eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔮روایتی از همسر فرمانده🔮 🌵یکی از #سرداران سپاه در خاطرات خود می گفت:شهید "تقوی" در جبهه #دعای_ابوحم
#شهید_سید_حمید_تقوی_فر روایتی از دوست شهید 🔰 #صبح_جمعه که بیدار می شد، غسل جمعه می کرد می رفت امامزاده محمد می نشست تا ظهر، ظهر می رفت #نمازجمعه. 🔰ما داشتیم کار می کردیم می گفتم: حاجی چقدر #خونسرده چقدر بیخیال☺️ مردم هم میومدن پیشش خیلی خونگرم💖 بود با هاش ارتباط برقرار می کردن. 🔰حاجی به قلب های مردم #بلد_سوریه حکومت می کرد. وقتی پشت بیسیم📞 اعلام کردم حاجی دستشو گذاشت تو دست #شهیدهمت (شهید شد)🌷 🔰این کلمه رو نمیتونستم بگم. نیم ساعت⌚️ بعدش که اومدیم بلد، همه مردم بلد ، شاید بگم زن هاشون هم غصه دار😢 شده بودن. هر کی میرسید به ما #تسلیت می گفت. خوشا به سعادتش😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_سید_حمید_تقوی_فر روایتی از دوست شهید 🔰 #صبح_جمعه که بیدار می شد، غسل جمعه می کرد می رفت امام
🥀 ●کنارشهرک محل زندگیمان باغ سبزے کاری بود،هر ازگاهی" "بہ آنجا سَری میزد بہ پیرمردی کہ آنجا مشغول کار بود میکرد،یکبارازنماز جمعہ برمیگشتیم کہ گفت: بنظرت سَری بہ پیرمردسبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم؟!مدت زیادی بود کہ به خاطر جابجایے خبری ازاو نداشتیم. زمانیکہ رسیدیم پیرمرد بیل زدن بود حاج حمیدجلورفت بعداز احوال پرسی،بیل را از او گرفت مشغول بیل زدن شد،پیرمرد سبزے کار چند دستہ بہ حاج حمید داد. ●سبزیها را پیش من آورد وگفت:این سبزیها را بجاے دست مزد بہ من داد. گفتم:ازخانمم میپرسم اگر نیاز داره بر میدارم.گفتم: نہ سبزی احتیاج نداریم. در ضمن شما هم کہ فی سبیل اللّه کار کردی.بعدازشهادتش یکی ازهمسایہ ها به پیرمردگفتہ بود کہ حاج حمید شده. ●پیرمرد با گریہ گفته بود من فکرکردم اون آدم است که بہ من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی بہ این مهمی داره و سپاهہ... ✍راوی: همسر شهید 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
●کنارشهرک محل زندگیمان باغ سبزے کاری بود،هر ازگاهی"حاج حمید"بہ آنجا سَری میزد بہ پیرمردی کہ آنجا مشغول کار بود کمک میکرد،یکبارازنماز جمعہ برمیگشتیم کہ حاج حمیدگفت: بنظرت سَری بہ پیرمردسبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم؟!مدت زیادی بود کہ به خاطر جابجایے خبری ازاو نداشتیم. زمانیکہ رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن بود حاج حمیدجلورفت بعداز احوال پرسی،بیل را از او گرفت مشغول بیل زدن شد،پیرمرد سبزے کار چند دستہ سبزی بہ حاج حمید داد. ●سبزیها را پیش من آورد وگفت:این سبزیها را بجاے دست مزد بہ من داد. گفتم:ازخانمم میپرسم اگر نیاز داره بر میدارم.گفتم: نہ سبزی احتیاج نداریم. در ضمن شما هم کہ فی سبیل اللّه کار کردی.بعدازشهادتش یکی ازهمسایہ ها به پیرمردگفتہ بود کہ حاج حمید شهید شده. ●پیرمرد با گریہ گفته بود من فکرکردم اون آدم بیکارے است که بہ من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی بہ این مهمی داره و سردار سپاهہ... ✍راوی: همسر شهید 🌷 🌱 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh