eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
5.5هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
💖 ⃣4⃣ 🍂ﺗﺎ ﺣﺮﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﺒﻮﺩ، ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻓﺘﯿﻢ . ﺻﺤﻦ ﺣﺮﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩ، ﻣﺜﻞ ﺗﮑﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ . ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺳﻨﮕﻔﺮﺵ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﭼﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ . ﮔﻨﺒﺪ ﻃﻼﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻣﯽ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ . ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎ ﺯﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮﯼ ! 🍁ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺻﺤﻦ ﻧﺸﺎﻧﺪ . ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﮔﻨﺒﺪ ﻭ ﺑﺎﺭﮔﺎﻩ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ : ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﻗﺸﻨﮕﻪ ! ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻔﺖ؛ ﮔﻨﺒﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺑﻮﺩ . ﻧﺴﯿﻢ ﺧﻨﮑﯽ ﻣﯽ ﻭﺯﯾﺪ، ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺣﺮﻓﯽ ﺩﺍﺷﺖ . ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻋﻘﯿﻘﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭﺵ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ . 🍂ﺑﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﻢ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻡ . ﺍﻻﻥ ۵ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ، ﻣﯿﺜﻢ ۴ﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﺑﺸﺮﯼ ۳ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺳﺖ . ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺗﺐ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺳﯿﺪ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﺩﻧﺪ ﺗﺒﺸﺎﻥ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻧﻤﯿﺎﻣﺪ . ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻫﺎﯾﺶ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯿﮑﻨﻢ !! ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻢ ﻧﺎﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺷﻢ، ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻨﺘﻬﺎﯼ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ . 🍁ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻓﮑﺮﻫﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺁﻣﺪ : ﻣﻨﻮ ﺣﻼﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ – ﭼﺮﺍ؟ – ﻣﻦ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﻮﺩﻡ . ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺫﯾﺖ ﺷﺪﯼ ! ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻡ : ﯾﻬﻮ ﯾﺎﺩﺕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ؟ ! ﭼﺮﺍ ﺍﻻﻥ ﺣﻼﻟﯿﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟ ﺑﻪ ﺗﺴﺒﯿﺤﺶ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪ : ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ! – ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺣﺮﻡ؟ 🍂– ﻧﻪ !… – ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻡ ! – ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ! – ﺍﺯﮐﺠﺎ؟ – ﻭﺳﻂ ﺷﺐ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﯼ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﮑﺮﺳﯽ ﺧﻮﻧﺪﯼ ! ﭼﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﻣﮕﻪ؟ – ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﺭﻭ ! ﻭﻟﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ! – ﭘﺲ ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻦ ! - ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ … ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ : ﺍﮔﻪ ﻧﮑﻨﻢ ﭼﯽ؟ – ﺟﻮﺍﺏ ﺳﯿﺪﻩ ﺯﯾﻨﺐ ( ﻋﻠﯿﻬﺎ ﺍﻟﺴﻼﻡ ) ﺭﻭ ﭼﯽ ﻣﯿﺪﯼ؟ – ﻣﯿﮕﻢ … ﻣﯿﮕﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺍﺯﺵ ! 🍁ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﻢ ﺗﺎﺭ ﺷﺪ . ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﭘﻠﮏ ﺯﺩﻡ ﺗﺎ ﻭﺍﺿﺢ ﺷﻮﺩ . ﺧﻂ ﺍﺷﮏ ﺭﻭﯼ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻡ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪ . ﮔﻔﺖ : ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺣﻼﻝ ﮐﻨﯽ؟ – ﺭﻓﺘﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﻢ ﺣﻮﺭﯼ ﻧﻤﯿﺎﺭﯼ ! ﻣﯿﺸﯿﻨﯽ ﺗﻮ ﻗﺼﺮﺕ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻡ ! ﺧﻨﺪﯾﺪ : ﭼﺸﻢ . ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺷﻬﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ ﺩﺳﺖ ﻭﭘﺎﻣﻮ ﺑﺒﻨﺪﻥ ! ﺣﺎﻻ ﺣﻼﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ – ﻧﻪ ! ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﯼ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﯿﺎﯼ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﻧﺎﺕ ﺑﺸﻪ ! – ﭼﺸﻢ ! ﺣﺎﻻ ﺣﻼﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ – ﺁﺭﻩ … 🍂ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ . ﭼﻪ ﺻﻔﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﻘﺘﺪﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ … ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ .… ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💖 🍂تاﺑﻮﺕ ﻣﺜﻞ ﻗﺎﯾﻘﯽ ﺭﻭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ؛ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﻣﺎﻝ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﺍﺳﺖ . ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺩ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﻫﺎﯼ “ ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺯﯾﻨﺐ ( ﻋﻠﯿﻬﺎ ﺍﻟﺴﻼﻡ ”) ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻗﻄﻌﻪ ﻣﺪﺍﻓﻌﺎﻥ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﺮﻭﺩ، ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ . ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻗﺸﻨﮕﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻓﮑﺮﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺩﺭﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﻣﯿﺰﺩ . 🍁ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻋﻘﯿﻘﺶ ﺣﺎﻻ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﭼﻮﻥ ﮔﺸﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ . ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺑﺎ ﺗﺴﺒﯿﺤﺶ ﺫﮐﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ . ﻣﯿﺜﻢ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ( ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻫﺎﯾﺶ ﮐﻤﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺳﺖ ) ﻭ ﺑﺎ ﺑﺸﺮﯼ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻤﺶ، ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﮐﻨﺎﺭﻣﺎﻥ ﻫﺴﺖ . ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ آﻧﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺩﺭﺩﺵ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ ! ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺑﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ، ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﺑﻬﺸﺖ . ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﺎﺑﺎ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﺎﻻ ﻫﻤﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ … ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﯼ ﺻﺪﺭﺑﺎﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻤﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﻡ . 🍂ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺣﺘﯽ ﺑﺸﺮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺸﻮﺩ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ . ﻣﯿﺜﻢ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻻﻥ ﺷﻐﻠﺶ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ؛ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻢ ﺷﻮﺩ، ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ . 🍁ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻄﻌﻪ ﻣﺪﺍﻓﻌﺎﻥ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ، ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﻣﯿﺰﻧﺪ . ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺴﺨﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ . 🍁ﺣﺎﻻ ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻣﺎﻥ، ﺑﺸﺮﯼ ﻭ ﻣﯿﺜﻢ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﻬﻢ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﺩ ﺩﺭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ، ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ . ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪﺍ، ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺩﻭﺗﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ … ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻓﺎﻃﻤﯿﻮﻥ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﻢ ﻭ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﻗﻄﻌﻪ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ( ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺑﺎﻫﺎﺗﻮﻥ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﺩﺍﺭﻥ … ؟؟ ) . 🍂ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺟﺎﻧﻤﺎﺯ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺭﺍ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﻬﻦ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻢ،ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 #صوت_شهدایی 🍃این ساعت و این ثانیه 🍃دور حسین مهمانیه 🎤 #سیدرضا_نریمانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔔 🌷شهدا در شهید نشدند❌ آنها سالها در جنگیدند و روزها در ↵سرما ↵گرمــ☀️ـا ↵ ↵گرسنگی ↵خطر⚠️ و... به سر بردند. لحظه گرفتن پاداش است😍 آسان بدست نمی آید🚫 پشت کردند به دنیا ❌ و همانجا شد جهادشان... 🌷 : 💢هرگاه شهدا🌷را در یاد کردید، آنها شمارا نزد الحسین (ع) یاد می کنند😍 🌺 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ها حس عجیبی ست میان و دلـ❤️ دل آواره به تکرار میخواند ! 🌷تعجیل در فرج، پنج 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌸🍃🌸🍃 هر #صبح زنده می شوم از خنده های دوست😍 #لبخند دوست ناب ترین👌 شکل #گفتگوست ... #شهید_حامد_کوچک_زاده #صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه میخوای بهت توجه کنه در عنایتش باشی سه تا عمل را انجام بده👌👌 🎙 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
کلام_شهید 🌷 کسانیکہ فکر مےکنند، باید گوشه‌ای #بخوابند تا امام_زمان (عج) #ظهـور بفرمایـد و جهان را از عـدل و قسـط پر ڪند، سخت در #اشتباهنـد. مردم ما باید بیشتـر بڪوشند، بیشتـر #مبـارزه ڪنند، و این تحول و #تڪامل_نفسے را هر چہ سریعتر در روح و قلب خـود ایجـاد نماینـد، تا باعث #تسـریع در ظهـور حضرت شوند. اگر جوانــان ما در اعتقـادشان بہ خـود بقبولانند #امام_زمان (عج) در میان آنها زندگی می‌ڪند و شاهد اعمالشان است، رفتار و زندگی و فداڪاری و مرگ و حیات آنان تغییر کیفی پیدا می‌کند و چہ بسا #جهش بزرگے درحرکت تکاملی #جوانان ما بسوے #مدینہ_فاضلہ ایجاد شود. #شهید_مصطفی_چمران🌷 #وزیر_سابق_دفاع 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💿 #تندخوانی⇧⇧ ◀️ جزء هجدهم قرآن کریم 🎙 #استاد_معتز_آقایی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💿 #ترتیل⇧⇧ ◀️ جزء هجدهم قرآن کریم 🎙 #استاد_شحات_محمد_انور 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺پسرم #شیطنت‌های خاص خود را داشت، با من هم خیلی شوخی داشت☺️ یک‌بار زمانی که تازه به سنین #جوانی رسیده بود من در حیاط🏡 مشغول کار بودم، #الیاس را دیدم که روی زمین دراز کشیده 🔺به سمتش رفتم و صدایش کردم🗣 اما #جوابی_نداد، خیلی ترسیدم😥 فکر کردم برای الیاسم اتفاقی افتاده، با هول‌و ولا #پدرش را صدا کردم اما الیاس تا صدای پدر خدابیامرزش را شنید مثل #موشک بلند شد و پا به فرار🏃 گذاشت، فهمیدم که بازهم دارد با من #شوخی می‌کند😅 راوی: مادر شهید #شهید_الیاس_چگینی #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1⃣9⃣0⃣1⃣ 🌷 🔻راوی: مادر شهید 🔰تازه شده بود که به من گفت: می‌خواهد، وقتی از الیاس پرسیدیم که چه کسی را می‌خواهی⁉️ در جواب بیست‌سؤالی📝 راه انداخت! به ما می‌گفت بگردید گزینه‌ای را که می‌خواهم کنید 🔰دو دایره سفید و سیاه جلوی او گذاشته بودیم که اگر جوابش بود روی سفید⚪️ و اگر بود روی دایره سیاه⚫️ انگشت بگذارد! ما هم سؤال می‌پرسیدیم و او با گذاشتن انگشت👆 روی دایرها می‌داد، از روستا و محله و آشنا و فامیل پرسیدیم تا در نهایت روی گزینه‌ای کرد و ما متوجه شدیم که خواهان دختر ناتنی من است. 🔰آن روزها دختران در در سنین پایین ازدواج💍 می‌کردند و عروس من هم سن داشت. این‌گونه شد که برای الیاس به رفتیم و بعد از بیست‌ سؤالی به دختر موردعلاقه💖 او رسیدیم! 🔰یک روز قبل از رفتنش مثل همیشه غروب🏜 به خانه ما آمد و کم‌کم زمزمه رفتنش را به شنیدم، وقتی گفت که فردا عازم🚌 است حرفی از نزدم❌چون راهی را رفت که نمی‌شد گفت ! فردا صبح که برای خداحافظی آخر آمد، خودم از زیر قرآن📖  او را رد کردم، رفت و . 🔰بیشترین زمانی که احساس دل‌تنگی💔 به اوج خود می‌رسد ، چون هر غروب به سراغ من می‌آمد و هم‌دیگر را می‌دیدیم💕 و به من می‌گفت: اگر دارم بگویم تا انجام دهد، اگر هم نمی‌آمد حتماً زنگ☎️ می‌زد و جویای حالم می‌شد 🔰 اما بعد از غروب‌ها چشمم به در خانه🏡 خشک می‌شود شاید بیاید و من یک‌بار دیگر روی ماهش را ببینم😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 #خرمشهر_آزاد شد.... 🎧شنوندگان عزیز توجه فرمایید. خرمشهر #شهر_خون... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢گرامیداشت #سوم_خرداد پیروزی حق بر باطل 💢محمد هایی که برای #حفظ این نظام اسلامی، از جان خویش گذشتند و جان عزیزشان را در این راه دادند اینان پرچم داران🇮🇷 شرف و عزت هستند. #یادشان همیشه ی تاریخ برای این ملت سرافراز، عزیز است. 🔸امید داریم، هر کسی در هر جایگاهی که در این نظام قرار دارد، قدر دان #خون_شهیدان باشد. #سالروز_آزادسازی_خرمشهر گرامی باد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵ممد نبودی ببینی شهر خـ❣ـون یارانت.... 🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♨️امیدواری #رزمندگان و ناامیدی بنی‌صدری‌ها 🔻 #رهبر_انقلاب: در اهواز آن هفته‌های اول جنگ بعد از آنی که #خرمشهر بوسیله‌ی دشمنان اشغال شده بود و #آبادان در محاصره بود، توی اتاق کار ما اتاق جنگ در آن محل #جنگهای_نامنظم نقشه‌های🗺 گوناگونی بود؛ نقشه‌ی جزیره‌ی آبادان به طور کامل وجود داشت آن جا. هر وقت من چشمم به این #نقشه می‌افتاد تمام روحم زیر فشار قرار می‌گرفت، از تصور این‌که #خرمشهر عزیز و این خانه‌ها🏘 و این کوچه‌ها و این خیابانها و این نخلستانها🌴 زیر پای #دشمن غاصب و متجاوز است. 🔺تمام فشاری که ما آن روز می‌آوردیم برای #تجهیزات به مناسبت امیدی بود که داشتیم؛ متأسفانه😔 هر چه می‌شنیدیم از آنهایی که اختیارات دست آنها بود #آیه‌ی_یأس بود. عده‌ای باورشان شده بود که ما #خرمشهر را از دست دادیم، و معتقد بودند که باید بنشینیم با دشمنی که وارد خانه‌ی ما شده #مذاکره کنیم تا در سایه‌ی این مذاکره بتوانیم وجب وجب و قدم قدم👣 سرزمینهای خانه‌ی خودمان🌆 را پس بگیریم. حالا چقدر طول می‌کشید خدا می‌داند. ۱۳۶۴/۸/۵ 🔸دوران #دفاع_مقدس و فرهنگ جهاد و شهادت به روایت رهبر انقلاب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸سر بستن ساک💼 وسایلش کلی بحث کردیم،خواستم وسایلش را داخل #چمدان تک نفره👤 چرخ دار بچینم، کلی لباس و وسیله شخصی ردیف کردم، همین که داخل چمدان چیدم #حمید آمد و دانه دانه برداشت قایم کرد و یا پشت مبل ها🛋 می انداخت 🔹برایش #بیسکوییت خریده بودم، بیسکوییت🍪 آن مدلی #دوست نداشت شوخی و جدی گفت: «چه خبره این همه لباس و وسایل و خوراکی⁉️ به خدا فردا همکارای من یدونه لباس انداختن داخل یه نایلون🛍 اومدن،اون وقت من باید با #چمدان و عینک دودی😎 برم بهم بخندن، من با چمدان نمیرم! وسایلمو داخل #ساک بچین» 🔸فقط یک ساک داشت، آن هم برای باشگاه کاراته اش بود، گفتم: ساک به این کوچکی، چطور این همه وسایلو جا کنم⁉️ بالاخره من را مجاب کرد که #بیخیال چمدان شوم، با این که ساک خیلی جمع و جور بود #همه_وسایل را چیدم👌 الا همان #بیسکوییت ها، بین همه وسایلی که گذاشته بودم فقط از قرآن جیبی📖 خوشش آمد، قرآن کوچکی که همراه با معنی بود، گفت: این #قرآن به همه وسایلی که چیدی می ارزه😍 🔹شماره تماس📞 #خودم، پدر و مادرش و پدرم را داخل یک کاغذ نوشتم📝 بین وسایل گذاشتم که اگر نیاز شد خودش یا #همکارانش با ما در ارتباط باشند. برایش #مسواک جدید قرمز رنگ گذاشتم، می خواست مسواک سبز رنگ قبلی را داخل سطل آشغال🗑 بیندازد، از دستش گرفتم و گفتم: بذار #یادگاری بمونه، من را نگاه کرد و لبخند زد☺️ انگار یک چیزهایی هم به #دل_حمید و هم به دل من💗 برات شده بود. #یادت_باشد #به_روایت_همسر_شهید #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💺سخنران: حجج اسلام استاددست پروری؛استادسوری؛استادالهی خراسانی؛استادیادگاری؛دکترنصیری 🎤مداح: حجت الاسلام پاکیزه سرشت؛حاج امیرعارف؛حاج جعفرملائکه؛کربلایی صادق احمدی؛کربلایی مجیدمحمدی کربلایی مرتضی صابری 📆زمان: 24الی26ماه رمضان(9الی11خرداد) 👈85هزارتومان 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
√ #شهید_دڪٺر_بهشٺے +ڪارهاے خانه ٺقسیم شده بود. یڪ روز خانم یڪ روز بچه ها یڪ روز هم خودش هر روز یکی #ظرفها را میشستـــ _میگفٺ: زن وظیفه اے براے ڪارڪردن ندارد؛ ڪار خانه هم زنانه و مردانه ندارد +هرماه بخشے از حقوقش را اختصاص داده بود #براےخانم. _میگفتــ «مال شماستــ، هرطور دوستـــ دارید برای خودٺان خرجش کنید؛ ولے ببخشید ڪه ڪم استــ، همینقدر در ٺوانم بود...» +مرتبـــ گوشزد میڪرد: «خانه دارے در اسلام جزو وظایف زن #نیسٺ! _ درحقیقٺ، اگر زن هم ڪارِخانه میکند وهم ٺربیتــ و تعلیم بچه ها را انجام میدهد از #لطف فوق العاده اوستـــ» +آمده بودند درِ خانه ڪه یڪ مقام سیاسے خارجے درخواست ملاقات با شما را ڪرده؛ گفته بود: _«قول داده ام به فرزندم دیڪته بگویم! #جمعه هاے من متعلق به #خانواده استـــ!» +نرفٺه بود!!! 📚ڪٺاب صد دقیقه ٺا بهشت #شهید_سیدمحمد_بهشتی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا