🌷شهید نظرزاده 🌷
#روزشمار_غدیر 🗓5 روز تا روز" آشکار کردن امور پنهان" باقیست.. 📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️ هر فرد می تواند ب
#روزشمار_غدیر
🗓4 روز تا روز"خشنودی پروردگار" باقیست
📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️
يك #پرستار می تواند با #تبريك گفتن ايّام #غدير و يادآوری آن برای #بيماران خود، پيوند دهنده قلب آنان با #أميرالمؤمنين باشد.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#داستان_صبا 🔺داستان #شیعه شدن یک بانوی زرتشتی #قسمت_9⃣ بعد از جلسه کنکور✏️☑️ مستقیم رفتم برای ا
#داستان_صبا
🔺داستان #شیعه شدن یک بانوی زرتشتی
#قسمت_🔟
به ایران🇮🇷 برگشتم و بعد از چند روز پدربزرگم زنگ زد و صحبت کردیم و این شد که دوباره برای مدت ده روز رفتم اردبیل به خونه باغ🏡 پدربزرگم....
پدربزرگ بخاطر بیماری قلبی و کهولت سن باید در جایی خوش آب و هوا زندگی می کرد؛ و این موضوع بیشتر باعث خوش حالی ما نوه ها شده بود که از زندگی شهری فرار کنیم.
البته ما نژاد روس آذری داریم. مادربزرگم از اهالی باکوی آذربایجان بودند و پدربزرگم از روس های ساکن در شمال ایران.
قبل رفتن به اردبیل برای کسب تکلیف پیش حاجی رفتم.
حاجی با لحن شوخ طبعی گفت:
" خوب از زیر درس در میری؟
برو اما نه برای خوش گذرونی، برو از خلقت و آفرینش بی نظیر ✨خدا✨ ایمانت رو تقویت کن و خودتو به ✨خدا✨ برسون.
*یامن خلق سحاری والبحار...والاشجار...*
درک کن چرا دانه های انار مرتب هستند. خدای دانه های انار خدای دانه های برف🌨...خدای باران🌧...
خدایی که برای تک تک دانه های باران رسالتی قرارداده، حتماً برای تک تک لحظات زندگی تو هم برنامه ای داره... پس بیهوده نگذرون...
✅برو خدا رو در خلقتش ببین، و بدان رحمت خدا بر غضبش غلبه دارد؛ و تفکر در خلقت خدا و آفزایش، ایمان و رحمت خدا را در پی دارد."
روز چهارمی که اونجا بودم متوجه شدم پدربزرگم فهمیده من در چه سِیری افتادم و دارم چیکار میکنم، 😱😰 نشست و کلی صحبت کرد... 😐
اول از حرفهاش ترسیدم😰، در ادامه حرفاش فهمیدم از اینی که هستم راضی هست و آرزوش اینه یکی از نوه هاش مسلمون بشه💖...😍
خیلی خوشحال شدم و در تصمیمم جدی تر و راسخ تر شدم...
اما فردا صبحش🏙 سخت ترین صبح من بود! 😫
✳️پدربزرگم برای نماز✨ صبح بیدارم کرد و منو مجبور کرد که چهار بار نماز صبح بخونم تا یاد بگیرم...😫😩
اولین بار بود نماز می خوندم...📿
⚡️فرای از سختیش حال خیلی عجیبی بود...
پر از آرامش و گریه...
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شاگرد مغازه بودم حاج آقاگفت مےخوایم بریم سفر🎒 تو شب بیاخونمون بخواب بد زمستونےبود❄️ سرد بود. زود خو
🌷| چند تا #سرباز از قرارگاه ارتش مهمات آورده بودن🛠
دو ساعت گذشت و هنوز یک سوم تریلی هم خالی نشده بود‼️ #عرق از سر و صورتشون می ریخت😓
یه بسیجی لاغر و کم سن و سال اومد طرفشون✋ خسته نباشیدی گفت و مشغول کار شد.
🔆 ظهر که کار تموم شد
سربازها پی فرمانده می گشتند تا رسید رو امضا✍کنه...
همون بنده ی خدا، عرق دستش رو با شلوارش پاک کرد، رسید رو گرفت و امضا کرد و بعد هم رفت |🌷🚶
#شهید_مهدی_زین_الدین 😍
🌷شهید نظرزاده 🌷
#پیشنهاد_مطالعه_کتاب👆 یادت باشد عبارت رمزی #علاقه شهید به همسرش... با خط به خط این خاطرات زندگی کرد
#همسران_شهدا
#حمید روحیهای لطیف و دوستداشتنی داشت. همیشه وقتی در کارهای منزل کمکم میکرد از او تشکر میکردم ⚡️اما میگفت این حرفهای یک همسر به همسرش نیست، شما باید بهترین دعا👌 را در حق من کنید، باید دعا کنید #شهید شوم.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_642593816913641645.mp3
11.91M
🎧صوت:«امن یجیب»
ترانهای با محوریت
👈 #همسران_شهدای_مدافع_حرم
🎤با صدای #محمدقاسم_کریمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خدا نظر کنه👈 ماموریت میده
خدا نظر کنه حال بده👈حال میده
🔹قصه همینه
ما اصلا با #امام_حسین زنده ایم
با #کربلا زنده ایم
ما با #عاشورا زندهایم
🔸خون بر شمشیر پیروز است✌️
#محرم همه قصه ها روحل میکنه
حل میکنه، بچهها حل میکنه بخدا حل میکنه👌...
🔹اینو گفتم یه جا
برا بچهها #روایتگری میکردم،
گفتم داشتم روایتگری میکردم گفتش که حاج آقا میشه من یه چیزی بگم⁉️
🔸آقا گفت که من خواب یه #شهید دیدم
گفتم شما یاد ما هستین؟
گفت شهید گفت: ما خدمت ارباب که رسیدیم به #امام_حسین گفتیم بعضی این پایین یاد ما شهدا🌷 هستن
🔹گفت ابی عبدالله گفت: من سفارش همه اونایی که 👈یاد شما شهدا هستن به #علی_اکبر کردم...
🔸بعد نوجوون میشه علی اکبری🙂
بعد میگن حاج اقا نمیدونیم چرا مثلا اینجوری شد چرا اونجوری شد...
🎤روایتگر #حاجحسینیکتا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ماجرای #جالب حضور شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانی با خالکوبی در سوریه #حتما_ببینید👌😭 🍃🌹🍃🌹 @shahidNa
#مادر نبودهای
که بدانی غم پسر،
#آتش به جان
مادر "دلتنگ" میزند...
#مادران_شهدا💔
#شهید_مجید_قربانخانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
پیش از #شهادتش خواب دیده بود اما هرگز خوابش را به ما نگفت🚫 و برای عمهاش توضیح داده بود که #حضرت_زهرا(س) را به خواب دیده است که ایشان میفرمایند مجید اگر به #سوریه بیایی، تنها یک هفته☝️ مهمان ما خواهی بود.
مجید از زمان اعزام تا شهادتش🕊 تنها هفت روز یعنی #یک_هفته طول کشید.
#شهید_مجید_قربانخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷🔹🌷🔸🌷🔹🌷
#شهادت نوعی مدیریت است
آدمهای معمولی
خیلی هم که موفق باشند 👌
زندگی #خودرا مدیریت می کنند !
💥اما "" #شـــــهــــــــــــــــــــدا ""
" مـــــرگـــــ " خود را نیز
"" مدیریت "" میکنند 😊...
" #شــــــــــهــــــــــــــــــــادت "
یعنی
زندگی مان را کجا خرج کنیم که
👈زندگی دیگران معنی پیدا کند !
یادمان باشد اگر شهید نشویم🚫
#میمیریم به مرگی معمولی😔...
#اللهم_توفیق_شهادة_فے_سبیلڪ🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگـــــــــــــر🔔🔔
🔴این روزها میبینیم
که کاربرهای دنیای مجازی📱
پر شده از آبجی ها و داداش ها
کاش بدانیم #حریم بین آنها پرده ی نازکی بیش نیست
به نام 👈 #حیا
که با این الفاظ شکسته میشود💔
⚫️نکند حریممان در خیابان با اینجا فرقی داشته باشد🚫که #خدای دنیای مجازی همان خدای دنیای واقعیست👌
🔵 #خواهرم که در خیابانها رخ از نامحرم میپوشانی!!!و عکست را در مجازی میگذاری به بهانه اینکه #حجاب داری!
⚪️آیا نشستن تو سر راه و #دلبری کردن با حجاب برای مردان با گذاشتن عکست در ملع عام فرقی دارد⁉️
♨️حیا را که نفهمی #چادر سیاه هم تورا محجبه نخواهد کرد🚫
🔘رابرت مرداک سیاستمدار اسراییلی:👇
(به زودی #حیا را از زنان ایرانی 🇮🇷خواهم گرفت)
🔴خواهرم کمی به خودت بیا برای #حجاب و حیایت #خونها ریخته اند
🔷و اما #برادرم که چشم از نامحرم میگیری!😊آیا زل زدنت به دختران خیابانی ولذت بردن از آنها با نگاه به #عکس_مجازیشان فرقی دارد⁉️
🔶خبرگذار شبکه ای ماهواره ای:👇
(مردان ایران را #بی_غیرت خواهیم کرد
طوری که خودشان زنهایشان را به خیابان بکشند)😔
🔷برادرم توهم به خودت بیا
تو #وارث هیبت شیران اسلامی
بترس از روزی که #الله_متعال رخ از تو بگیرد 😔و مجازی هایت به دادت نرسند
🔶پدرت از راه میرسد تا #گوشیت را چک کند
سریع حذف چت❌
حذف عکس❌
حذف .....❌
🔷فکرش را بکن فرشته #مرگ از راه برسد هرچه پاک کنی #نزدخدا همه باقیست📖مکتوب و محفوظ!!!
و خوشا بحال آنکه سهمش #باقیات_الصالحات است😊
✔️خواهرم ،برادرم منو تو مسلمانیم ✌️
و نخ تسبیحمان 📿 #حیاست
♨️مواظب مجازی هایت 📲باش
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh