🌷شهید نظرزاده 🌷
❣کاش بودی ⇜تا دلمـ💕 تنها نبود ⇜تا اسير #غصه فردا نبود ❣کاش بودی ⇜تا برای #قلب من زندگی ⇜اين گون
#شهدای_حسینی🌷
🔷شهید اکبری یکی از شروط ازدواجش💍 همراهی کردن با #هیئت و شرکت منظم در برنامه روضه بود👌
🔶بهش میگن: #امیدجان میشه کمتر بری هیئت⁉️ اشاره میکنه به پسرش و میگه: اگه علی رو یه نفر ازتون بگیره چه حالی میشین؟ میگن: خب معلومه طاقت نمیاریم😢 میگه: #امام_حسین (ع) و هیئت رو از من نگیرید چون طاقت نمیارم.
#شهید_امید_اکبری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸با تشکر از دوستانی که اسم دوست شهیدشون رو فرستادن🙂 #شهدای بزرگواری که افتخار داریم ختم جزء اول رو
••🍂••
♨️●علاقه شدیدی به #امام حسین علیه السلام داشت و همیشه می گفت:
" دلم می خواد روز #محشر مثل اربابم بی سر باشم". در آخر وصیتش هم نوشته بود این شعر را روی قبرم حک کنید.
♨️عاشقان 🌸را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است تن بی سر #عجب نیست، رود گر در خاک سر سرباز ره عشق❣ به پیکر عجب است
♨️●وقتی بعد از دو سه هفته، در #عملیات کربلای 5 پیکرش تفحص شد و برگشت، پیکرش همان طور که آرزو کرده بود، بی سر بود و این شعر زینت بخش سنگ قبر شد. 🍃
#شهید_مجید_لردان 🌷
#شهدای_حسینی
#شهدای_فارس
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#شهدای_حسینی
●چندسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم...گفتم بریم
با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده..حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ...
●وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت..برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه ..
📎 پ ن :ذاکرالحسین جایت میان هیئت خالیست برخیز و باز برای ما ،
ڪمی از ارباب بخــوان ...
#ذاکر_با_اخلاص🌷
#شهید_حسین_معز_غلامی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh