eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
6.4هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدی که دو هفته قبل از شهادتش عکس پروفایلش رو عکس گذاشت و به همان شکل هم شهید شد.👌😍 🌹🕊🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌸امام خامنہ ای ✅شهادت، مرگ انسان های زیرڪ و هوشیار است ڪہ نمیگذارند این جان بہ مفتی از چنگشان در برود . 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌸•° فرازی از #وصیت‌نامه شهید ✍بعد از مدت ها #ڪشمڪش درونی ڪه هنوز هم #آزارم🍁 می دهد، برای #رهایی از این زجر به این #نتیجه رسیده ام و در این جمله خلاصه میشود: #خدایا_عاشقم_ڪن💚 اگر چنین ڪنی دیگر هیچ #نخواهم، چون همه چیز دارم می دانم اگر چنین ڪنی از این #بند🍂رهایی یافته و دیگر به سـ🌺ـویت #پر میڪشم... #شهید_امیر_حاج_امینی🌷 #شادی_روحش_صلوات💐 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
چقدرشهدا شبیه یکدیگرند و ما همچنان در حسرت جا ماندن از شهدا... 🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣4⃣3⃣ 🌷 💠هَمون عکسِ معروف 🔸بچه ها خیلی روحیه شون کسل بود😪 آتیش شدید دشمن🔥 هم مزید علت خستگی بچه ها شده بود. یه دفعه صدای بچه ها بلند شد. 🔹برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا ، بچه ها انقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه شون کلاً عوض شد😃. 🔸 ۱۰ ، ۲۰ دقیقه بیشتر نگذشته بود که یه پشت خاکریز خورد💥، گرد و خاک 🌫عجیبی بلند شده بود؛ همینکه گرد و غبار نشست رو برداشتم تا ببینم چه خبره. 🔹 رفتم جلوتر که این رو دیدم. دو تا عکس 📸ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش (همون ) 🔸 یه قطره خون رو بود. دیدم امیر تو اون حالت تا حال خودشه😊 و داره زیر لب زمزمه ای می کنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه 🌷… 📚منبع/ابروباد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هویت #شهید پلاک وی نیست❌ هویت شهید #خون جاری بر پیشانی اوست که تقدیر آن در #عهد_الست بر پیشانی او می درخشد✨ #شهید_امیر_حاج_امینی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هرکه می‌خواهد #عزیز شود باید الهی شود✔️ و امیر نیز #الهی شد تا خداوند عزیزش کرد و او را که #رزمنده ای بی نام و نشان بود، با تصویری به همه هموطنانش معرفی کرد👌، عکسی📸 که سال های سال یادآور رشادت های هشت ساله #دفاع_مقدس است. #شهید_امیر_حاج_امینی #هفته_دفاع_مقدس_گرامی_باد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
زیبایی #عشق را نشان خواهم داد دلـ❤️ را به نگار رایگان خواهم داد در #قلب من احساس پشیمانی نیست🚫 گرزنده شوم دوباره جان خواهم داد😍 #شهید_امیر_حاج_امینی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
2⃣6⃣6⃣ 🌷 🔹خستگي نداشت. مي گفت من حاضرم تو کوه🏔 با همه تون بذارم، هر کدوم خسته شدين، بعدي ادامه بده😄... 🔸اينقدر بدن آماده اي داشت که تو گذاشتنش بيسيم چي📞. بيسيم چي . 🔹اصلاً دنبال شناخته شدن و نبود❌. به اين اصل خيلي اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاري رو براي خود بکني، خودش عزيزت مي کنه. 🔸آخرش هم همين باعث شد تا عکس📸 شهادتش اينطور بشه. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🔹سر مزار نشسته بودم که یه جوون اومد👤 و گفت: شما با این شهید نسبتی دارید⁉️ گفتم: بله ، من برادرش هستم. گفت: راستش من نبودم، بنا به دلایلی اما به زور مسلمون شدم ولی اسلام نیوردم❌ 🔹تا اینکه یک روز اتفاقی عکس رو دیدم، حالت عجیبی بهم دست داد. انگار عکسش باهام حرف میزد با دیدنش اسلام شدم😍 و قلــ❤️ـبا آوردم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید حاج امینی در دست‌نوشته‌ای✍ که در /10/19 نوشته است درخواست‌هایی را خطاب به مردم و رهروان مطرح کرده است. نوشته است: 📝از شما خواهش می‌کنم و می‌خواهم چند موضوع را مد نظر داشته باشید: ↵ دروغ نگویید ↵زود قضاوت نکنید❌ ↵گذشت و داشته باشید ↵خوشرو و خوش برخورد🙂 باشید ↵و اینکه ها را پر نگه دارید✊ ⭕️خدایا ما را ببخش و بیامرز! ✿خدایا بگردان! ⭕️خدایا ما را به خودمان وا مگذار! ✿خدایا شناخت به ما عطا کن! ⭕️خدایا عزیزو بزرگوارمان راحفظ بفرما! یا رب العالمین بنده حقیر امیر حاج امینی 🗓تاریخ 65/10/19 ⏰ساعت 12:30 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهید امیر حاج امینی:📜 🔰سلام بر خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد😔 برای رهایی از این ، به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: !عاشقم_کن. 🔰از این که بنده بد و گنه کار🚫 خدایم، سخت ام و وقتی یاد گناهانم می افتم، آرزوی می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود😞 به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ ای ندارم❌ که رو کنم؛ جز این که دلمـ❤️ را به دو چیز خوش کرده ام ⚀یکی این که با این همه گناه🔞 دوباره مرا به و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند؛ پس لابد دوستم دارد💞 و سر به سرم می گذارد؛ هر چند که کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم؛ اگر چنین نبود، پس چرا مرا به این جا آورد⁉️ ⚁دوم این که قلبی رئوف و دارم و با همه بدی هایم، بسیار دلسوزم☺️ لحظه ای حاضر به تحمل می شوم؛ بله به این دو چیز دلمـ❤️ را خوش کرده ام. 🔰پس ای پروردگار من! اگر که مرا به این جا آورده ای، پس مرا به آرزویم که...😔 برسان و یا به این خاطر که نمی توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیا و مرا و خشنودم کن و مرا ...😢 🔰دنیا برای ضعیف نفسان، یک گرداب است. اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، که دیگر نابودیمان💔 حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این هلاک گردد. 🔰ای کسانی که این نوشته📝 را یا بهتر بگویم این و این درد دلـ💔 نمی دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این یا این پیام و یا در اصل این و تقاضای عاجزانه را می خوانید، اگر من به رسیدم و دل از این دنیـ🌍ـا کندم، بدانید که بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات👌 دست یابند. 🔰البته در این امر شکی نیست؛ ⚡️ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده خدا به آرزویش رسیده است. 🔸یا رب ، بر من درویش نگر 🔹هر چند نیَم لایق بخشایش 🔸بر حال من خسته دل💔 ریش نگر 🔰حال که به عینه دیدید، شما را به خدا قسم، التماس و استدعا می کنم بیایید و به خاکش بیفتید؛ زار زار گریه کنید😭 و امیدوار به و کرمش باشید و با او آشتی کنید💞 زیرا بیش از حد و بخشنده است. 🔰فقط کافی است از ته دلـ❤️ صدایش کنید؛ دیگر مال خودتان نیستید🚫 و می شوید؛ دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا می برد، می برد؛ ولی در این راه، آماده✊ و حاضر به تقبل هر گونه و رنج، همانند حسین و پیامدار او باشید 🔰هر چند که سختی و رنج های ما😓 در با آنها نمی تواند قطره ای💧 در مقابل دریا🌊 باشد. بله، شدن، مشقات و مصائب دارد.... 🗓شنبه 7/4/65 ⏰ساعت 5 بعدازظهر بنده مخلص و گنهکار، 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
گفتند که #تا_صبح فقط یک راہ است با عشـ💕ـق فقط فاصله ها کوتاہ است هرچند که #رفتند ⚡️ولی بعد از آن❣ هر قطعه ی این خاک #زیارتگاہ است #شهید_امیر_حاج_امینی #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
0⃣2⃣1⃣1⃣ 🌷 ✨شهید امیر حاج امینی… بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله… ولی تاریخ شهادتش ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و محل شهادتش کربلای  بوده است. ✨خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش . بیسیم چی (شهید) پور احمد… ✨اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه. ✨هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد… ✨یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….” ✨ولی دلش رضا نداده بود و با از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام …. ✨دفعه آخری موقعی بود که بچه ها یک به یک جلو می رفتن و بر می گشتن. یه بار دیدیم امیر بلند شد که بره تو خط. یکی بهش گفت: حاجی! الان نوبت منه… ولی امیر گفت: نه! حرف نباشه، این دفعه می رم….. همین دفعه بود که با خوردن یه شهید شد… شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
... سن و سال نمی شناسد! زمان و مکان سرش نمی شود! کسب و کار برایش اهمیتی ندارد! زشتی و زیبایی ظاهر، ملاکش نیست! او، باطن بین است ... و نگاهش به دل دریایی توست ... که هر وقت در زلالی قلبت بیافتد، لایقش می شوی ... 🔸همین بغل دستت، همین حوالی، در هوایشان نفس می کشی .... و این دریاهای زلال جاری اند ... و چشم های نابینا کجا می‌بیند، دریا را ؟! 🌷سالروز شهادت 👈شهیدی که دو هفته قبل از شهادت عکس پروفایلش را عکس گذاشت و به همان صورت هم شهید شد😍👌 شادی روحش 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
⭐️راحـت #بـخـواب ما هــم .... خوابیـدیــم 💤 در خواب #غفلت فــرو رفته ایم #شهید_امیر_حاج_امینی #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
در گذر ِ مرگ ِ ســ❣ـرخ هر که  را دید، گفت: برگ ِ گل ِسرخ🌷 را   کجا می‌برد؟! پ.ن: امروز ۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت صاحب این تصویر بی مثال است 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید حاج امینی در دست‌نوشته‌ای✍ که در /10/19 نوشته است درخواست‌هایی را خطاب به مردم و رهروان مطرح کرده است. نوشته است: 📝از شما خواهش می‌کنم و می‌خواهم چند موضوع را مد نظر داشته باشید: ↵ دروغ نگویید ↵زود قضاوت نکنید❌ ↵گذشت و داشته باشید ↵خوشرو و خوش برخورد🙂 باشید ↵و اینکه ها را پر نگه دارید✊ ⭕️خدایا ما را ببخش و بیامرز! ✿خدایا بگردان! ⭕️خدایا ما را به خودمان وا مگذار! ✿خدایا شناخت به ما عطا کن! ⭕️خدایا عزیزو بزرگوارمان راحفظ بفرما! یا رب العالمین بنده حقیر امیر حاج امینی 🗓تاریخ 65/10/19 ⏰ساعت 12:30 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃گاهی عشق معجزه می‌کند و بی‌سیم‌چی گردان، آشنای غریب می شود. 🍃امیر امینی، ی ساده ی گردان که حال و هوای هر عملیات را با بی‌سیم به جاماندگان خبر می‌داد. 🍃فرمانده قلبش شد و اشک و مناجاتش برای خدا. آنقدر دعا کرد تا عاشق، مخلص و شد. 🍃عکاسِ جنگ، با دوربینی که از زیر خاک پیدا کرد، بی‌سیم‌چیِ عاشق را ثبت کرد و این عکس برگی شد از دفتر ، که این روزها دل هر آدم سردرگمی را می لرزاند. 🍃سربندش، چشم هایش که از خستگی آرام گرفته است و لب های خونینش، که گویی هنوز هم می‌گویند. این‌ها هرکدام روضه ای است برای آنان که گرفتار دنیا شده‌اند😔 🍃او با و گریه‌هایش خالص شد برای خدا و خدا عزت نصیبش کرد و شد برای دنیا و آدم‌هایش. 🍃کاش می‌شد عکس او را بر سر در قلب هایمان بیاویزیم، تا در دنیای و کمی بندگی کنیم و او با بی‌سیم‌اش از عشق به محبوب بگوید😢 ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وصیتی تکان‌دهنده اگر به واسطـه خونـم بر گـردن دیگران داشتـه باشم؛ به خـدای قسم؛ از مـردان و زنان بی‌حـیا نمیگـذرم...! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃گاهی عشق معجزه می‌کند و بی‌سیم‌چی گردان، آشنای غریب می شود. 🍃امیر امینی، ی ساده ی گردان که حال و هوای هر عملیات را با بی‌سیم به جاماندگان خبر می‌داد. 🍃فرمانده قلبش شد و اشک و مناجاتش برای خدا. آنقدر دعا کرد تا عاشق، مخلص و شد. 🍃عکاسِ جنگ، با دوربینی که از زیر خاک پیدا کرد، بی‌سیم‌چیِ عاشق را ثبت کرد و این عکس برگی شد از دفتر ، که این روزها دل هر آدم سردرگمی را می لرزاند. 🍃سربندش، چشم هایش که از خستگی آرام گرفته است و لب های خونینش، که گویی هنوز هم می‌گویند. این‌ها هرکدام روضه ای است برای آنان که گرفتار دنیا شده‌اند😔 🍃او با و گریه‌هایش خالص شد برای خدا و خدا عزت نصیبش کرد و شد برای دنیا و آدم‌هایش. 🍃کاش می‌شد عکس او را بر سر در قلب هایمان بیاویزیم، تا در دنیای و کمی بندگی کنیم و او با بی‌سیم‌اش از عشق به محبوب بگوید😢 🕊به مناسبت سالروز شهادت ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد : ۵ دی ۱۳۴۰، ساوه 📅تاریخ شهادت : ۱۰ اسفند ۱۳۶۵، شلمچه، کربلای۵ 🥀مزار شهید : بهشت زهرای تهران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از وصیت نامه ی شهید امیر حاج امینی از شما تقاضامندم که چند موضوع زیر را همیشه بخاطر بسپارید: هرگز دروغ نگویید، زود قضاوت نکنید، گذشت و ایثار داشته باشید. خدایا ماراببخش وبیامرز! خدایا عاقبت بخیرمان کن! خدایا ماراآنی به خوئمان وامگذار! خدایا معرفت شناخت را به ماعطا کن! ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
حالا که به عینه دیدید،شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا می کنم، بیائید و به خاکش بیفتید وزار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید. وبا او آشتی کنید،زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است.فقط کافی است یکبار از ته دل صدایش کنید،دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید و دیگرهر چه میکند او می کند وهر کجا می برد،او می برد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اصلا دنبال شناخته شدن و شهرت نبود اعتقاد داشت اگہ واقعا كاری رو برای خدا بكنے خودش عزيزت ميكنہ آخرش همين خصلتش باعث شد تا عكس شهادتش اينطور معروف بشہ 🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️🕊🌤 💐خستگي نداشت. مي گفت من حاضرم تا کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدين، بعدي ادامه بده... اينقدر بدن آماده اي داشت که تو جبهه گذاشتنش بيسيم چي. بيسيم چي (شهيد) پور احمد... - اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به اين اصل خيلي اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاري رو براي خود خدا بکني، خودش عزيزت مي کنه. آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اينطور معروف بشه. - هر کار مي کرد، برا خدا مي کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسي خبردار مي شه يا نه! عجيب نسبت به بچه هاي يتيم هم حساس بود، کمک به يتيمان هيچوقت فراموشش نمي شد... 🌺يه بار که تو منطقه حسابي از بچه ها کار کشيده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: "نکنه فکر کنين که فلاني ما رو آموزش مي ده، من خاک پاهاي شماهام. من خيلي کوچيکتر از شماهام... اگه تکليف نبود هرگز اين کار رو نمي کردم...." ولي دلش رضا نداده بود و با گريه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که مي خواد چيکار کنه. همه که خوابيدن اومد پايين پاي تک تک بچه ها و دست مي کشيد به کف پوتين بچه ها و خاکش رو مي ماليد رو پيشانيش.... مي گفت: من خاک پاي شماهام .... برادر شهید: - بعد شهادتش يه نامه به دستمون رسيد که چند روز قبل از شهادتش نوشته بود، اولش اينطور شروع مي شد: "از اينکه به اين فيض عظيم الهي نايل شدم، خدا را بسيار شکرگزارم....." 🍃 دفعه آخري موقعي بود که بچه ها يک به يک جلو مي رفتن و بر مي گشتن. يه بار ديديم امير بلند شد که بره تو خط. يکي بهش گفت: حاجي! الان نوبت منه... ولي امير گفت: نه! حرف نباشه، اين دفعه من مي رم..... ✅احسان رجبي عکاس این عکس معروف اينطور تعريف مي کنه: بچه ها خيلي روحيه شون کسل بود؛ آتيش شديد دشمن هم مزيد علت خستگي بچه ها شده بود. يه دفعه صداي شادي بچه ها بلند شد. برگشتم، ديدم پوراحمد و امير و چند نفر ديگه اومدن خط برا سرکشي، بچه ها انقدر به اينا علاقه داشتن که روحيه شون کلاً عوض شد. 10 ، 20 دقيقه بيشتر نگذشته بود که يه خمپاره پشت خاکريز خورد، گرد و خاک عجيبي بلند شده بود؛ همينکه گرد و غبار نشست دوربينم رو برداشتم تا ببينم چه خبره. رفتم جلوتر که اين صحنه رو ديدم. دو تا عکس ازش گرفتم، يکي از تموم بدنش، يکي از صورتش (همون عکس معروف) يه قطره خون رو لبش بود. ديدم امير تو اون حالت تو حال خودشه و داره زير لب زمزمه اي مي کنه. رفتم جلوتر ولي متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که ديگه شهيد شد.... 🕊🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh