eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
5.5هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ 🎀جمعه به #جمعه چشم من 🔹منـتـظر نگــ👁ـاهِ تو 🎀کی دل خـسـته ام💔 شـود 🔸مــعتکف پناهِ #تو 🎀زمـزمـه ی🎶 لبان من 🔹این طلبست از #خدا 🎀کاش شـوم من عاقبت 🔸یکنفر از #سپاهِ_تو #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
سلام بر #شهــدا🌷 آن مهــدی باوران و #یاوران که لبیک✊ گفتند به #نائب_المهدی و #مهدی نیز ادرکنی شان را خریدار شد✅ ای کاش ادرکنیِ ما #جاماندگان نیز با لبیک شهدا🌷 اجابت گردد😔 و #شهید_شویم! #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 #صوت_مهدوی 🎙حجت الاسلام #هاشمی‌نژاد ❣علاقه امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) به شیعیان❣ اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 #انتظار_یار 🔅بیا #نور چشمای دنیا، بیا ♦️بیا ای مسیحای دلهـ❤️ـا، بیا 🔅هوای دلا #بی_تو بارونیه🌧 ♦️بیا ای دل ارام زهرا، #بیـا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷اين لطف خدا بود كه #ابوالفضل نسبت به بقيه همسن و سال‌هايش👥 متفاوت باشد. مادرش زمان برادر بزرگ‌ترش مريض احوال بود و شايد هنگام #شيردادن به آنها دقت نداشت اما براي ابوالفضل هميشه #باوضو شير مي‌داد. 🌷به نظر خودم شير دادن با وضو به بچه #تأثير بسيار زيادي در رفتار و روحيات او دارد👌 #شهيد بدون وضو از خانه خارج نمي‌شد❌ به دوستانش هم خواندن قرآن📖 و #نماز_شب را بسيار توصيه مي‌كرد.  #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
جشن تولد🎈 قبل از #شهادتش 🌷سید رو خیلی وقتها #شهید_زنده صدا می زدیم. یادمه سال ۸۹ بود که برای سید تولد🎊 گرفته بودیم و روی کیک نوشتیم🎂 #فرزند_زهرا(س) شهید سید میلاد تولدت مبارک 🌷روی #کیک تولد هم می نوشتیم اما باورمون نمی شد که به این زودی ها نام زیبای #سید_میلاد با شهادت🕊 بزرگ شود. #شهید_سیدمیلاد_مصطفوی #شهید_بی_سر_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4⃣5⃣1⃣1⃣ 🌷 💠شرایط ازدواج 🔰با اینکه هم سن بودیم به من می گفت: چرا نمی کنی⁉️ من گفتم سید جان خودت چی؟ رطب خورده منع رطب کی کند! می خندید😄 به شوخی میگفت: من برای ازدواج ۵۰ درصد% پیش رفتم. اون هم اینکه فعلا هستم✔️ 🔰آخرین بار به من گفت: کیشه(مرد) فکری💭 به حال خودت کن کم کم داری میشی! از ما که گذشت، من برم دیگه اما شما به فکر ازدواج باش💍 خیلی دوست داشت همسرش هم باشه. 🔰آخرین باری که رفته بود به ما گفت: از آقا خواستم هرکس رو که برام من صلاح می دونه ... این اواخر صحبت هایی کرده بود گفت: ان شالله قضیه ازدواج تمومه✅ اما اول برم اگر برگشتم تمامش می کنم. الان می ترسم این تعلق💖 دست و پا گیرم بشه 🌷 بعد ان شاالله فرصت برای ازدواج هست. 🔰جایی رفته بود جواب رد❌ شنید! خبر داشتم که سید رفته خواستگاری، اومد پیش من گفتم: سید جان چه خبر؟؟ شنیدم رفتی خواستگاری؟؟ گفت: آره؛ اما دادن😕 گفتم برای چی؟! کی از شما بهتر گفت: چی بگم! من هم تعجب کردم که چرا جواب رد دادند 🔰از اون پرسیدم: چرا جواب رد دادید⁉️ گفت: من تو شما هیچ نمیبینم. فقط این رو بگم من به درد شما نمی خورم😔شما خیلی از من واقعا برای من هم عجیب بود😟 که چرا اون خانم این جواب رو داده بود! 🔰یه بار دیدم کت و شلوار پوشیده، موهاش رو هم کرده گفتم: سید اینطوری بری خواستگاری من که مَردم نمی پسندمت❌ وای به حال اون خانمی که تو رو بخواد با این بپسنده! خندید😅 راوی: دوست شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#صفحه۸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه بقره✨ #قرائت_صفحه_هشتم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠 من بر نمیگردم 🍂وارد دارخوین شده بودیم. ۳ روز بعد نامه‌ای به امضای حاج احمد به دستم رسید که «در اسرع وقت جمع کنید و به تهران بیایید که عازم ، 🍂اول فکر می‌کردم شوخی است بعد که پیش آقای رحیم صفوی رفتم، گفت: درست است، سریعاً بروید، به پادگان امام حسین(ع). حاج احمد متوسلیان به ما گفت: من اگر به لبنان بروم، برنمی‌گردم شما فکر خودتان باشید. 🍂و بعد برایمان تعریف کرد که یادتان هست ، امکانات نداشتیم و می‌گفتم نکند شکست بخوریم، در همان تاریکی برادری با لباس فرم سپاه به پشتم زد و گفت: «حاج احمد، خدا را فراموش کردی، ائمه را از یاد برده‌ای فکر تویوتا و تجهیزات هستی» 🍂 آن برادر همانجا فتح‌المبین را به من داد و گفت عملیاتی به نام در پیش دارید، در این عملیات آزاد می‌شود بعد از آن، تو به لبنان می‌روی و دیگر برنمی‌گردی.» 🍂۴ روز لبنان ماندیم تا اینکه حضرت امام گفتند: «راه قدس از کربلا می‌گذرد، برگردید.» قرار شد ما به تهران بیاییم، اما حاج‌احمد به همراه ۳ تن از بچه‌ها به بیروت رفت و دیگر هیچ وقت بر نگشت. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
@shahed_sticker288.attheme
68.7K
📲 • 🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇 ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅از محضر منور عارف واصل حضرت آیت الله سید عبدالکریم کشمیری رحمة الله عليه سوال شد : دستوری بفرمایید برای قرب به امام زمان علیه السلام و نزدیک شدن به آن حضرت؟ 🔸خلوت با حضرت، روزی یک ساعت با حضرت خلوت کند. یک جای خلوت، متوجه به حضرت بشود 🔸زیارت سلام علی آل یاسین را بخواند. 🔸بعد هم زیاد بگوید: «یا صاحب الزمان اَغِثنی یا صاحب الزمان اَدرِکنی» و «المُستَعانُ بِکَ یابن الحسن» زیاد بگوید. 🔸توسل بکند به ایشان؛ به خودی خود رفاقت پیدا می شود. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻ختم چله کلیمیه 💐قرائت زیارت آل یاسین بہ نیابت از شهدا 👈جهت تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان(عج) 🌱 سَلامٌ عَلےٰ آلِ یٰاسینْ ... 🌹 #روز_دوم 🌹 #التماس_دعا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#فرازی_از_وصیت 6⃣ 💢قسمتی از وصیت نامه #شهید_محسن_حججی🌷 ⚜چشم امیدم فقط به کرم #خدا و اهل بیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند😔 و به این بنده ی بدِ #پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند؛ که اگر این چنین شد؛ الحمدالله رب العالمین🙏 ⚜اگر روزی خبر #شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید❌ اوست که #رو_سیاهی چون مرا هم می بخشد و مرا یاری می کند ⚜عمریست شب و روزم را به #عشق شهادت🌷 گذرانده ام… و همیشه اعتقادم این بوده و هست که #باشهادت به بالاترین درجه ی بندگی میرسم👌 ⚜خیلی تلاش کردم که خودم را به این #مقام برسانم ⚡️اما نمی دانـ❓ـم که چقدر توانسته ام #موفق باشم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌾مراسم تشییع شهدا🌷 را خیلی مفصل آن شب تلویزیون📺 پخش کرد. وقتی پخش این مراسم از تلویزیون شروع شد من #زهرا را در بغلم نشاندم و هر دو با هم این مراسم را دیدیم و #اولین_بار زهرا قضیه را از تصاویر تشییع پدرش در تلویزیون فهمید😔 🌾همان موقعی آهی کشید و گفت: مامان #باباشهیدشد؟ که من گفتم بله او شهید شده🕊 خب خیلی سخت بود. اما #خدا کمک کرد. #زهرا هم کم کم با قضیه کنار آمد. اما آه سوزناکی💔 که آن لحظه کشید را #هیچ_وقت فراموش نمی‌کنم. 🌾هرچند باید بگویم #حاج_حسن کنار ماست💞 و ما اصلا هیچ گاه احساس نمی‌کنیم که نیست❌ حتی در زمان حیاتش به خاطر ماموریت‌ها خیلی اوقات در خانه نبود ولی الان آن #ماموریت‌ها هم نیست و ما دائم حضورش را در خانه احساس می‌کنیم😊 ✍پ ن: زهرا؛ دختر کوچک شهید تهرانی مقدم در زمان شهادت او، 5 سال و نیم‌اش بود. #شهید_حسن_تهرانی_مقدم #پدر_موشکی_ایران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣5⃣1⃣1⃣ 🌷 زهرا خانم تهرانی مقدم 🔰پررنگ‌ترین ‌تصویر پدر در ذهن من💬 شیطنت‌ها و اوست. شب‌ها معمولاً دیر به خانه می‌آمد و من هم پابه‌پای ساعت می‌ماندم تا از راه برسد. گاه ساعت از نیمه‌شب🌒 می‌گذشت که می‌رسید. 🔰از صبح سر کار بود، اما وقتی می‌آمد، انگار همۀ خستگی‌ها و کار را پشت در خانه🚪 می‌گذاشت. من همیشه فکر می‌کردم دوشخصیت و دوجلد دارد؛ کسی که سر کار می‌رود و کسی که با و قوا به خانه می‌آید. 🔰سر کار که بود، خسته و گرسنه😋 می‌شد. بیشتر وقت‌ها پیتزا🍕 می‌خرید که بخورد، اما دلش نمی‌آمد که به آن دست بزند. همان‌طور سالم و دست‌نخورده، می‌آوردش خانه🏡 و با ما غذای خانگی می‌خورد. پیتزا هم روزی می‌شد برای فردای مدرسه. 🔰از همان‌لحظه‌ای که می‌آمد، ما شروع می‌شد. حتی لباس‌هایش را عوض نمی‌کرد❌ تا در را باز می‌کرد، در خانه چشم می‌گرداند👀 دنبال من که به رسم همیشه، با او بازی می‌کردم😅 🔰جاهای خیلی سختی هم قایم می‌شدم و بازی‌مان، یک‌بازی بود که باید واقعاً دنبالم می‌گشت👌 همیشه در همه‌چیز برایش اول بودم. همیشه می‌گفت: "اول زهرا" بعد بقیه☺️ 🔰همکارهای که همیشه با او بودند👥 می‌آمدند. تا پدر حاضر شود، من پیش آن‌ها می‌رفتم و کلی با هم می‌کردیم. حتی به پارک می‌رفتیم و صبـ☀️ـح، کلی به من خوش می‌گذشت. 🔰هرروز هم برایم یک‌جایزه🎁 می‌آوردند. هم نداشت🚫 همیشۀ همیشه. آقای نواب صدایم می‌کرد ، یعنی خوابالو😅 بعد، پدر که آماده شده بود، می‌آمد و من را به می‌برد و خودش با آن‌ها به سر کار می‌رفت. 🔰 که آمدند، خانه خیلی شلوغ👥👥 بود. خیلی. من از آن‌همه جمعیت ترسیده بودم😰 نمی‌دانم چرا خیلی به‌هم‌ریخته بودم. که جلو بروم و آقا را از نزدیک ببینم. مادر خیلی دوست داشتند که آقا را ببینم. کردند و من را جلو آوردند😍 آن‌قدر کوچک و دستپاچه بودم که منی که از اولین‌سال‌های زندگی‌ام به سر داشتم، بی‌حجاب رفتم پیش آقا. ایشان مهربانانه💖 من را روی پایشان نشاندند. 🔰چندین‌ماه📆 از آن‌دیدار گذشت. یک‌روز خواسته بودند ما را در دیداری خصوصی👌 ببینند. وقتی با پیششان رفتم، خندیدند و گفتند: «زهراخانم! چادر پوشیده‌ای! یادت هست آن‌روز بودی بدون روسری آمدی⁉️» زبانم بند آمد. 🔰فکـ💭ـرش را هم نمی‌کردم که انقلاب، با آن‌همه دغدغه و ، من، دختربچۀ پنج‌سالۀ ساده‌ای را مانده باشد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#این_جمعه_هم_نیامدی💔 🌾مولاجان❣ تو بین #منتظران غریبی 🌿عجیب تر که چه آسان #نبودنت شده عادت 😔 🌾چه #بیخیال نشستیم ✘نه کوششی ✘نه وفایی 🌿فقط نشسته و گفتیم: خدا کند که #بیایی... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 #صوت_امام_زمان 💔غروب جمعه ها... 🎤🎤 #علیرضا #جورسرا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔸چند سالی از #تولد مهدی نگذشته بود که پدر دعوت حق را لبیک گفت🕊 و به #دیار_باقی شتافت، مهدی به همراه مادر و برادرش👥 به شیراز رفتند وتا کلاس پنجم ابتدایی در #شیراز درس خواند و بعد از آن با خانواده به کرج مهاجرت کردند. 🔹در #کرج شروع به کار کرد تا هفده سالگی📆 که برای خدمت سربازی به #سپاه پاسداران رفت، در حین خدمت به عضویت سپاه درآمد و تا زمان #شهادت در سپاه بود. 🔸همزمان با عضویت در سپاه به درس خواندن📚 ادامه داده و چون در قسمت #نیروی_دریایی سپاه بود بیشتر مواقع در قشم حضور داشت. مهدی بعلت فیزیک بدنی قوی💪 که داشت دوره های مختلف #غواصی رزمی و ورزشی را در سپاه گذرانده بود✔️ 🔹حین انجام کار، #مهدی درس میخواند و تا زمانی که در #قشم حضور داشت موفق به اخذ دیپلم📃 میشود و در سن بیست و پنج سالگی ازدواج💍 کرد. راوی: همسر شهید #شهید_مهدی_عسگری #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️هر دو «سردارزاده» بودند و هم‌ دانشگاهی. درسشون که تموم شد، شدند #همکار دست تقدیر #همرزمشون هم کرد👥 در جبهه‌های سوریه، برای دفاع از حریم اهل بیت. ♦️آخه هر دو، عاشق❤️ سینه چاک #امام_حسین بودند. ↼یکی‌شون شد؛ #فرمانده تیپ سیدالشهدا ↼یکی‌شونم #تخریبچی تیپ سیدالشهدا✅ ♦️القصه؛ #تخریبچی زودتر شهید شد🕊 اونم چه #شهیدی...! فرمانده هرچی که تو روضه‌ها خونده و شنیده بود حالا به چشم می‌دید😔 یه پتو آورد و شروع کرد به #جمع_کردن گلی که پرپر شده🌷 بود. ♦️تخریبچی شو تو بغل گرفت💞 و گفت: ای بی‌معرفت! #رفتی و منو با خودت نبردی؟ اما تخریبچی بی‌معرفت نبود. سه روز🗓 بعد اومد سراغ فرمانده. دستش رو گرفت و #باهم پر‌کشیدند🕊 تا خود خدا. همون‌جایی که #حسین(ع) ساکن بود. ♦️خلاصه قصه شون هم شد: ⇜عشــ💖ـقِ سیدالشهدا ⇜ #تیپ سیدالشهدا ⇜محضر #سیدالشهدا #شهید_محمدحسین_محمدخانی (حاج عمار) فرمانده تیپ سیدالشهدا #شهید_روح_الله_قربانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh