eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 0⃣2⃣ 📖دوست هایم وقتی توی خیابان من و را با هم میدیدند، میگفتند: "تو که میخواستی با جانباز ازدواج کنی پس چی شد؟؟" هر چه میگفتم ایوب هم جانباز است، باورشان نمیشد، مثل خودم، روز اول خواستگاری. 📖بدن ایوب پر از تیر ترکش💥 بود و هرکدام هم برای یک عملیات. با ترکش های توی سینه اش مشهور شده بود. انها را از عملیات با خودش داشت. از وقتی ترکش به قلبش♥️ خورده بود تا اتاق عمل، چهل و پنج دقیقه گذشته بود و او زنده مانده بود. 📖روزنامه ها هم خبرش را نوشتند📰ولی بدون اسم تا اش نگران نشوند. همان عملیات فتح المبین تعدادی از رزمنده ها زیر اتش خودی و دشمن گیر می افتند، طوری ک اگر به توپخانه یک گرای اشتباه داده میشد، رزمنده های خودمان را میزد. 📖دکترها میگفتند: های ایوب برای ان سه تا ترکشی است که توی سرش جا خوش کرده اند. از شدت درد کبود میشد😖 و خون چشمانش را میپوشاند. برای انکه ارام شود میکشید. 📖روز خواستگاری گفتم که از سیگار بدم می اید، قول داد وقتی عمل کند و دردش خوب شود، سیگار🚬 را هم بگذارد کنار. دکتر ها موقع عمل به جای سه تا، پنج تا ترکش دیدند ک به قسمت حساسی از نزدیک بودند. 📖عمل سخت بود و یک اشتباه کوچک میتوانست بینایی ایوب را بگیرد😢 وقتی عمل تمام شد، دکتر با ذوق دور ایوب تازه به هوش امده میچرخید. عددهایی را با دست نشانش میداد✌️ و ایوب که درست میگفت، دکتر بیشتر خوشحال میشد😃 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 7⃣ ✨ 🌧 🔹 طبق روایتی از حضرت علی، ایشان فرمودند: یاران امام مهدی، مانند "ابرهای پاییزی" جمع می شوند. 📚بحار، ج۵۱، ص۶۶۳ ❓ آیا میدانید علت این تمثیل چیست؟ این تمثیل، حداقل نشانگر ۳چیز است: ۱- و آثار سازنده آن [چنان که ابرهای پاییزی از سرعت قابل توجهی برخوردارند] ۲- و داشتنِ یاران" و به اصطلاح طبل تو خالی نبودن! [از «باران زا» بودن ابرهای پاییزی میتوان این نکته را دریافت نمود] ۳- به ماده و زمین [گرچه ابرها از زمین برمی خیزند اما زمین گیر نیستند!] ‼️ تامل: آیا تا حالا در "ترجمه آیه ۳۸ سوره توبه" تأمل نموده اید؟؟ ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻋﺬﺭ ﻭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺑﺮﺍﻯ ﻧﺒﺮﺩ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺘﺎﺏ [ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺩﻳﺎﺭﺗﺎﻥ] ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭﻳﺪ؛ ﺑﻪ ﺳﺴﺘﻰ ﻭ ﻛﺎﻫﻠﻰ ﻣﻰﮔﺮﺍﻳﻴﺪ [ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺷﻬﻮﺍﺗﺶ ﻣﻴﻞ میﻛﻨﻴﺪ؟!] ... ❄️يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَالَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَىالْأَرْض... 💯 ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 0⃣2⃣ 📖دوست هایم وقتی توی خیابان من و را با هم میدیدند، میگفتند: "تو که میخواستی با جانباز ازدواج کنی پس چی شد؟؟" هر چه میگفتم ایوب هم جانباز است، باورشان نمیشد، مثل خودم، روز اول خواستگاری. 📖بدن ایوب پر از تیر ترکش💥 بود و هرکدام هم برای یک عملیات. با ترکش های توی سینه اش مشهور شده بود. انها را از عملیات با خودش داشت. از وقتی ترکش به قلبش♥️ خورده بود تا اتاق عمل، چهل و پنج دقیقه گذشته بود و او زنده مانده بود. 📖روزنامه ها هم خبرش را نوشتند📰ولی بدون اسم تا اش نگران نشوند. همان عملیات فتح المبین تعدادی از رزمنده ها زیر اتش خودی و دشمن گیر می افتند، طوری ک اگر به توپخانه یک گرای اشتباه داده میشد، رزمنده های خودمان را میزد. 📖دکترها میگفتند: های ایوب برای ان سه تا ترکشی است که توی سرش جا خوش کرده اند. از شدت درد کبود میشد😖 و خون چشمانش را میپوشاند. برای انکه ارام شود میکشید. 📖روز خواستگاری گفتم که از سیگار بدم می اید، قول داد وقتی عمل کند و دردش خوب شود، سیگار🚬 را هم بگذارد کنار. دکتر ها موقع عمل به جای سه تا، پنج تا ترکش دیدند ک به قسمت حساسی از نزدیک بودند. 📖عمل سخت بود و یک اشتباه کوچک میتوانست بینایی ایوب را بگیرد😢 وقتی عمل تمام شد، دکتر با ذوق دور ایوب تازه به هوش امده میچرخید. عددهایی را با دست نشانش میداد✌️ و ایوب که درست میگفت، دکتر بیشتر خوشحال میشد😃 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh