eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی حالی برای نماز 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 «حالا این دفعه رو نزن تو پرمون» اصرارش فایده ای نداشت کوتاه هم نمی آمد از او پیله تر حاجی بود آخرش گفت:«شما می خوای اجر این کارو از من بگیری؟ این کار اجرش از اون شناسایی من بیشتره درسته که من فرماندهی گردان هستم ولی اگر برم دنبال کارها، اون وقت ظرفم رو یکی بشوره و لباسم رو یکی دیگه این که نشد فرماندهی که!» بالاخره برگشت.وقتی آمد، گفت:«بیخود نیست که این حاجی اگه شب عملیات به نیروها بگه بمیر، می میرن.» سید کاظم حسینی یک ساعتی مانده بود به اذان صبح، جلسه تمام شد. آمدیم گردان ،قبل از جلسه هم رفته بودیم شناسایی، تا پام رسید به چادر خسته و کوفته ولو شدم روی زمین، فکر کردم عبدالحسین می خوابد. جورابهاش را در آوردرفت بیرون !دنبالش رفتم. پای شیر آب ایستاد. آستین ها را داد بالا و شروع کرد به وضو گرفتن بیشتر از همه ی ما فشار کار روی او بود. طبیعی بود که از همه خسته تر باشد احتمالش را هم نمی دادم حالی برای نماز شب داشته باشد. خواستم کار او را بکنم حریف خودم نشدم فکر این را می کردم که تا یکی، دو ساعت دیگر سرو کله ی فرمانده ی محور پیدا می شود. آن وقت باز باید می رفتیم دیدگاه و می رفتیم پشت دوربین، خدا می دانست کی برگردیم. پیش خودم گفتم: «بالاخره بدن تو بیست و چهار ساعت احتیاج به یک استراحتی داره که .»رفتم تو چادر و دراز کشیدم. زود خوابم برد. اذان صبح آمد بیدارمان کرد. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی میوه برای همه 🌴🏴🌴🏴🌴🖤🌴 بلند شین، نمازه.» بلند شدم و پلک هام را مالیدم چند لحظه ای طول کشید تا چشم هام باز شد به صورتش نگاه کردم.معلوم بود که مثل هر شب نماز با حالی خوانده است. سید کاظم حسینی گاهی جلسات گردان خیلی طول می کشید. یک بار که بنا شد چند دقیقه ای استراحت کنیم یکی از بچه ها گفت: «آقا تدارکات بره یک چیزی بیاره تا بخوریم ما که خیلی ضعف کردیم.» بعد از این که به توافق رسیدند قرار شد یکی از بچه های تدارکات ترتیب کار را بدهد. رفت و زود برگشت. درست یادم نیست هندوانه آورد یا میوه ی دیگری، قبل از این که بچه ها بخواهند مشغول خوردن بشوند، حاجی به حرف آمد و گفت:« برای تمام کادر گردان این رو گرفتی یا نه؟» "۱". او که میوه آورده بود با چشم های گرد شده اش جواب داد نه حاج آقا این جوری که خرجمون زیاد می شه.» اخم هاش را کشید به هم و گفت :«مگه فرق ما با بقیه چیه؟» پاورقی ۱ - هنوز نیروی بسیجی تحویل نگرفته بودیم و پرسنل در حد همان کادر گردان بود که حدوداً سی ،سی و پنج نفر می شدیم. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹جذب خادم افتخاری(آقا_خانم) برای همکاری درموکب حضـــرت خدیجـــه(سلام الله علیها) شهرهیدج،مستقردرشهرکربلا معلی برای اطلاع از شرایط و کسب اطلاعات بیشتر تماس حاصل فرموده و یا در شبکه های اجتماعی پیام ارسال نمایید. 09198438964 @Mokeb1446
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با خیال رخ زیبای تو ای راحت جان فارغ از دیدن روی دگرانیم هنوز تا که تو کی برسی زین سفر دور و دراز حیف و صد حیف که از بی خبرانیم هنوز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهج البلاغه حکمت 208 - اهمیت محاسبه نفس و عبرت گرفتن وَ قَالَ عليه‌السلام مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ🍃🌹 و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه از خود حساب كشد، سود مى‌برد، و آن كه از خود غفلت كند زيان مى‌بيند وَ مَنْ خَافَ أَمِنَ وَ مَنِ اِعْتَبَرَ أَبْصَرَ وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ🍃🌹 و كسى كه از خدا بترسد ايمن باشد، و كسى كه عبرت آموزد آگاهى يابد، و آن كه آگاهى يابد مى‌فهمد، و آن كه بفهمد دانش آموخته است 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸🍃همیشه توی جیبش یک داشت. کار هر روزش بود. بعد هر نماز باید زیارت می خواند.. حتی اگر خسته بود. حتی اگر حال نداشت و یا خوابش می آمد.. شده بود تند می خواند، ولی می خواند... . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💌 شهـــید بابک نوری هریس🌷 تقوا يعنی اگه توی جمع همـه گناه می‌کردن، تو جوگیر نشـی! یادت باشه که خدایی هسـت و حساب و کتابـی..! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدای کربلا روحشون با اباعبدالله گره خوده بود... 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh