eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون برادر مجید هست🥰✋ *از چاقوے ضامن دار و قلیان تا پاڪ شدن در خانطومانــ*🕊️ *🌹شهید مجید قربانخانی* تاریخ تولد: ۳۰ / ۵ / ۱۳۶۹ تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱۰ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه *🌹راوی← مجید پسر شَر و شور محله بود، قهوه‌خانه داشت و چاقوش همیشه در جیبش🔪روی دستش خالکوبی بود🥀برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه نان بربری می‌گرفت، بهش میگفتن «مجید بربری🍪 یک سال قبل از سوریه رفتنش کربلا رفت و آنجا از امام حسین خواسته بود آدم شود🌙وقتی بازگشت حتی قلیان کشیدن هم کنار گذاشت💫دیگر نماز می‌خواند📿و همیشه در حال دعا و گریه بود🥀پدرشهید← آشنا و غریبه می‌گفتن مجید بخاطر پول میخواد بره سوریه🥀لابد پول ریختن به حسابش،🥀آنقدر گفتن که خودمان هم باورمان شد، یک روز سند مغازه را به مجید دادم🍁گفتم این سند را بگیر، اگر فروختی پولش برای خودت،🌾فقط تو را به خدا به خاطر پول نرو.🥀مجید خیلی عصبانی شد و بارها پایش را به زمین کوبید و گفت: «به خدا اگه خود خدا هم بیاد و بگه نرو من باز هم می‌رم،🥀مجید تصمیمش را گرفته بود و تنها عشق به حضرت زینب(س) او را به سوریه کشاند🌙حتی وقتی رفت تمام جیب‌هایش را خالی کرد🍁 تا نگویند مدافعان برای پول میروند🥀راوی← مجید خواب شهادتش رو دیده بود🕊️و حضرت زهرا(س) فرموده بودند یک هفته بعد از سوریه رفتنت شهید میشوی💫و دقیقا یک هفته بعد در خانطومان سوریه شهید شد🕊️با اصابت تیر به دست و پهلو مجروح🥀و تا 3 ساعت حرف زد و شوخی کرد تا اینکه شهید شد🌙استخوان‌هایش بعد از 3 سال به وطن بازگشتــ*🕊️🕋 *شهید مجید قربانخانی* *شادی روحش صلوات*
🔸 رمان امنیتی رفیق قسمت پنجاه و چهارم🔹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
36.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 🔻حضرت‌مادر ... من چی بودم اگه تو مادرم نبودی... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌾بہ صفایت قسم گل نرگس🌸 جز هر گل که دیده ام خار است روشنی بخش دیده ام (عج) بی تو عالم🌍 بہ چشم من تار است 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
•♥️• یادتان نیست که از دل برود.. نقشِ شن نیست✘ که از باور ساحل 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
『 در محضر شهدا 』_۲۰۲۲_۰۶_۱۷_۲۳_۰۶_۰۴_۲۲۶.mp3
3.7M
☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️ ❇️ الَهِي عَظُمَ البَلاءُ وَ بَرِحَ الخَفَاءُ 🔶 و انكَشَفَ الغِطَاءُ وَ انقَطَعَ الرَّجَاءُ ❇️ و ضَاقَتِ الأَرضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ 🔶 و أَنتَ المُستَعَانُ وَ إِلَيكَ المُشتَكَى ❇️ و عَلَيكَ المُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ 🔶 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ❇️ أولِي‌الأَمرِالَّذِينَ‌فَرَضتَ‌عَلَينَا طَاعَتَهُم 🔶 و عَرَّفتَنَا بِذَلِكَ مَنزِلَتَهُم ❇️ ففَرِّج عَنَّا بِحَقِّهِم فَرَجا عَاجِلا 🔶 قرِيبا كَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ ❇️ يا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ 🔶 اكفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ ❇️ و انصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ 🔶 يا مَولانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ ❇️ الغَوثَ الغَوثَ الغَوثَ 🔶 أدرِكنِي أَدرِكنِي أَدرِكنِي ❇️ السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ 🔶 العَجَلَ العَجَلَ العَجَلَ ❇️ يا أَرحَمَ الرَّاحِمِينَ بحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢نَفتَقِدكَ يا ​​صاحِبَ الضَحَكَ الجَميل دلتنگت هستیم ای صاحب خنده‌های زیبا...😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸حمله عوامل منافقین به مسجد امام هادی(ع) خرم‌آباد 🔹شب گذشته تعدادی اغتشاش‌گر و مزدوران منافقین با کوکتل مولوتوف به مسجد امام هادی (ع) خرم‌آباد حمله‌ور شده و ضمن آتش‌زدن پارچه‌ها و کتیبه‌های مجلس عزای حضرت زهرا(س) خساراتی به مسجد زدند. 🔹تلاش جهت شناسایی عاملان آتش‌سوزی ادامه دارد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شدن دل مےخواهد! دلے کہ♥️ آنقدر قوے باشد و بتواند بریده شود از همہ دلے که آرام، زیر پایت بہ وقت بریدن و رفتن🕊 🌹و شهدا"دلدار بی دل"بودند🌹 🕊 جاوید الاثر 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... ۲۶ آذر سالروز شهادت سربازان لشکر صاحب الزمان (عج) گرامی باد 🌷۲۶ آذر ماه سالروز شهادت 🕊شهید جستجوگر نور «علیرضا شهبازی» 🕊شهید جستجوگر نور «محمد زمانی» 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📢 دنیا، دار تجارت است! ورشکسته‌ترین تاجران این بازار، کسانی هستند که با کفران و ناسپاسی و انحراف از حق، تمام خیرات و عبادات خود را به باد میدهند. 🌴 سوره مائده 🌴 🕋 مَن يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ «5» ⚡️ترجمه: هر كس به ايمان (دین اسلام) خود كفر ورزد، قطعاً عمل او تباه شده و او در آخرت از زيانكاران است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻حاج سیدرمضان علمدار، پدر بزرگوار دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست 🔹مراسم تشییع، شنبه ۲۶ آذر، ساعت ۱۴، مسجد جامع ساری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌴آخرین بار که در شهرمان آوردند رو کردند به من و گفتند: «فاطمه جان! شهید بعدی إن شاءالله خودمم.» همان موقع فهیمدم که ایشان را از دست می دهم😭 🌴 همان هم شد و شهید بعدی شجاع بود. در خانواده هم من شاهد بودم که چقدر متأثر از پدر هستند، در خیلی از کارهای شان پدرشان را قرار می دادند، زیباتر از همه مسجد🕌 رفتن شان بود. اینکه می دیدم همسرم کارهای شان را طوری تنظیم می کنند که با ، برای اقامه نماز جماعت به مسجد بروند، برایم دلنشین بود. 🌴پنجم مهر ماه عروسی💍 بود؛ ما فقط یک جشن عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دونفرمان خوش گذشت. بودم. من از همان موقعی که آقا هادی به خواستگاری آمدند توقع مالی زیادی نداشتم❌ و اعتقادی هم ندارم که تجملات خوشبختی می آورد، حتی خرید عروسی هم نداشتم 🌴مهم دوست داشتن است. دانش آموز دوره پیش دانشگاهی هستم در رشته علوم انسانی، قبولی در دانشگاه است تا با این ادامه تحصیل و پیشرفتم روح آقا هادی را شاد نگه دارم و از من راضی باشند. خودشان هم مدرک📑 کاردانی نقشه کشی داشتند. 🌴مهربانی آقا هادی و علاقه ای♥️ که بین مان بود، ما همدیگر را درک می کردیم. خیلی پذیر بود، تمام تلاشش را می کرد که باری را از روی دوش خانواده اش بردارد. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 نمازهای واجب خود را دقیق و بخوانید. خواهید دید که چگونه درهای رحمت الهی💫 رو به روی شما باز خواهند شد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️ 🔸«صدای آهنگ مبتذلی🎶 که راننده اتوبوس گذاشته بود، جلال را آزار می‌داد. با و به آرامی از راننده خواست تا یا نوار را خاموش کند یا صدایش را کمتر کند. راننده با حالت تمسخر گفت: «اگر ناراحتی پیاده شو😏» زمستان بود و هوای سرد و بیابان تاریک و خطر حیوانات درنده، اما جلال قصد کرده بود تا راننده را بیدار کند. 🔹 دوباره رفت نزد راننده و گفت: «اگر صدای نوار را کم نکنی، می‌شوم.» راننده بی درنگ پا روی پدال ترمز🚗 گذاشت و ایستاد. 🔸جلال هم دل به دریای خدا زد و پیاده شد. اتوبوس هم رفت، اما هنوز دقایقی نگذشته بود که شجاعت و اخلاص جلال💖 کار خودش را کرد و راننده ایستاد تا جلال را سوار کند. این بار با خوش رویی جلال را تحویل گرفت و نوار را خاموش کرد»😊 📚پنجاه سال عبادت. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام‌ دوستان مهمون امروزمون برادر سجاد هست🥰✋ *پدر' پسرے ڪه همدیگر را ندیدند*🥀 *🌷شهید سجاد طاهرنیا* تاریخ تولد: ۲۳ / ۵ / ۱۳۶۴ تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: رشت،گیلان محل شهادت: سوریه *🌷سکانس اول← -حسين ؟+اوهوم! 🌙-امير علی ؟ + آرہ! 🪄 -سبحان ؟ + اممم...آرہ!🍁-هادی چی ؟ هادی؟+ اينم قشنگہ!🍃 -چيزہ... ببين اينم علامت زدما ، محمد امين؟ + اينم خوبہ!🌙همسر آقا سجاد كتاب را انداخت و گفت: -ای بابا!... سجاد من كه نميگم در مورد قشنگيشون نظر بدی!🍃بگو كدوم بهترہ! يكيشو انتخاب كن ديگه!!🌾سجاد خندید و با شيطنت نگاہ کرد: (:‼️+اسم حالا مهم نيست...(مكث ).. مهم اينه كه قيافش به من ميرہ!🍃-چی ؟!! چی گفتی؟! صبر كن بيينم چی گفتی؟‼️+كپی من ميشه! ... حالا ببين!! (: همسرش كه سعی کرد قيافه‌ی جدی خودش را حفظ کند و زير خندہ نزند،🍃 كتاب را سمت ديگر مبل سُر داد و رويش را بہ حالت قهر برگرداند!🥀سجاد با مهربانی خندید (: - و همسرش گفت حالا می‌بينيم ديگه كی ميبَرہ!🍃 سكانس دوم ← همسر آقا سجاد آهسته كنار تابوت زانو زد.🥀نوزاد را روی سينه‌ی بابا گذاشت🥀-سجاد تو بُردی......🥀راستی ...حسين ؟ امير علی ؟ سبحان ؟هادی؟ محمد امين؟ ...🥀نگفتی اسمشو چی بزارم.....؟!🥀.» شهید سجاد طاهرنیا شهید مدافع حرمیست🕊️ که فرزند دومش ۶ ساعت بعد از اعزامش به سوریه به دنیا آمد🥀و یکدیگر را ندیدند🥀ایشان در روز تاسوعای حسینی🏴 با لب تشنه🥀با اصابت موشک در کنارش💥 از ناحیه پهلو🥀و پا آسیب دید🥀و در نهایت با ذکر یا زهرا(س) آسمانی شد*🕊️🕋 *شهید سجاد طاهرنیا* *شادی روحش صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸 رمان امنیتی رفیق قسمت پنجاه و پنجم🔹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh