eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
4_749880493649953020.mp3
5.8M
خوش اومدین آی زائرا از #سفرکربلا کربلایی های عزیزمقدمتان که منور به نور علی وعاطر حسین و صفای عباس است را گرامی میداریم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم🌕! اندوه بزرگی ست چه باشی، #چه_نباشی... #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشکی که میتواند آتش جهنم را فرو بنشاند چطور نتواند آتـش #غیبت را خاموش کند #اربعین بگذرد و روز ظهورت نشود❌ خاکِ عالم به سرِ ماست، خدا رحم کند😭 🌸أللَّہمَ؏َـجِّڸْ لولیِڪَ ألْفـرج🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ما حادثه ای به زخم آراسته ایم                    کز #تیرگی قدیم شب کاسته ایم #صبحیم که صادقانه از خواب گران                  با یک نفس عمیق بر خواسته ایم😌 #شهید_رسول_خلیلی🌷 #صبحتون_شهدایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دِلـَم شِکسته💔 دلـم را نمی خـری آقا!؟ مرا به #صحن_بهشتـت نِمی بَری آقا!؟😭 اگـرچه غـَرقِ گناهـَم⭕️ ولی خبـر دارم تـو #آبـِـروی کسـی را نمی بـَـری آقا😔 #دلتنگ_مشهدالرضا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شفا گرفتن فرزند فلج خارجی از حرم #امام_رضا (علیه السلام) و مسلمان شدن خانواده اش #پیشنهاد_دانلود👌 به سخنرانی #حاج_حسین_یکتا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻شهیدی که مزارش بوی عطر میدهد👇 #شهید_سیداحمد_پلارک🌷 بعداز خواندن هر دو رکعت #نمازشب، می خوابید و #ب
💠 #امام_خامنه_ای: چهره نورانی✨ وجذاب #شهیدان والامقام #الگوی همه جوانانی است که به هویت اسلامی و ایرانی🇮🇷 خود ارج می نهند👌 #شهید_سیداحمد_پلارک 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 #امام_خامنه_ای: چهره نورانی✨ وجذاب #شهیدان والامقام #الگوی همه جوانانی است که به هویت اسلامی و ای
⚜یافتن کجا و بافتن کجا 💢و اما شما عزیزان ! شما بر بال سپیده🕊 کدام ملک نشستید که بی امان و شتابان به سوی شتافتید⁉️ شما در هایتان با خدا چه گفتید که معبود این گونه زود پذیرفت تان؟ 💢شما خدایتان را با دیده بصیرت چگونه دیدید که عاشقشـ❤️ شدید، عاشقتان شد و به حضور پذیرفت تان⁉️ 💢پاسخم را بدهید، تو را به خدا بگویید، نگذارید که سوال هایم بی جواب بماند😔. البته! البته که جوابها است. می دانم چه گفتید، می دانم چه ✓خواندید، ✓چه دیدید، ✓کجا رفتید، ✓در کجا هستید! 💢شما همگی رفتید و ما را نبود😭، عاشق کجا و کجا! یافتن کجا و یافتن کجا! ✍از دست نوشته های 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
"لُکنت" فقط ازکارماندنِ زبان نیست ❌ چشم‌ها👀 هم گاهی روی #یک_چهره گیر می‌کنند😍... #شهید‌_محسن_حج
گفتم که چرا دشمنت افکند به مرگ                 گفتا که چو دوست بود #خرسند به مرگ گفتم که وصیتی نداری❓ #خندید                       یعنی که همین بس است لبخندبه مرگ😊  #شهید_محسن_حججی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گفتم که چرا دشمنت افکند به مرگ                 گفتا که چو دوست بود #خرسند به مرگ گفتم که وصیتی ندار
3⃣5⃣6⃣ 🌷 📚برشی از کتاب 📝سفر اولش طوری نبود که خیلی . می‌دانستم داعش👹 آمده است و خطر دارد؛ اما ته دلم می‌گفت سالم می‌رود و . خودم از زیر قرآن📓 ردش کردم و آب ریختم پشت‌ سرش. 📝تا سرکوچه رفتم . از لحظه‌لحظه‌اش عکس و فیلم📹 گرفتیم. زهرا علی را بود؛ ولی از ما پنهان کرده بودند تا برود. ترسیده بود جلوی سفرش را بگیریم. 📝زهرا خیلی رنج کشید. بااینکه نباید گوشی📞 دست می‌گرفت یک‌لحظه آن را از خود دور نمی‌کرد. بیست‌وچهارساعته چشم‌ انتظار تماس☎️ آقامحسن بود. وقتی دیر می‌شد می‌ریخت به‌هم. پرخاشگری می‌کرد. نمی‌خورد. تااین روز گذشت آب شد. 📝جلوی زهرا رعایت می‌کردم که نشود. خودم را در خفا با اشک و گریه و ناله😭 سبک می‌کردم.روزی که خبرداد از برمی‌گردد به شوهرم پیشنهاد دادم یک گوسفند🐏 جلوی پایش سر ببریم. زهرا به آقامحسن گفته بود که می‌خواهیم برایت بزنیم و گوسفند بکشیم. 📝شاکی شده بود که اگر بیایم ببینم بنر زدید . چون تهدید کرد بنر نزنیم؛ ⚡️ولی گوسفند کردیم. از آن دوردورها دیدم یک کوله‌گشتی سنگین انداخته پشتش. که بود حالا شده بود یک مشت پوست و استخوان😢.وقتی آمد داخل خانه شک برم داشت که گوش‌هایش👂 نمی‌شنود. کج و کوله جواب می‌داد. 📝می‌گفتم:خوبی مامان⁉️ همینطور الکی می‌پراند:منم براتون تنگ شده بود☺️! باید چنددفعه داد می زدی🗣 تا بفهمد.وقتی به زهرا گفتم:شوهرت یه چیزش شده،حاشا کرد که نه است و توی اتوبوس🚎 گوشش سنگین شده. 📝تااینکه یک شب را دعوت کرد خانه‌اش🏡. آن بنده‌خدا خبر نداشت جریان را مخفی کرده. تا گفت:محسن یادته اون‌وقت که تانکت موشک خورد💥!همه جا خوردیم😦. 📝تازه فهمیدیم چرا توی این مدت جلوی ما نمی‌گیرد و دکمه آستینش را باز نمی‌کند🚫. آن شب دیدیم دستش . ولی باز حرفی از سنگینی گوشش به میان نیاورد❌. راوی:مادرشهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh