مردان کوچک قهرمان ورزش باستانی شهید والامقام سعید طوقانی ✍ سعید در گوشه ای از خاطراتش نوشته : عهد کرده ام با (سلام الله علیها) که ببینم ایشان چه کشیده اند… و همان بود که در عملیات بدر که با رمزِ یازهرا (سلام الله علیها) شروع شده بود، تیری به پهلو و شکم او اصابت می کند و مانند مادر غریبش مظلومانه به شهادت رسید و 14 سال هم میهمان حضرت مادر بود و بعد به آغوش خانواده بازگشت . شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
قاضی زاده توی مناظره نیست ولی هنوز داره تانکش رو تکون میده 😂😂
🟢 می گفت: من هر وقت نماز می خواندم ، نمازهایی مثل نماز امام زمان یا...از خداوند حاجتی می خواستم؛ یک روز گفتم بگذار یک بار برای خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم. همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند :چرا دیر آمدی؟ پرسیدم یعنی چه؟؟!! یعنی تو باید سی سال پیش به فکر این کار می افتادی، حالا که پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجت طلب نکنی! ✅ما هر وقت جایی گیر می کنیم ،می گوییم خدا !!! 📚 کیمیای محبت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
عشاق الحسین محب الحسین.نریمانی.mp3
2.78M
گدا رو مے‌پذیره(: خدا امام حسین و از ما نوکرا نگیره((: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 علی جعفری از فعالین ستاد دکتر جلیلی، با به اشتراک گذاشتن ویدیوی فوق از اجتماع امروز حامیان جلیلی در مصلای تهران نوشت: تهران کار را تمامِ تمامِ تمام کرد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الانم این ویدیو رو که دیدم حالم خیلی بهم ریخت ! آقای جلیلی نگذار خون شهید رئیسی پایمال بشه ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰به کسی رأی می‌دهم که: ✅ همسرش پزشک متخصص، فعال در عرصه علم و اجتماع است اما از او، از زن استفاده ابزاری و تبلیغی نمی‌کند. ✅ ترک است، ریشه کرد دارد اما برای جمع کردن رای قومیت‌ها را تهییج و تحریک نمی‌کند. ✅ حافظ قرآن است ولی جواب سوالات معیشتی مردم را فقط با آیه و حدیث در گو‌ش مردم خواندن نمی‌دهد. ✅ خودش کارشناس است و به ندانستن ها افتخار نمی‌کند. ✅ می‌خواهد با کارنامه و برنامه رئیس جمهور که نه، خادم جمهور باشد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃‏واللهُ خَیرُ المُسْتَعان‌ و خدایی هست ؛ مهربان‌تر از حدِ تصور بریم وضو ؛ نماز و دعا ... 🌷🌹
🔰 خاطره عجیب | رسیدگی حاج احمد متوسلیان به خانواده ضد انقلاب 📌 💌 یکی از فرماندهان روبه روی حاج احمد در مریوان می جنگید. به گوش حاج احمد می رسد که زن و بچه فرمانده حزب دموکراتِ ضد انقلابِ دشمنِ تو ، در همین شهر مریوان با دارد دست و پا می زند و کسی را ندارد که کمکش کند. احمد ، ساعت ۱۱ شب بلند می شود و به خانه دشمن ضد انقلاب خود می رود. درب خانه را می زند. زن با ترس درب خانه را می بندد که حاج احمد پای خود را لابه لای درب می گذارد و به او می گوید: « نترس خواهرم؛ من احمد متوسلیانم. » زن با لحن و برخورد احمد آرام می شود. احمد دست در جیبش می کند و می گوید: « من ماهی چهار هزار تومان می گیرم. بیا این دو هزار تومان مال تو و دو هزار تومان هم مال من! خدا بزرگ است می رساند ... » راوی سردار مجتبی عسگری (برنامه ماه عسل) 🗓 ۱۴ تیرماه، سالروز ربوده شدن جاویدالاثر و یاران همراهش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh