#درآرزوی_شهـادتـــ🕊🌷
🌷شهدا
مرگ را به سخـره گرفته اند
تا ما به حقارت دنیـ🌏ـا بخندیم...
🌷شهدا
حیثیت #خـون را فریـاد زدند
تا ما گوشت و پوستمان را از جرعه عطش
و شــور بپرورانیم🌱
🌷شهدا
همه تعلقات را از خود بریــدند و خود را مسافر آسمــان ڪردند🕊
تا گذرگاه بودن دنیا را اثبات ڪرده باشند👌
و راز آزادی را بریدن از خویش #ثبت نموده باشند.
پس
💢 #سلام_بر_شهدا🌷
و بر فرهنگ همیشه روشنشــان✨
بر ما باد مرور خویش در بایـد های آنان و محک زدن خود در این غفلت گاه نسیان زا
💢 #سلام_بر_شهادتــ🕊
که بزرگ ترین نتیجه حرکت است✊
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنــوشتــــــــــه📝
🌾فک کن بری #سوریه😍
به همه بگی فردا میرم پیش بی بی
بری تو صحن
پرچم یا #عباس
سربند کلنا عباسک یا #زینب
🌾بری تو حرم روبه روی ضریح
دست تو بزاری رو #قلبت با زبون بی زبونی بگی
خانوم جات اینجاست👈❤️ اونجا چیکار میکنین
بگی خانوم اجازه میدی،برم #دفاع کنم از حرمتون⁉️
🌾بعد،یه #پلاک،یه لباس نظامی،یه کلاشینکف، یه کلت،یه بیابون،بیابون نه #بهشت
پشتت یه گنبد🕌انگار #خانوم داره نگات میکنه😍
🌾خانوم نگات میکنه
#حس میکنی کنارته👥
بهت افتخار میکنه بهت #لبخند میزنه
یه نگاه به پشت سرت به #پرچم یا عباس میندازی
🌾میگی #ارباب تا اسم شما رو گنبد هست
مگه کسی میتونه به حرم چپ نگاه کنه👊
خم شی بند پوتینتو سفت میکنی
#سربندتو سفت میکنی اسلحه رو سفت میچسبی، #سلاحتو میگیری میگی یا عباس
🌾بعد از اینکه چندتا #داعشی حرومی👹 رو به #هلاکت رسوندی؛ببینی یه ضربه خورده به قلبت💘
🌾 #قلبت شروع میکنه به سوختن،از خون دستت میفهمی #مجروح شدی🤕
میگی بی بی ببخشید #شرمندم،دیگه توان ندارم😓دوستات جمع شن دورت👥👥 نفسات به شمارش بیوفته؛چشمات تار ببینه
🌾بی بی بیاد بالا سرت برا #شفاعت
خون زیادی ازت بره.دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به مغزت برسه⚡️امابگی پاهامو بذارین زمین #سرمو بلند کنین
🌾بی بی اومده میخوام بهش #سلام بدم
چند دقیقه بعد #چشماتو ببندی😌
چند روز بعد به خانوادت خبر بدن #شهید شدی🌷
#عجب_رویایی😇
💢 #اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
بحق بی بی زینب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
الفبا برای سخن گفتن نیست برای نوشتن #نام توست، #اعداد پیش از تولد تو به صف ایستاده اند تا راز #زادرو
7⃣9⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰 #به_نقل_ازدوست_شهید_بابک_نوری
🌷اینجا روی خاکریز نشسته بود.
اونروز هوا خیلی #گرم بود من با لباس شخصی رفته بودم و همش #غر میزدم که چرا به ما لباس نمیدن!!
🌷بابک کنارم بود بهش گفتم این چیه پوشیدی اینو از کجا گرفتی؟
لباسش خیلی براش #تنگ بود و کمی هم کهنه...
🌷گفت: این لباس رو از زمان خدمت #سربازیم دارم بهش گفتم اینکه تنگه (و واقعا هم تنگ بود بحدی که جلوی تحرکاتش رو گرفته بود ).
🌷گفت: اره ولی مهم نیست تو خبر نداری، #اعزام کی شروع میشه؟ گفتم نمیدونم.
🌷الان که خاطرات رو مرور میکنم میبینم شهادت واسه هرکسی نیست شهادت لباس #تک_سایزیه که باید اندازش بشی؛
🌷این هارو گفتم که واسه خودم مروری بشه که من تو فکر چی بودم و اون به چی فکر میکرد،
افکار من سمت #مادیات و لباس سایز تنم بود که باید نو هم میبود، فکر تیر اندازی و لذت کل کل بعدش ولی اون آروم بود و فکرش ... توی اون هوای گرم و اون شرایط چی بود
🌷بعد شهادتش #عکسی ازش دیدم که منو بیشتر سوزوند؛ بابک با همون لباس وسط معرکه #جنگ رفته بود.
حتی ذره ای هم به فکر #مادیات نبود.
🌷اون اینجا بود کنار ما البته جسمش ولی #روح_بزرگش کنار ما جا نمیشد، پس خدا جسمش رو با خودش برد.
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهید_بابک_نوری_هریس🕊❤️
#شادی_روحش_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🖇شهیدانه....🌷
آرزوهایم
زیاد نیست
بزرگ است
دست نیافتنی ست...
اما...
آرزو بر جوانان عیب نیست
هست؟
یعنی میشود؟
روزی
پیشوند اسم من هم #شهید نوشته شود؟
خدایا من گناهکارم😔
قبول
اما فضل تو کم نیست؛هست؟
مهربانی ات دریاست و لطفت بی همتا...
میشود روزی بگویند:
فلانی
هم
شهید
شد...😭
سر سجاده کارم شده
دعا و اقتدا به شَهید کرب و بلا....
خدایا
گناهکار تر از حُر هستم؟؟؟
توبه کرد؛
برگشت
و شهید هم شد....
تازه فهمیدم مردن بی فایده است
#باید_شهید_شد
شهید....🌷
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔹این نوجوان 17ساله ی #لبنانی که در "سوریه" شهید شد🌷به مادرش میگوید: با توجه به خوابی که دیده ام، این #آخرین نهاری است که باهم میخوریم.
🔸مادرش اجازه ی تعریف کردن خواب را نمیدهد❌خوابش را برای #دوستانش اینچنین تعریف کرده بود: دوشب است خواب میبینم روی سینه ام نشسته اند تا #سرم از تنم جدا کنند
🔹که امام حسین(ع) در خواب گفتند: نترس #سر_بریدن درد ندارد، سر من را هم بریدند، درد نداشت😭
(سر مبارک شهید توسط داعش بریده شد)
بعداز #پنج_سال پیکر پاک شهید به آغوش مادرش بازمی گردد🌷
#شهید_ذوالفقار_حسن_عزالدین
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣9⃣2⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷 ♨️خـلاصہ ای از زنـدگے شهـید📜 شهید رحیمی از #ویژگیهای اخلاقی و شخصیت و معنوی
🌻#کلام_شهید
🌱#شهید_حجت_الله_رحیمی
💠بارالها!🤲
من همان بنده ای #هستم که سالها در گمراهی به سر برده و عصیان اوامر تو را کرده ام، اما اینک #معترفم به گناهانم🔞 و اقرار می کنم
💠به اینکه در #اشتباه بوده ام، پس از گناهانم درگذر و توفیق لقایت را که نصیب #شهدای راهت میکنی نصیب من هم کن....🌸
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک💔
#شهید_حجت_الله_رحیمی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
•° #دلبده🖐🏻 حاجحسینیڪتامےفرماد:🦋 🌿بچہها͜͡꙰ اصراربرامر#حقداشتہباشید❲👊🏻❳ یہچیزےفهمیدےخوبہ❲💡❳
♦️#حاج_حسین_یکتا میگفت
🔗در عالم رویا به #شهید گفتم :
چرا برای ما دعا 🤲نمیکنید که #شهید بشیم⁉️
🔗گفت: ما #دعا میکنیم براتون شهادت مینویسن ولی #گناه🔞 میکنید پاک میشه...✔️
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک💔
#حاج_حسین_یکتا🌾
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#دلنــوشتــــــــــه📝
🌾فک کن بری #سوریه😍
به همه بگی فردا میرم پیش بی بی
بری تو صحن
پرچم یا #عباس
سربند کلنا عباسک یا #زینب
🌾بری تو حرم روبه روی ضریح
دست تو بزاری رو #قلبت با زبون بی زبونی بگی
خانوم جات اینجاست👈❤️ اونجا چیکار میکنین
بگی خانوم اجازه میدی،برم #دفاع کنم از حرمتون⁉️
🌾بعد،یه #پلاک،یه لباس نظامی،یه کلاشینکف، یه کلت،یه بیابون،بیابون نه #بهشت
پشتت یه گنبد🕌انگار #خانوم داره نگات میکنه😍
🌾خانوم نگات میکنه
#حس میکنی کنارته👥
بهت افتخار میکنه بهت #لبخند میزنه
یه نگاه به پشت سرت به #پرچم یا عباس میندازی
🌾میگی #ارباب تا اسم شما رو گنبد هست
مگه کسی میتونه به حرم چپ نگاه کنه👊
خم شی بند پوتینتو سفت میکنی
#سربندتو سفت میکنی اسلحه رو سفت میچسبی، #سلاحتو میگیری میگی یا عباس
🌾بعد از اینکه چندتا #داعشی حرومی👹 رو به #هلاکت رسوندی؛ببینی یه ضربه خورده به قلبت💘
🌾 #قلبت شروع میکنه به سوختن،از خون دستت میفهمی #مجروح شدی🤕
میگی بی بی ببخشید #شرمندم،دیگه توان ندارم😓دوستات جمع شن دورت👥👥 نفسات به شمارش بیوفته؛چشمات تار ببینه
🌾بی بی بیاد بالا سرت برا #شفاعت
خون زیادی ازت بره.دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به مغزت برسه⚡️امابگی پاهامو بذارین زمین #سرمو بلند کنین
🌾بی بی اومده میخوام بهش #سلام بدم
چند دقیقه بعد #چشماتو ببندی😌
چند روز بعد به خانوادت خبر بدن #شهید شدی🌷
#عجب_رویایی😇
💢 #اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
بحق بی بی زینب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh