eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
2⃣3⃣2⃣ 🌷 🔸از که برگشت حال و روزش تغییر کرد نشاط عجیبی داشت، از بیشتر دوستان و آشنایان خداحافظی کرد👋 و از همه طلبید. 🔹قرار بود فردا با دوستانش شود، همان روز رفتیم به شهدا🌷، سر قبر . دیگر گریه نمی‌کرد. 🔸دو تن دیگر از در کنار رحمان آرمیده بودند، به مزار آن‌ها خیره شد؛ گویی چیزهایی می‌دید 👀که ما از آن‌ها بی خبر بودیم. 🔹رفت سراغ گلستان شهدا، از او خواست در کنار سید رحمان کسی را . 🔸ایشان هم گفت : من نمی‌توانم قبر را نگه دارم؛ شاید فردا یک شهید🕊 آوردند و گفتند می‌خواهیم اینجا کنیم. 🔹 نگاهی به صورت پیرمرد انداخت و گفت : شما فقط یک ماه اینجا را برای من نگهدار. ♦️همان‌طور هم شد و محمد در سید رحمان 🎤راوی:برادر شهیــد(علــــی) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸اگه يه روز نمی ديدمش دلم براش تنگ ميشد💔 واقعا ناراحت ميشدم، به خاطر او ميرفتيم #مسجد، يكبار هم ناهار ما رو دعوت كرد و كلي با هم صحبت كرديم🙂 او با روش محبت و #دوستی ما رو به سمت نماز و مسجد كشاند 🔹اواخر مجروحيت #ابراهيم بود و ميخواست برگرده جبهه، يه شب🌙 توی كوچه نشسته بوديم، براي من از بچه های سيزده، چهارده ساله در #عمليات فتح المبين ميگفت، همينطور صحبت ميكرد تا اينكه با يك جمله حرفش رو زد: 🔸"اونها با اينكه سن و هيكلشون از تو كوچیكتر بود ولی با #توكل به خدا چه حماسه‌هایی آفريدند✌️ تو هم اينجا نشسته اي و چشمت به آسمونه كه كفترهات🕊 چی ميكنند." 🔹فردای اون روز همه كبوتر ها رو رد كردم، بعد هم #عازم_جبهه شدم، ابراهيم در اون زمانی كه هيچ حرفی از روش های تربيتی نبود چقدر دقيق و صحيح👌 كار تربيتی خودش رو انجام می داد و چه زيبا "امر به معروف و نهی از منكر" ميكرد. #شهید_ابراهیم_هادی🌷 📚سلام بر ابراهیم، ج ١، ص۱۶٧ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸اگه يه روز نمی ديدمش دلم براش تنگ ميشد💔 واقعا ناراحت ميشدم، به خاطر او ميرفتيم ، يكبار هم ناهار ما رو دعوت كرد و كلي با هم صحبت كرديم🙂 او با روش محبت و ما رو به سمت نماز و مسجد كشاند 🔹اواخر مجروحيت بود و ميخواست برگرده جبهه، يه شب🌙 توی كوچه نشسته بوديم، براي من از بچه های سيزده، چهارده ساله در فتح المبين ميگفت، همينطور صحبت ميكرد تا اينكه با يك جمله حرفش رو زد: 🔸"اونها با اينكه سن و هيكلشون از تو كوچیكتر بود ولی با به خدا چه حماسه‌هایی آفريدند✌️ تو هم اينجا نشسته اي و چشمت به آسمونه كه كفترهات🕊 چی ميكنند." 🔹فردای اون روز همه كبوتر ها رو رد كردم، بعد هم شدم، ابراهيم در اون زمانی كه هيچ حرفی از روش های تربيتی نبود چقدر دقيق و صحيح👌 كار تربيتی خودش رو انجام می داد و چه زيبا "امر به معروف و نهی از منكر" ميكرد. 🌷 📚سلام بر ابراهیم، ج ١، ص۱۶٧ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh