eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊....  ⚜آرام آرام رسیده از سفری دور ، همراه نسیمی مهربان🍃 به دشت آلاله ها🌷 می رسند . ⚜هر قاصدک بر گلبن لاله ای🌷 می نشیند تا خستگی و این سفر دور و دراز را برای لاله اش بازگو کند . ⚜ به ضیافت این دشت می آیند و بالهایشان را فرش راه قاصدکها می کنند. 💥امــا! ⚜کمی آنطرف تر، دل خستگانی💔 که به پهنای دل آسمان تابوتهایی خالی⚰ را بر دوش خود حمل می کنند.با اینکه تابوت خالیست ⚡️اما سنگینی عجیبی را بر پشتشان احساس می کنند😣 ⚜صاحبان آن تابوتها همان که سبکبار! به سمت مقصدخویش پروازکرده اند🕊⚡️اما چرا آنطرفتر صدای می آید⁉️ ⚜آن همه غم و سوختگی سینه برای چیست؟ انگار هر کسی در گوش تابوتی دارد و روی آن چیزی می نویسد✍ 🌾شعر می نویسند؟ 🌾آرزوها و را می نویسند؟ 🌾از دل تنگی ها💔وقصه هجران می سرایند؟ 🌾از سختی هایی که کشیده اند؟ 🌾از ها و ناجوانمردی ها؟ 🌾از کسانی که نان و سفره را نگه نمی دارند؟ ⚜از بی درد ها ی بی غم و غصه که برای دو روزه دنیا کبوتر ها🕊 را در قفس زندانی کردند و به پرواز بی سرانجام آنان می خندند؟! 😔 🌾از که روی خونهای پاکـ✨ کوبیده شده!؟ ♨️اما نه!📛⛔️ ⚜از رد پای گریزی نیست🚫این خونها پاک شدنی نیستند❌مگر می شود فراموش کرد 🔅آن همه پاکی 🔅آن همه صفا و صمیمیت 🔅رشادت 🔅شجاعت  🔅جوانمردی 🔅و آن همه عشق خدایی را!!! و او همچنان می نویسد✍............. ⚜اما پهنه تابوت به وسعت همه درد دلهایش نیست❌ چرا که تابوت نیز دلتنگ که از دیار غربت به دیار غربت!سفر می کند... ⚜تو فرزند کدام ؟ تو از کدامین دشت روییده ای قاصدکـ🕊!؟ چه کسی سینه دریاییت را پاره پاره کرده؟ کدام دست ناپاک تو را ریخته؟ ⚜به کجا سفر می کنی؟ دور از خانه و شهر خویش؟! دور از دستهای پینه بسته و قلبـ💔 شکسته !؟ ⚜سبز و آباد باد! آن خاکی که سینه اش را آرامگاه تو کرده و خوش بر آن آسمانیـ🌥 که سایه بان آن خاک شده!  و ما 😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📚 ⛅️ 2⃣7⃣ 💢و در آغوشش میگیرند... و تو گمان مى کنى که هم الان آرام مى گیرد و صبر مى کنى.... بچه، بغل به بغل و دست به دست مى شود اما .پیش از این هم آرام نبوده است.... از خود تا همین .... لحظه اى نبوده که آرام گرفته باشد، لحظه اى نبوده که بهانه پدر نگرفته باشد، لحظه اى نبوده که اشکش خشک شده باشد، لحظه اى نبوده که با زبان کودکانه اش مرثیه نخوانده باشد. 🖤انگار که ، برخلاف سن و سالش ، از همه بوده است. به همین دلیل در تمام طول راه،... و همه منازل بین راه ، ملاحظه او را کرده اند، به دلش راه آمده اند، در آغوشش گرفته اند، دلدارى اش داده اند، به تسلایش نشسته اند و یا لااقل پا به پاى او گریسته اند. هر بار که گفته است : _✨کجاست پدرم ؟ کجاست حمایتگرم ؟ کجاست پناهگاهم ؟ با او ... 💢و وعده پدر از سفر را به او داده اند.هر بار که گفته است : _✨عمه جان! از ساربان بپرس که کى به منزل مى رسیم . تلاش کرده اند که... با نوازش او، با سخن گفتن با او و با دادن وعده هاى شیرین به او، رنج سفر را برایش کم کنند... اما انگار ماجرا فرق مى کند.... این گریه با گریه همیشه متفاوت است . این گریه، گریه اى نیست که به سادگى آرام بگیرد... و به زودى پایان بپذیرد. انگار نه خرابه ، که را بر سرش گذاشته است این دختر سه ساله.... 🖤فقط خودش که گریه نمى کند، با مویه هاى کودکانه اش، همه را به گریه مى اندازد... و ضجه همه را بلند مى کند. تو هنوز بر سر سجاده اى که از سر بریده حسین مى شنوى که مى گوید:_✨خواهرم! دخترم را آرام کن.تو ناگهان از سجاده کنده مى شوى و به سمت مى دوى... او رقیه را در آغوش گرفته است ، بر سینه چسبانده است و مدام بر سر و روى او بوسه مى زند... 💢و تلاش مى کند که با لحن شیرین پدرانه و برادرانه آرامش کند اما موفق نمى شود.... تو بچه را از آغوشش مى گیرى... و به سینه مى چسبانى... و از وحشت مى کنى._✨رقیه جان! رقیه جان! دخترم! نور چشمم! به من بگو چه شده عزیز دلم! بگو که در خواب چه دیده اى! تو را به جان بابا حرف بزن... که از گریه به افتاده است، بریده بریده مى گوید: 🖤_✨بابا، را دیدم که در بود و یزید بر لب و دندان و صورت او چوب مى زد. بابا خودش به من گفت که بیا.با تو هر زبانى که بلدى... و با هر شیوه اى که همیشه او را آرام مى کرده اى... ، تلاش مى کنى که آرامش کنى و از یاد پدر غافلش گردانى ،... اما نمى شود، این بار، دیگر نمى شود. گریه او، بى تابى او و ضجه هاى او و خرابه نشین را و را آنچنان به گریه مى اندازد... که خرابه یکپارچه و مى شود و به مى رسد.... 💢یزید که مى شنود؛ دختر حسین به دنبال سر پدر مى گردد، که سر را به خرابه بیاورند.... ، انگار تازه است. خود را به روى سر مى اندازد... .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh