eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
💐دلم " تنــگ " است برای یڪ" دل‌تنگے " ازجنس جا مانـدن...❤️ 🌷کہ درمانش " رســیدن " باشد رسیدن بہ قافلہ ی " یارانے سفرڪرده "...🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاطره ای از #شهید_علی_سیفی🌷 #با_ذکر_صلوات👇👇🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خاطره ای از #شهید_علی_سیفی🌷 #با_ذکر_صلوات👇👇🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 4⃣4⃣1⃣ 🌷 ✍راوی: دوست شهید 🔹یه روز بعد از ظهر که شبش قرار بود برای آخرین بار به جبهه اعزام بشه اومد برای سر زدن و خداحافظی. 🔸همین که من رو دید چشمش خورد به پوتین هام.(پوتین های کهنه و پاره ای داشتم) 🔹بعد از سلام و احوال پرسی بهم گفت : پوتین هاتو با پوتینای من عوض می کنی !؟ 🔸نگاه کردم و دیدم پوتینهای علی نو و تمیزه ... مثل اینکه یک ساعت قبل از حرف زدن با من بهش پوتین نو تحویل داده بودند. 🔹چون شوخ طبع بود گفتم شاید داره شوخی می کنه. اما نه کاملا جدی بود 🔸گفتم: علی برای چی میخوای این پوتین های منو بگیری؟ خودت که پوتین نو داری؟ 🔹چیزی نگفت فقط اصرار داشت که این کار رو انجام بدم. 🔸بعد از اصرار فراوون گفت : عملیات نزدیکه من برم یا شهید می شم یا ... میخوام اگه خدا خواست و شهید شدم با پوتین های کهنه شهید بشم و این پوتینای نو رو لااقل یه نفر دیگه استفاده کنه. اینا برای بیت الماله. نباید به بیت المال ضرر زد. ✌️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠رفقا همین شهیدی که عکسش رو میبینید👆 خیلی کارا می تونست با همین زیباییش به دست بیاره 🚫❌ اما از خدای
🍃🌺🍃🌺 به خاطر سیمای زیبایش بارها برای بازیگری در تلویزیون لبنان دعوت شده بود اما او راه و رسم دیگری در پیش گرفته بود؛ باید می‌رفت تا به گونه ای دیگر بدرخشد و ستاره باشد #شهید_علا_حسن_نجمة #شهید_مدافع_حرم_لبنانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#پسران‌علوے🌺 پسرانِ خوبــ😊 بــه دنبال #زیباترین دختـر💖 دنیا نیستند❗️ آنها به دنبال دختـــرے هستند ڪه #آخرتشان را زیبــا بسازد...☺️✌️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهدا🌺 ✨ دعـا ڪـردند... بـ‌ه ظـــــهـورش برسنـد.. بـ‌ه « وصـــــلش » رسیـدند…! مـــــا چـ‌ه ڪردیـم…؟!! ❣اللهم عجل لولیک الفرج❣ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣ ✨ #یا_صاحب_الزمان_عج ✨ 🌾خودٺ آمــادهٔ تغییـرمان ڪن 🌾دُچارِ بهتریــن ‌تقدیـرمان ڪن 🌾بہ جاے #جمعہ٬ صبح روزِ #شنبہ؛ 🌾بیــا و سخٺ غافلگیـــرمان ڪن! 🌺 #أللهم_عجّل_لولیک_ٱلفرج🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 سلام #رفیق شفیق! بیا امروز به من بیاموز چه کنم تا خدا عاشقم شود و خوب خریدنی شوم؟! تو خوب #آموزگاری هستی با نثارجان درس پس دادی کاش من نیز خوب بیاموزم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه 2⃣3⃣ 💠 ﺳﻨﮕﺮ ﯾﺎ ﺳﻨﮕﮏ؟ 🔹ﻫﻤﯿﺸﻪ ی ﺧﺪﺍ ﺗﻮﯼ ﺗﺪﺍﺭﮐﺎﺕ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩ . ﮐﻤﯽ ﻫﻢ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺶ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩ.
🌷 3⃣3⃣ 💠 خـواستگارے خواهر فـرمانده😂🌹 اومده بود از فرمانده مرخصی بگیره فرمانده یه نگاهی بهش کرد و گفت: میخوای بری ازدواج کنی ؟ گفت : بله میخوام برم خواستگاری فرمانده گفت: خب بیا خواهر منو بگیر‼️ گفت : جدی میگی آقا مهدی❗️ گفت: به خانوادت بگو برن ببینن اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو‼️ اون بنده خدا هم خوشحال😍 دویده بود مخابرات تماس گرفته بود به خانوادش گفته بود: فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر ، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید😁❤️ بچه های مخابرات مرده بودن از خنده😂‼️ پرسیده بود : چرا میخندید؟ خودش گفت بیا خواستگاری خواهر من‼️ بچہ‌ها گفتن: بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه😂❤️ ♥️🕊 😁 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 ده سال بعد از شهادت مهدی و مجید #زین_الدین، پدر بزرگوارشون می‌گفت: من در این مدت طولانی بارها نشسته و به خاطرات گذشته بازگشته‌ام. اما هر چه فکر‌کردم تا یک خطا و یا گناهی از مجید و مهدی به یاد بیاورم ، چیزی پیدا نکردم ، نمی خوام بگم معصوم بودند ، اما من که پدرشون هستم، به خداییِ خدا #گناهی ازشون سراغ ندارم... 📌شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین 📚کتاب سرداران تقوا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarza
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 ده سال بعد از شهادت مهدی و مجید #زین_الدین، پدر بزرگوارشون می‌گفت: من در این مدت طولانی باره
5⃣4⃣1⃣ 🌷 🔻شهیدی که در سایه نام برادر گمنام ماند 🌷 💠 بی‌ نهایت عشق 🔹دلش نمی ‌خواست کارهایش جلوی دید باشد، مدتی را که در جبهه بود، اجازه نداد حتی یک عکس یا فیلم از او تهیه شود. 🔸آخرین بار که به مرخصی آمده بود، قبل از رفتن همه ‌ی عکس ‌هایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند. 🔹همین طور هم شد و برای شهادتش حتی یک عکس هم در خانه نداشتیم. 🔸همیشه پنهان ‌کار بود. حتی زخمی ‌شدنش را هم از دیگران پنهان می ‌کرد. 🔹یک بار که به مرخصی آمده بود، احساس کردم هنگام بلند شدن به سختی حرکت می‌ کند، ولی چیزی را بروز نداد. 🔸وقت نماز شد. وضو که گرفت، رفت توی اتاق و در را قفل کرد. از این کارش تعجب کردم، خواهرش که کنجکاو شده بود، از بالای در، داخل اتاق را نگاه کرد و متوجه شد که مجید نماز را به صورت نشسته می ‌خواند . 🔹مجید از ناحیه ‌ی پا مجروح شده بود، اما اجازه نداد حتی ما که خانواده ‌اش بودیم متوجه شویم. شادی روحش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh