#يكى_از_مدعيان_بى_ادعا....
🌷اون #شب به سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند. ولی ما او را نمی شناختیم. هنگام خواب گفتیم: پتو نداریم برادر😔گفت: ایرادی نداره. یک #برزنت زیر خود انداخت و خوابید.
🌷....صبح وقت نماز📿فرمانده گردانمان آمد و گفت: برادر #خرازی شما جلو بایستید. و ما تازه فهمیدیم؛ که او فرمانده لشگر حاج حسین خرازی بود....
🌹سردار شهيد حاج حسين خرازى، فرمانده لشكر امام حسين (ع)
#یادشهداباذکرصلوات🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍🏻همیشه به نیروها و رزمندهها میگفت؛
قبل از خواب زمزمه کنیم:
خدایا گناهانی را که مرا از امام حسین علیه السلام محروم می کند، ، ببخش! ..
شهید محمود کاوه🌷🕊🌷🕊
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
ڪتابشهدارابسیاردوستداشت
باآنهابخصوصشهیدهمت
ارتباطزیادےبرقرارمےڪرد.
یڪروزقبلازرفتنبہسوریہگفت:🌱➺
مادر، منازهرڪدامازشهیدان
چیزےرایادگرفتہام •💌•➺
اگرروزےنبودم🕊›
بہدوستانو آشنایانبگویید
اینڪتابهارامطالعہڪنند •📚•➺
وبادرسگرفتنازمنشورفتارشهـــدا🖇
زندگےخودرابہجلوببرند . . .😍|
♥️¦⇠#شہید_عباس_آسمیہ
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
همیشه بعد از #نماز_صبح با حال و هوای خاصی #دو_رکعت_نماز می خوند.
نماز مستحبی زیاد می خوند، اما به این دو رکعت خیلی مقید بود.
وقتی پرسیدم این نماز چیه؟
اول از جواب دادن طفره رفت.
اصرار که کردم
گفت : اگر قول بدی تو هم بخونی می گم.
قول دادم و گفت : من هر روز این #دو_رکعت_نماز رو می خونم، اونم به نیت سلامتی و ظهور امام زمان علیه السلام.
#شهیدسیدعلےحسینے
أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📸ابهت این مرد بعد از ۱۸ سال اسارت هنوز در خاک عراق ودرلحظه ورود به خاک میهن اسلامی خیلی جذابه
🔹️ انگار از یه مسابقه بکس سنگین وزن برنده اومده بیرون همون قدر با ابهت و صلابت، سیدالاسرای ایران، سرلشکر خلبان شهید حسین لشگری،
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍ مـگـه احـتـرام بــه مـادر از این شگفــت انــگـیـزتـر هم هســت؟
#متن_خاطره
منتظر بودم مجتبی از جبهه برگرده. اما شب شد و هر چه انتظار کشیدم نیومد و خوابم برد. صبحِ زود پا شدم تا برم نون بگیرم. همه جا رو برف پوشانده بود. دربِ خونه رو که باز کردم ، دیدم پسرم توی کوچه رویِ برف نشسته و به خواب رفته. بیدارش کردم و گفتم: کی از جبهه برگشتی مادر؟!!! سلام کرد و گفت: نصف شد رسیدم. گفتم: پس چرا در نزدی تا بیام باز کنم و بیای داخل؟ گفت: مادر جان! ترسیدم نصف شب با در زدنِ من هُل کنید و از خواب بپرید، واسه همین دلم نیومد بیدارتون کنم. پشت در خوابیدم که صبح بشه...
📌خاطرهای از زندگی شهید مجتبی صالحی خوانساری
📚راوی: مادر شهید
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔖 دست نوشته تکاندهنده شهیدی که هنگام بمباران شیمیایی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد
🔹 ۱۲ فروند هواپیما ساعت ۵ غروب منطقه را بمباران شیمیایی کردند که یکی در ۱۰ متری او افتاد.
🔹 نعمت الله ملیحی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد و خودش بدون ماسک مانده بود كه درع مل دم نايژکهای ريه تاول میزد و در بازدم تاولها پاره میشد ! به همین علت برای گفتگو کردن روی کاغذ مینوشت و کمتر صحبت میکرد.✍
🔹 در بیمارستان به دلیل حاد بودن جراحت نعمت الله، او را ممنوع از نوشیدن آب کردند.
🔹 او از شدت تشنگی و زجر کاغذی خواست و روی آن نوشت:" جگرم سوخت، آب نیست ؟! " و بعد از دقایقی به علت شدت جراحت به شهادت رسید.😔
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
تصویری بسیار خاطره انگیز از اعزام قهرمانان وطن درتیرماه سال ۱۳۶۰
آنهائی که با اتوبوس رفتند و با تریلی برگشتند...
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بعد از تو،
لابلای فیلم و عکسهایت،
بدنبالِ خاطره های روزهای بودنت،
کنارِ دلتنگی هایمان،
آهِ حسرت میکِشیم...
چرا تمام نمیشود،این دردِ بی درمان💔
#سرداردلها💔
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#همیشه_سبکبال
🌷محمود کاوه در عملیاتها خیلی سبکبال حرکت میکرد. کوله پشتی و نارنجک بر نمیداشت و گاهی فقط اسلحه با دو خشاب همراهش بود و میگفت: با هر فشنگ یک نفر از دشمن رو باید هدف گرفت، چرا بیخود تیر میزنید، چرا بیخود رگبار میبندید، اصلاً چرا چیزی رو که نمیبینید، میزنید؟
🌷حتی گاهی قمقمه آب هم برنمیداشت. در سرمای استخوانسوز کردستان زیر لباس فرم خودش لباسی نمیپوشید. میگفت جلوی تحرک سریع را میگیرد و از سرعت آدم کم میکند، خیلی چالاک و قوی بود. دائم ورزش میکرد و روزهای متمادی میتوانست با کمترین آب و غذا پیادهروی کند و بعد از آن هم، اصلاً خستگی حالیش نمیشد. انرژی فوقالعادهای داشت.
🌷خاطره ای به یاد فرمانده شهید محمود کاوه
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
تشنه لـبــــ....*🕊️
*شهید عبدالمجید رحیمی*🌹
تاریخ تولد: ۱۰ / ۱ / ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۱۰ / ۲ / ۱۳۶۱
محل تولد: تهران
محل شهادت: عملیات بیت المقدس
۱۶ ساله بود، شاید عکس مجید را بارها در شبکه های مجازی ،مجله یا تلوزیون مشاهده کرده باشید،مجید هیچ عکسی نداشت این عکس هم به صورت اتفاقی توسط یک عکاس در جبهه گرفته شدهکه مجید با یک تفنگ در دستش به فکر فرو رفته و عکاس هم عکسی از او میگیرد، خواهر شهید← مجید در روز خداحافظی اجازه نداد پشت سرش در کوچه آب بریزیم.در راهروی ساختمان مادرم آب را پشت سرش ریخت.مجید هم نقلی که بر روی یخچال بود را بر سرش پاشید و گفت «این هم نقل دامادیم». 12 روز بعد از اعزامش در عملیات آزادسازی جاده اهواز – آبادان(عملیات بیت المقدس) به شهادت رسید، 🕊️راوی← مجید زخمی شده بودصدایش کردم: مجید جان، مجید جان! تویی؟به سختی سرش را بلند کرد،خونریزی داشت ، چهره اش از شدت درد بی رنگ شده بود.هر لحظه رنگش سفید و سفیدتر میشد،از من تقاضای آب کرد ولی...نمیدانم مجید مرا به خاطر این کارم خواهد بخشید یا نه؟و یا خانواده بزرگوار مجید مرا میبخشند یا خیر؟چون خون زیادی از او رفته بود احساس کردم اگر به او آب بدهم برایش خوب نیست .« او که شهید خواهد شد او را تشنه رها مکن.» اما این ندای درونی را چگونه پاسخ بگویم، مگر من عالم الغیب هستم؟خدایا او را حفظ کن.🤲 گفتم: مجیدجان آب برایت ضرر دارد،همین الان امدادگرها تو را می برند عقب. دستی به سرش کشیدم و بوسه ای به پیشانی خوش اقبال و رنگ پریدهاش زدم.اما مجید تشنه لب آسمانی شد*🥀
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#من_حسين_خرازى_هستم!
「🌷」به دفتر فرماندهى لشکر مراجعه نمودیم به اطاقى هدایت شدیم و از افراد حاضر در آن اطاق سراغ فرمانده لشكر را گرفتیم و در همين حین اذان ظهر از بلندگوی مقر لشکر پخش شد، آن فرد حاضر گفت: برویم نماز اول وقت را بخوانیم آنگاه فرمانده با شما صحبت خواهد كرد.
「🌷」به اتفاق شخص مورد نظر به مسجد رفتیم و نمازمان را با جماعت خواندیم و سه نفری به فرماندهى برگشتیم که در مسیر راه بچه هاى بسیجى احترام خاصى به برادرى كه با ما بود می كردند به طبع قضیه ما فكر می كردیم چون ما غریبه هستیم به ما احترام میكنند.
「🌷」پس از برگشت به اطاقى كه منتسب به فرماندهى بود رفتیم و پیرمردى که مشغول سفره پهن كردن بود و ناهار را کشیدند و ناهار رابه اتفاق خوردیم بعد از آن فرد ناشناس گفت: فرمایشتان را بفرمایید!
「🌷」....عرض كردم: با فرمانده لشکر حاج حسین خرازى كار داريم. تکرار کرد: بفرمایید! باز ما تكرار كردیم با حاج حسین كارداریم و براى سومین بار با لبخند زیبا گفت: من حسین خرازى در خدمت شما هستم!
مردان خاكى، افلاكى اند....!!
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید محمد گرامی
✍️ قید امتحان را زد
▫️بر خلاف تصور خیلیها، محمد قید امتحان را زد و دنبال مریضی مادرش را گرفت تا اینکه مادر بستری شد. یک ماه و نیم به مادر رسیدگی کرد. رفته بود ویلچر گرفته بود تا مادر را در حیاط بیمارستان بگرداند. بارها مادر را بر دوش گذاشته و از پلههای بیمارستان آورده بود پایین! به مادرش خیلی احترام میگذاشت.
📚 همسفر شقایق، صفحه ۲۶۴
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطره
از کنار صف نماز جماعت رد شدم . دیدم حاجی بین مردم توی صف نشسته. رد شدم اما دو صف نرفته برگشتم. آمدم رو به رویش نشستم. دستش را گرفتم . پیشانیش را بوسیدم. التماس دعا گرفتم و رفتم . انگار مردم تازه فهمیده بودند که حاج قاسم آمده حرم. از لابهلای صف های نماز میآمدند پیش حاجی. آرام و مهربان میگفت: «آقایون نیاید! صف نماز رو به هم نزنید.»
بعد از نماز آمد کنار ضریح، ایستاده بودم پشت سرش تا بتواند زیارت کند . وقت رفتن گفت:
«آقای خادم امروز خیلی از ما مراقبت کردی زحمتت زیاد شد» گفتم: «سردار من برادر دو شهید هستم. شما امانت برادر های من هستید.» نگاه ملیحی انداخت و گفت: «خدا شهدات رو رحمت کنه.» چه میدانستم چند روز بعد خودش هم میرود قاطی شهدا.....
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
به روایت از پدر شهید: مجتبی برسنجی
پسرم با ۲۶سال سن زندگی، وقت و درآمدش را برای خدمت و کمک به مردم صرف می کرد.
و هنگامی که بودجهای برای کمک وجود نداشت از حقوق و دستمزد اندکش برای کمک به آنها استفاده میکرد.
پسرم ،آقامجتبی هر جا احساس میکرد که مردم به کمکش نیازمند هستند، در آنجا حاضر میشد و در هلالاحمر، بسیج، هیأت مذهبی و نهادهای دیگر فعالیت میکرد.
در کمک به مردم برای مهار سیل، آتشسوزیهای جنگل، برف و یخ در گردنه گدوکسوادکوه و هر جا که خطرناک بود در صف اول قرار داشت.
ارادت ویژه اش به اهل بیت(ع)🌷و
عمه سادات🌷 باعث شد تا بارها و بارها به سوریه برود و در برابر داعش قرار گیرد و در سال شهادتش هم سه بار به سوریه رفت که در مرحله سوم با تله انفجاری به شهادت رسید.
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
اگر #شهید باشی🌹
در جبهه #شهید می شوی
و می شوی ...
#شهید_حاج_حسین_خرازی
اگر #شهید باشی🌹
در قلب تهران به #شهادت می رسی
و می شوی ...
#شهید_صیاد_شیرازی
اگر #شهید باشی🌹
در بازار تهران به #شهادت می رسی
و می شوی ...
#شهید_اسداله_لاجوردی
اگر #شهید باشی🌹
در کوچه پس کوچه های تهران به #شهادت می رسی
و می شوی ...
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
اگر #شهید باشی🌹
و #شهیدانه زندگی کنی ، آنگاه در کنار فرودگاه بغداد ، بدست پلیدترین افراد به #شهادت میرسی
و می شوی ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
و
#شهید_ابومهدی_مهندس
اگر #شهید باشی🌹
در حال خدمت به راهیان نور در طلائیه به #شهادت می رسی
و می شوی ...
#شهید_حجت_اله_رحیمی
مهم این است که ...
اول #شهید_باشی ...
آنگاه #شهید_می_شوی ...
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
اسم شهدا رو یدک میکشیم و از سیره زندگیشان غافلیم.
تا وقتی قبولشان داریم که خودمان قدرت انجام برخی کارهای خیر و نیک را داریم اما همین که نتوانستیم جلوی نفس خودمان را بگیریم، هزار راه توجیه برای خودمان و اعمالمان داریم.
شهدا ببخشید که فقط گاهی میتوانیم مثل شما باشیم و گاهی نفسهایمان بر ما غلبه میکنند.
شهدا، واقعا شرمنده ایم.
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شــهیــد_ســیــد_جــواد_مــوســوی
📝وقـتـے مـے خواهید مرا تــشیع ڪــنید چشمانم را باز بــگذارید ڪه عده اے از خدا بــے خــبر نــگویند ڪه ڪور بـوده است.دستان مرا از تــابوت بــیرون بــیاورید ڪه ڪوردلان نــگویند چیزے از این دنـیا باخودشان مــیبرند.
فـرازی از وصیت نامــه شــهید📜
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#در_آن_شــرایــطــ...!!
🌷اسمــاعــیل قــهرمــانــے و مــعــاونــش بــه زمــیــن خــورد.تــرڪــش خــمــپــاره،سر و صــورت قــهرمــانــے و مــعــاونــش را مــجــروح ڪــرد و صــورتــشان ڪــامــلــاً خــونــیــن شــد.در آن شرایــط اگــر بــچــهها آنــها را مــیــدیــدنــد در روحــیــهشــان تــأثــیــر بــدے مــیــگــذاشت.نــاگــهانــ....
🌷نــاگــهان دیــدم اســمــاعــیــل مــعــاونـش را بــغــل ڪــرد و بــا صــداے بــلــنــد شروع ڪــرد بــه خــنــدیــدن.بــچــهها از ایــن حــرڪــت روحــیــه گــرفــتــنــد.آن روز اسمــاعــیــل حــتــے اجــازه نــداد امــدادگــران صــورتــش را پــانــســمــان ڪــنــنــد و مــیــگــفــت:بــا ایــن ڪــار،بــچــهها از مــجــروح شدن مــن بــاخــبــر مــیــشونــد و روحــیــهشــان تــضــعــیــف مــیــشــود.
🌹خــاطــرهاے بــه یــاد فــرمــانــده شهیــد اســمــاعــیــل قــهرمــانــی
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
همیشه آقایدالله بهم لطف میکرد و اکثر وقتها با گل به منزل میآمد، اولین بار، روزی بود که برای آزمایش قبل ازدواج، دنبالم آمده بود، موقعِ برگشتن، یه شاخه گل رز قرمز جلوی ماشین بود ولی تا انتهای مسیر، روش نشد آن گل رو بهم بده، وقتی پیاده شدم، بهم گفت: ببخشید یه لحظه صبر میکنید! منم مکث کردم؛ یدالله با خجالت گفت این شاخه گل برای شماست، منم روزی که پیکرش را قرار بود برای وداع بیارن منزل، تصمیم گرفتم خانه را برایش گلباران کنم؛ تعدادی شاخه گل هم وقتی همسرم را آوردند، به همکارانش دادم و گفتم برای مراسم تشییع، روی تابوت شهیدم بچسبانید.
یدالله واقعا مهربان و با محبّت بود، خوشاخلاق و خوشخنده بود و قلب رئوف و پاکی داشت، از سختیها و مشکلات بیرون، چیزی به من منتقل نمیکرد، با وجود خستگی زیاد، در کارهای منزل بهم کمک میکرد و هیچ منّتی هم سرم نمیگذاشت.
🌷 شهید یدالله ترمیمی🌷
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
.
🌹راهکاری ساده از #شهیدرجایی برای دستگیری از دیگران
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#لباسهای_نسوخته!!
🌷....بالاخره شیطنت بچهها کار دستمان داد و آتشبازی آنها باعث سوختن کمد و آنچه در آن بود شد. به سمت کمد دویدم؛ هیچی برایم اهمیت نداشت؛ الا لباسهای شهید و وسایل بازمانده او. وسایل سوخته را زیر و رو کردم؛ همه لباسها سوخته بود؛ با تعجب دیدم لباسهای شهید در بین لباسهای سوخته صحیح و سالم مانده است؛ آنها را گرفتم و به خودم چسباندم و از این بابت خدا رو شکر کردم که آن وسایل ارزشمند را برایم سالم نگه داشته است.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمدباقر پورغلامحسین علیآبادی
راوی: مادر گرامی شهید
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
دستمال کوچیک جیبی داشت که تو همه مراسم عزاداری ائمه ،گریه هاش رو با اون پاک میکرد و میگفت که این اشکها و این دستمال روز قیامت برام شهادت میدن .
ارادت خاصی به اربابش امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام داشت.
تاکید بسیار زیادی بر خوندن زیارت عاشورا با ذکر صد لعن وسلام داشت.
میگفت امکان نداره شما با اخلاص کامل زیارت عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه .
📌حفظ قرآن
شهید عباس آسمیه تاکید بسیار زیاد بر حفظ و قرائت قرآن بامعنی و همچنین احادیث نبوی داشت و واین در حالی بود که خود نیز احادیث را بصورت کتبی یادداشت و همچنین بصورت صوتی و با صدای خودش ضبط میکرد
#شهیدعباسآسمیه🌷
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☾︎♥️☽︎
فرازے از وصــیت نامــه شــهید مدافــع حرم حــامد ڪوچڪ زاده
📜سخت تــرین ومشـڪل تـرین ڪار مـاندن وگـوش بـه فرمــان و اطاعــت ڪردن از ولـے و رهبرے مــے بــاشد، ڪه بـاره و بـارها تاڪــید داشــتند ڪه هان اے فرزندان روح الله! دارد تهاجم فــرهنگـی، شــبیخون فــرهنگی،نــاتوی فرهنگــی،جنگ نرم رخ مــے دهد،مراقب باشــید. مــراقب بـاشــید و اجازه نــدهید داســتان ڪربــلا دوباره تــڪرار گردد.نـگذارید داستــان اندلس دوبــاره تــڪرار گـردد.
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
...شهدا نباید از یاد بروند!
میدانی چرا؟
چون خون در رگهای ما خشک میشود.
چون ولایت یادمان میرود.
چون راه خدا را اشتباه میرویم.
چون ارزشهایمان نابود میشود.
شهدا را از یاد نبریم.
#اولین_وزیر_امور_خارجه_شهید
✍️دکتر حسین امیر عبداللهیان🌷
#شهیدخدمت
#درانتظارشهادت
#ماملت_شهادتیم
#ماملت_امام_حسینیم
#یادشهداباذکرصلوات
#لبیک_یاخامنه_ای
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh